خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 13 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

چگونه یک مذاکره موفق داشته باشیم؟

اعتماد | همه | یکشنبه، 11 خرداد 1404 - 13:34
مذاکره، جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره ماست. چه در جلسات کاری و قراردادهای تجاری و چه در بحث‌های خانوادگی و تعامل‌های اجتماعی، همه‌ ما به نوعی مذاکره می‌کنیم.
مذاكره،موفق،توافق،رواني،شناخت،حفظ،شنيدن،ضعف،درك،قدرت،هدف،باز ...

مذاکره، جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره ماست.
چه در جلسات کاری و قراردادهای تجاری و چه در بحث‌های خانوادگی و تعامل‌های اجتماعی، همه‌ ما به نوعی مذاکره می‌کنیم.
کد خبر: 716461 | ۱۴۰۴/۰۳/۱۱ ۱۳:۳۰:۰۰
زهرا تجویدی- مذاکره، جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی روزمره ماست.
چه در جلسات کاری و قراردادهای تجاری و چه در بحث‌های خانوادگی و تعامل‌های اجتماعی، همه‌ ما به نوعی مذاکره می‌کنیم.
اما چیزی که مذاکره را موفق می‌سازد، تنها داشتن اطلاعات یا قدرت نیست، بلکه مجموعه‌ای از مهارت‌ها، نگرش‌ها و آمادگی‌های ذهنی و روانی است که در کنار هم، ما را به یک مذاکره‌کننده توانمند تبدیل می‌کند.
بسیاری تصور می‌کنند مذاکره یعنی «برنده شدن» در بحث.
اما واقعیت این است که مذاکره موفق، نه صرفاً به معنای تحمیل خواسته‌ها، بلکه هنر رسیدن به توافقی دوسر‌بُرد است؛ توافقی که طرفین، نه با احساس شکست، بلکه با حس رضایت و اطمینان از آن خارج شوند.
در این مطلب بررسی می‌کنیم که چگونه می‌توان به چنین مذاکره‌ای رسید.
مذاکره از کجا شروع می‌شود؟
مذاکره، پیش از آنکه به میز گفت‌وگو کشیده شود، در ذهن ما آغاز می‌شود.
اینکه با چه هدفی وارد مذاکره می‌شویم، چه انتظاری از نتیجه داریم و چقدر از خود و طرف مقابل شناخت داریم، پایه‌های اولیه یک مذاکره موفق را می‌سازند.
هدف‌گذاری در مذاکره، امری حیاتی است.
بدون هدف مشخص، مذاکره به مکالمه‌ای پراکنده و بی‌نتیجه تبدیل می‌شود.
اما هدف، نباید صرفاً خواسته ما باشد، بلکه باید به شکلی واقع‌گرایانه، انعطاف‌پذیر و قابل تحقق تعریف شود.
برای مثال، اگر هدف صرفاً گرفتن بیشترین امتیاز ممکن باشد، احتمال شکست بیشتر خواهد بود.
اما اگر هدف رسیدن به توافقی باشد که هم منافع ما را تأمین کند و هم برای طرف مقابل قابل قبول باشد، شانس موفقیت بالاتر می‌رود.
شناخت طرف مقابل؛ نیمه پنهان مذاکره
یکی از مهم‌ترین مراحل مذاکره، تحقیق و شناخت طرف مقابل است.
این شناخت صرفاً به اطلاعات سطحی مانند عنوان شغلی یا نام شرکت محدود نمی‌شود.
منظور، درک نیازها، نگرانی‌ها، اولویت‌ها و حتی سبک رفتاری فرد یا گروهی است که با آن مذاکره می‌کنیم.
شناخت، ما را قادر می‌سازد که زبان مشترک با طرف مقابل پیدا کنیم.
همچنین به ما کمک می‌کند تا بفهمیم او از چه چیزی می‌ترسد، چه چیزی برایش مهم است و در برابر چه مسائلی احتمالاً انعطاف‌پذیر است.
حتی در مذاکرات رسمی و حرفه‌ای، این آگاهی‌های ظریف می‌توانند تفاوتی اساسی در نتیجه ایجاد کنند.
زبان بدن و ارتباط غیرکلامی
در بسیاری از موارد، آنچه در مذاکره گفته نمی‌شود، اهمیت بیشتری از کلمات دارد.
زبان بدن، حالات صورت، تن صدا، طرز نشستن و حتی میزان تماس چشمی، پیام‌هایی بسیار مهم را منتقل می‌کنند.
اگر هنگام مذاکره، بی‌قرار روی صندلی حرکت کنیم یا از تماس چشمی فرار کنیم، طرف مقابل ممکن است آن را نشانه‌ای از ضعف یا نداشتن اعتمادبه‌نفس تلقی کند.
