خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 13 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

واگذاری مجمع‌الجزایر چاگوس؛ پایان استعمار یا آغاز بازی قدرت؟

مشرق | بین‌الملل | دوشنبه، 12 خرداد 1404 - 02:24
فرانسه،نظامي،قدرت،فرامرزي،بريتانيا،مناطق،استعمار،اقيانوس،حفظ ...

به گزارش مشرق،کانال تلگرامی مطالعات اروپا و بریتانیا مطلبی با عنوان پایان استعمار یا آغاز بازی قدرت منتشر کرد:
در اتفاقی تاریخی، بریتانیا موافقت کرد مجمع‌الجزایر چاگوس را به موریس واگذار کند؛ سرزمینی استراتژیک در اقیانوس هند که سال‌ها در اشغال لندن بود.
اما در دل این «استعمارزدایی»، واقعیتی پیچیده‌تر پنهان است:
حفظ پایگاه نظامی‌ای حیاتی برای ایالات متحده و بریتانیا تا ۹۹ سال آینده!
این ماجرا، تنها یک واگذاری سرزمین نیست؛ بلکه نشان می‌دهد چرا قدرت‌های بزرگ هنوز هم به حفظ قلمروهایی در دوردست علاقه‌مندند.
از گوانتانامو گرفته تا جبل‌الطارق، پایگاه‌های نظامی به ابزارهای اعمال قدرت جهانی تبدیل شده‌اند.
در این میان، نام فرانسه کمتر شنیده می‌شود؛ اما واقعیت این است که جمهوری فرانسه، با شبکه‌ای از ۱۳ قلمرو فرادریایی در چهار اقیانوس، بزرگ‌ترین منطقه انحصاری اقتصادی جهان را در اختیار دارد.
این میراث استعماری، حالا به برگ برنده‌ای در سیاست خارجی و دفاعی پاریس بدل شده است.
این گزارش بحث خود را در چارچوب کلی سیاست‌های جهانی قدرت مطرح می‌کند، به‌ویژه درباره جزایر استراتژیکی مثل دیه‌گو گارسیا.
فرانسه برخلاف بریتانیا و آمریکا، از سرزمین‌های فرامرزی‌اش به‌خوبی برای توسعه استراتژی هند-آرام استفاده نکرده است.
با اینکه فرانسه دومین منطقه دریایی بزرگ جهان را دارد (حدود ۱۱ میلیون کیلومتر مربع)، هنوز نمی‌تواند هویت قاره‌ای خود را با گستره جزیره‌ای‌اش به‌خوبی هماهنگ کند؛ مسئله‌ای که بخشی از آن به‌خاطر تأثیرات دوران استعمار است.
پیشینه تاریخی: شکل‌گیری امپراتوری فرامرزی فرانسه
امپراتوری استعماری اول (قرن ۱۶ تا ۱۸) بیشتر بر تصاحب جزایر کلیدی برای تجارت و قدرت دریایی تمرکز داشت، مانند موریس، رئونیون و مارتینیک.
پس از شکست‌های نظامی در دوره ناپلئون، فرانسه بسیاری از مستعمراتش مثل کانادا و لوئیزیانا را از دست داد.
اما در دوره دوم استعمار، با تمرکز بر استخراج منابع در آفریقا و هندوچین، سیاست «ماموریت تمدن‌سازی» را دنبال کرد.
امروز اگرچه فرانسه دیگر مستعمره به معنای قدیمی ندارد، اما ۱۳ دپارتمان و قلمرو فرامرزی‌اش هنوز یادگاری از آن دوران‌اند و نقش مهمی در نفوذ ژئوپلیتیکی کشور دارند.
وضعیت حقوقی و سیاسی کنونی قلمروهای فرامرزی
بسیاری از این مناطق به قوانین فرانسه و اتحادیه اروپا متصل شده‌اند و مردم آن‌ها حق رأی و نمایندگی دارند.
اما در عمل، تفاوت‌های بزرگی وجود دارد؛ به‌خصوص از نظر اقتصادی و مشکلات مدیریتی در مناطقی مثل مایوت و کالدونیای جدید.
برخلاف قلمروهای آمریکا و بریتانیا که بیشتر به‌عنوان پایگاه‌های استراتژیک شناخته می‌شوند، فرانسه تلاش کرده این مناطق را بخشی از جامعه ملی خودش بداند.
استقرار نظامی و اهمیت استراتژیک
فرانسه در پنج منطقه مهم فرامرزی نیروهای نظامی دارد:
اقیانوس هند (مایوت و رئونیون) که مسیر حیاتی کانال موزامبیک را کنترل می‌کند و قابلیت واکنش سریع به دزدی دریایی، تروریسم و بلایای طبیعی دارد.
جنوب اقیانوس آرام (کالدونیای جدید و پولینزی فرانسه) نزدیک به آب‌های مورد مناقشه چین و تایوان و پشتیبان عملیات مشترک با آمریکا و استرالیا است.
کارائیب و آمریکای جنوبی (آنتیل‌های فرانسه وگویان فرانسه) که به دلیل بی‌ثباتی منطقه اهمیت زیادی دارد وگویان فرانسه مرکز مهم نظامی و فضایی است.
این پایگاه‌ها نقش بازدارندگی دارند، امنیت مسیرهای تجاری را حفظ می‌کنند و قدرت فرانسه را در جهان افزایش می‌دهند.
چالش‌ها و مشکلات
از نظر خارجی، هنوز اختلافات بر سر حاکمیت وجود دارد؛ مثل ادعای کومور بر مایوت که با قطعنامه سازمان ملل ۱۹۷۶ حمایت شده اما فرانسه آن را رد می‌کند.
از نظر داخلی، مناطق فرامرزی با ناآرامی و مشکلات جدی روبه‌رو هستند:
مایوت آسیب‌دیده از طوفان چیدو، با زیرساخت‌های ضعیف و احساس بی‌توجهی.
کالدونیای جدید شاهد اعتراضات خشونت‌آمیز نسبت به اصلاحات انتخاباتی بوده است.
مارتینیک و گوادلوپ نیز به دلیل گرانی و مشکلات اقتصادی اعتراضاتی داشته‌اند.
این نارضایتی‌ها سوال‌هایی درباره مشروعیت فرانسه در این مناطق به وجود آورده‌اند.
هرچند کنترل نظامی هنوز برقرار است، اما ناآرامی‌های اجتماعی ممکن است به بحران‌های جدی‌تر منجر شود.
قلمروهای فرامرزی فرانسه بخش مهمی از تاریخ استعمار و هویت ملی فرانسه هستند.
آن‌ها دارایی‌های ژئوپلیتیکی ارزشمندی‌اند که به فرانسه اجازه می‌دهند قدرت نظامی و نفوذ دیپلماتیک خود را در سطح جهانی حفظ کند؛ اما با چالش‌های داخلی و خارجی متعددی مواجه‌اند، از اختلافات سیاسی تا ناآرامی‌های اجتماعی و بلایای طبیعی.
آینده این مناطق به توانایی فرانسه در رفع نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی، احترام به هویت محلی و اصلاح ساختارهای حکومتی بستگی دارد تا از دور شدن مردم و احتمال حرکت‌های جدایی‌طلبانه جلوگیری شود.
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.