خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 13 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

ساعت را با رفت و آمد حضرت امام، کوک می کردیم ؛ دوری از «ریا» در احترام

مهر | دین و اندیشه | یکشنبه، 11 خرداد 1404 - 13:23
آیت الله غیوری گفت:حقیر در تمام عمرم کسی را منظم تر از امام ندیده ام. حدود چهار سال و نیم یک دوره اصول ایشان که شرکت داشتم فقط دو روز تعطیلی از ایشان دیدم.
امام،اللّه،حضرت،روزي،آيت،چشم،حركت،زمان،شركت،عمرم،خوانساري،زيا ...

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: در تاریخ پرماجرای انقلاب، هیچ روزی مانند دوازدهم بهمن نبود که در آن، مردی از دودمان پیامبران و بر شیوه‌ی آنان، با دستی پرمعجزه و دلی به عمق و وسعت دریا، در میان مردمی شایسته و چشم به راه، چون آیه‌ی رحمت فرود آمد و آنان را بر بال فرشتگان قدرت حق نشانید و تا عرش عزت و عظمت برکشید.
و هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود که در آن، طوفان مصیبت و عزا، بر این مردم تازیانه‌ی غم و اندوه فرود آورد.
ایران یک دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت، و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست.‏‏هر چند ابعاد وسیعی از شخصیت والای امام همچنان ناشناخته مانده و تلاش در‏‎ ‎‏کشف و شهود برخی از آنها به زمان بیشتری نیاز دارد لکن تأمل در بخش مشهود از‏‎ ‎‏ابعاد شناخته شده شخصیت امام می‌تواند زوایای نامشهودی را در ابعاد ناشناختۀ‏‎ ‎‏آن مراد دل‌ها آشکار سازد.
به مناسبت فرارسیدن سی و ششمین سالگرد رحلت جانسوز رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی به بازخوانی روایت چند نفر از شاگردان و دلدادگان آن شخصیت استثنایی خواهیم پرداخت.آنچه در ادامه می‌خوانید روایت مرحوم آیت‌الله سیدعلی غیوری از حضرت امام (ره) است:
از سال ۱۳۲۸ شمسی در قم و آن زمان که ایشان در صحن مطهر حضرت معصومه (س) تدریس می‌فرمودند؛ ولی بنده هنوز لیاقت شرکت در درسشان را پیدا نکرده بودم، با چهره نورانی و ملکوتی حضرت امام (ره) آشنا شدم.
از همان روزهای اول دلم مملو از محبت و علاقه به ایشان شد و همواره از خداوند منان می‌خواستم که زنده باشم و آینده درخشان او را خود به چشم ببینم.
به دل من گذشته بود که حضرتشان در آینده از مراجع بزرگ تشیع خواهند بود.آن بزرگوار در نماز مرحوم آیت اللّه بروجردی (رضوان اللّه تعالی علیه) شرکت می‌فرمودند و گاهی هم مدرسه فیضیه در نماز آیت اللّه حاج سید محمد تقی خوانساری و آیت اللّه اراکی حضور به هم می‌رساندند.
سکینه و وقار و نگاه‌های عمیق، چیزی بود که در اولین برخوردها با آن حضرت به چشم می‌آمد.در یکی از جلسات خصوصی که به محضرشان شرفیاب شدم، صحبت از دعا شد.
از مجموع فرمایشات ایشان، بنده علم پیدا کردم که سالهای متمادی زیارت عاشورای ایشان ترک نشده و همچنین چندین سالی که عراق بودند، زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام را هر شب ساعتی معین انجام می‌دادند و بسیار کم اتفاق افتاد که شبی را ترک کنند.
زیارت جامعه و امین اللّه را زیاد می‌خواندند.
به هنگام قرائت قرآن بسیار مؤدب می‌نشستند و در آیات قرآن بسیار عمیق می‌شدند و بسیار مقید بودند که روزهای سوگواری در مجالس روضه شرکت کنند.