برعکس، نشستن با بدنی باز، نگاه مستقیم و لحنی آرام اما قاطع، می‌تواند حس اطمینان و تسلط را منتقل کند.
ارتباط غیرکلامی، به‌خصوص در مواقعی که مذاکره دچار چالش یا تنش می‌شود، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.
حفظ آرامش، کنترل هیجانات و نشان دادن علائم شنیدن فعال مثل سر تکان دادن، تماس چشمی و تأیید‌های غیرکلامی، از جمله نکاتی هستند که می‌توانند گفت‌وگو را در مسیر مثبت نگه دارند.
هنر شنیدن، نه فقط گوش دادن
بسیاری از ما در مذاکره، منتظریم تا نوبت حرف زدنمان برسد، نه اینکه واقعاً به حرف‌های طرف مقابل گوش بدهیم.
اما شنیدن واقعی، یعنی درک کردن منظور و نیت گوینده، حتی اگر مستقیماً بیان نشده باشد.
شنیدن مؤثر، به ما امکان می‌دهد نیازهای پنهان را شناسایی کنیم.
گاهی پشت یک خواسته ظاهری، یک دغدغه عمیق‌تر پنهان است.
مثلاً ممکن است طرف مقابل اصرار به یک مهلت کوتاه برای پرداخت داشته باشد، اما در واقع نگرانی‌اش از اعتبار و وجهه حرفه‌ای خود باشد.
اگر بتوانیم این لایه‌های زیرین را درک کنیم، راه‌حل‌های خلاقانه‌تری برای توافق خواهیم یافت.
آمادگی روانی؛ ستون پایداری مذاکره
مذاکره می‌تواند فرساینده باشد.
گاهی ساعت‌ها بحث بی‌نتیجه، حملات لفظی یا فشارهای روانی از سوی طرف مقابل، تمرکز و انگیزه ما را از بین می‌برند.
در چنین شرایطی، توانایی حفظ آرامش و تمرکز، اهمیت بالایی دارد.
یکی از روش‌های مهم برای حفظ آمادگی روانی، تمرین سناریوهای مختلف پیش از مذاکره است.
تصور کنید که طرف مقابل چه موضعی خواهد گرفت، ممکن است چه حرف‌هایی بزند و شما چگونه پاسخ خواهید داد.
این تمرین، شما را در لحظات واقعی مذاکره، از غافلگیری نجات می‌دهد.
همچنین، پذیرش اینکه همیشه همه‌چیز طبق خواسته ما پیش نمی‌رود، باعث می‌شود انعطاف‌پذیرتر و مقاوم‌تر باشیم.
مذاکره، بیشتر از آنکه بازی قدرت باشد، بازی «تاب‌آوری» است.
مصالحه، نشانه ضعف نیست
یکی از باورهای غلط رایج، این است که مصالحه در مذاکره، نشانه ضعف یا باخت است.
در حالی‌ که مصالحه، اگر هوشمندانه انجام شود، می‌تواند ابزاری قدرتمند برای رسیدن به توافق پایدار باشد.
مهم این است که بدانیم چه چیزهایی برای ما قابل مصالحه هستند و چه چیزهایی نه.
اگر مرزهای خود را پیشاپیش مشخص کرده باشیم، می‌توانیم در موارد کم‌اهمیت‌تر انعطاف نشان دهیم تا در زمینه‌های مهم‌تر، امتیاز بگیریم.
این نوع معامله‌گری هوشمندانه، ستون فقرات یک مذاکره موفق است.
«نه» گفتن را یاد بگیرید
شاید گفتن «نه» ساده به نظر برسد، اما در عمل، برای بسیاری از افراد دشوار است.
به‌ویژه وقتی احساس می‌کنیم طرف مقابل ممکن است ناراحت شود یا مذاکره به بن‌بست برسد.
با این حال، ناتوانی در رد کردن خواسته‌هایی که با اهداف یا توانمندی‌های ما سازگار نیستند، می‌تواند ما را به تعهداتی وارد کند که نه‌تنها مفید نیستند، بلکه آسیب‌زا نیز هستند.
یادگیری «نه» گفتن محترمانه، اما قاطع، از مهارت‌های کلیدی مذاکره است.
می‌توان به جای رد صریح، از عباراتی استفاده کرد که همچنان مسیر مذاکره را باز نگه دارد، مانند: «در حال حاضر این مورد برای ما امکان‌پذیر نیست، اما می‌توانیم درباره گزینه‌های دیگر صحبت کنیم.»
کنترل بازی قدرت
در بسیاری از مذاکرات، نوعی از بازی قدرت در جریان است؛ چه آشکار و چه پنهان.