در مشاوره‌ها مطالبی که عنوان می‌شد امام کاملاً یکپارچه گوش و فکر بودند.
اگر نظرات و پیشنهادها به نظر صحیح بود، تسلیم و اگر به نظر درست نبود، با استدلال و برهان رد می‌کردند و با نهایت قاطعیت نظرات خودشان را مطرح می‌فرمودند و هیچ گاه کاری را با شبهه و تردید شروع نمی‌کردند.افرادی را از علما و بازاریان و سایر افراد مورد وثوقشان داشتند که ابتدا پیام‌ها و بیانیه‌ها را که به خط خود مرقوم فرموده بودند، به آنها می‌دادند که تکثیر شود و حتی مخارج آنها را دیگران می‌پرداختند، چون ایشان از وجوهات شبهه می‌کردند.
افراد دست دومی هم بودند که مورد اعتماد دسته اول بودند و آنها پیام‌ها و اطلاعیه‌ها را به خارج و داخل مملکت می‌رسانیدند.بدین ترتیب با نداشتن وسیله و با مدت بسیار کم به همه جا می‌رسید.
به یاد دارم روزی آیت اللّه ربانی شیرازی به منزل ما آمد و کتابی در دست داشت، صفحه پشت جلد را که چسبانده بود پاره کرد و اعلامیه‌ای که به خط امام رضوان اللّه علیه بود، در آورد که ظاهراً اعلامیه [علیه جشن‌های] تاجگذاری بود که به وسیله حقیر پس از تکثیر، بسیاری از آن منتشر شد.
در مسیر از خانه به محل درس، سعی می‌کردند کسی پشت سر ایشان حرکت نکند، اگر صدای کفشی می‌شنیدند، می‌ایستادند و می‌فرمودند که آقا بفرمائید.
و هیچ گاه حاضر نمی‌شدند کسی پشت سرشان حرکت کند.
با نهایت متانت و وقار حرکت می‌کردند، این طرف و آن طرف نگاه نمی‌کردند، همیشه در حرکت پیش پایشان را نگاه می‌کردند.وقتی می‌دیدند رفع گرفتاری از انسان‌هایی یا انسانی شده بسیار خوشحال می‌شدند و آن زمان که اکثریت قریب به اتفاق مردم در برابر طاغوت می‌ایستادند، زیاد شاد می‌گشتند.
آن زمان که ایادی شاه ستمگر به مدرسه فیضیه ریختند و طلاب محترم را ضرب و شتم نمودند، حضرت امام بسیار خشمگین شدند.
یادم هست روزی زمستان زیر کرسی خدمتشان نشسته بودم.
خبر رسید که به آیت اللّه حاج سید احمد خوانساری در بازار تهران اهانت کرده و ایشان را به زمین انداخته اند.
ایشان به آقای صانعی فرمودند تلفن شریعتمداری را بگیرد.
خودشان صحبت کردند و فرمودند از آقای خوانساری بهتر چه کسی را داریم؟
به ایشان اهانت کردند.
هنوز هم نشسته اید؟
و با عصبانیت گوشی را روی تلفن زدند.
امام (س) هر کسی را در حد خودش احترام می‌کردند.
یادم هست روزی یکی از علمای بزرگوار به ایشان عرض کرد: شما چرا نسبت به همه احترام نمی‌کنید و پیش پای همه برنمی خیزید؟
فرمودند: من اگر بیشتر از همین عملی که انجام می‌دهم، انجام دهم باید ریا کنم، و خلاصه من هر کس را به اندازه شناختی که از او دارم احترام می‌کنم.
حقیر در تمام عمرم کسی را منظم تر از امام ندیده ام.
حدود چهار سال و نیم یک دوره اصول ایشان که شرکت داشتم فقط دو روز تعطیلی از ایشان دیدم.
سعی می‌فرمودند دقیق سر وقت تشریف بیاورند.
گاهی که ساعت‌های ما خوابیده بود، روی آمدن ایشان کوک می‌کردیم.
من در طول عمرم از ایشان کسی را منظمتر ندیده ام، تمام کارهایشان دقیق و منظم بود.در طول عمرم کسی را شجاع‌تر از ایشان سراغ ندارم.
برای یک بار هم در طول مدتی که خدمتشان بودم، ایشان را ترسان ندیدم، اگر مطلبی را تشخیص می‌داد که وظیفه است تا سر حد شهادت دنبال می‌کردند و با قاطعیت و بدون هراس از پیش آمدهایش، دنبال می‌نمود.