گاهی طرف مقابل سعی می‌کند با تهدید به قطع همکاری، ایجاد فشار زمانی یا حتی استفاده از سکوت‌های طولانی، شما را به پذیرش خواسته‌هایش وادار کند.
مقابله با این بازی‌ها، نیاز به تسلط بر خود و داشتن استراتژی دارد.
در مواجهه با فشارهای روانی، بهترین واکنش اغلب حفظ آرامش و ندادن واکنش احساسی است.
گاهی سکوت شما، پاسخی قدرتمندتر از هر جمله‌ای است.
همچنین، یادآوری محترمانه اما محکم مرزها، می‌تواند بازی قدرت را خنثی کند.
بعد از مذاکره؛ مراقبت از توافق
مذاکره، با رسیدن به توافق پایان نمی‌یابد.
آنچه بعد از آن اتفاق می‌افتد، به اندازه فرایند مذاکره اهمیت دارد.
اگر توافق به‌درستی پیگیری و اجرا نشود، تمام تلاش‌های پیشین بی‌نتیجه خواهد بود.
ضروری است که توافق‌ها مکتوب، روشن و قابل اندازه‌گیری باشند.
ابهام در جزئیات یا تأخیر در اجرای تعهدات، می‌تواند زمینه‌ساز سوءتفاهم یا حتی شکست همکاری باشد.
همچنین، حفظ ارتباط مؤثر با طرف مقابل پس از مذاکره، باعث می‌شود در صورت بروز مشکل، فضای اعتماد کافی برای حل آن وجود داشته باشد.
افزون بر آنچه گفته شد، باید به نقش تجربه نیز در شکل‌گیری مهارت‌های مذاکره توجه کرد.
هیچ مذاکره‌کننده‌ای از روز نخست، خبره و چیره‌دست نیست.
هر جلسه گفت‌وگو، حتی اگر به نتیجه نهایی نرسد، فرصتی برای یادگیری است.
یادگیری از اشتباهات، شناخت بهتر واکنش‌های خود در موقعیت‌های فشار و آزمودن شیوه‌های مختلف بیان و رفتار.
مرور ذهنی هر مذاکره پس از پایان آن، مانند بازبینی یک مسابقه ورزشی، می‌تواند به شناسایی نقاط قوت و ضعف کمک کند و ما را برای موقعیت‌های آینده آماده‌تر سازد.
بنابراین، مذاکره را نه فقط به چشم یک هدف کوتاه‌مدت، بلکه به‌عنوان فرایندی مداوم برای رشد شخصی و حرفه‌ای ببینید.
در عین حال، نباید از اهمیت اخلاق در مذاکره غافل شد.
هرچند ممکن است برخی تصور کنند که موفقیت در مذاکره مستلزم فریب، پنهان‌کاری یا بازی‌های روانی است، اما تجربه ثابت کرده است که صداقت، شفافیت و رفتار منصفانه، پایه‌های رابطه‌ای پایدارتر و موفق‌تر را می‌سازند.
وقتی طرف مقابل احساس کند با انسانی راستگو و قابل اعتماد روبه‌روست، نه‌تنها فضای مذاکره آرام‌تر و سازنده‌تر می‌شود، بلکه احتمال دستیابی به توافقی رضایت‌بخش برای هر دو طرف افزایش می‌یابد.
اخلاق، بر خلاف تصور رایج، نقطه ضعف نیست؛ بلکه سرمایه‌ای بلندمدت است که در هر تعامل، ارزش خود را بیشتر نشان می‌دهد.
مذاکره یک مهارت انسانی است
در نهایت، باید بپذیریم که مذاکره موفق، بیشتر از آنکه به تکنیک وابسته باشد، به درک انسانی، همدلی، آمادگی ذهنی و ارتباط مؤثر نیاز دارد.
مذاکره‌کننده‌ای موفق است که هم گوش خوبی دارد و هم زبان مؤثری، هم به اهدافش وفادار است و هم به شنیدن و درک دیگری روی خوش نشان می‌دهد.
ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که تفاوت دیدگاه‌ها اجتناب‌ناپذیر است.
مذاکره، پلی است که بین این تفاوت‌ها زده می‌شود.
اگر این پل با دقت، احترام و فهم متقابل ساخته شود، می‌تواند ما را نه‌تنها به توافق، بلکه به روابطی پایدار و سودمند برساند.
پس اگر می‌خواهید در مذاکره موفق باشید، از خود شروع کنید.
از شفاف کردن خواسته‌ها، شناختن مرزها، گوش دادن عمیق و حفظ احترام به دیگری.
در این صورت، حتی اگر به تمام خواسته‌هایتان نرسید، دست‌کم یک چیز را به‌دست آورده‌اید: «اعتماد به توانایی گفت‌وگو، بدون باختن شأن انسانی.»