رتبهبندی ۸ فیلم «ماموریت غیرممکن» از بدترین تا بهترین
رتبهبندی فیلمهای «ماموریت غیرممکن» از نسخه اصلی ۱۹۹۶ تا «حساب نهایی» که فیلم هشتم این مجموعه است، نشان دهنده مسیری است که این مجموعه پرمخاطب طی کرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، آخرین فیلم «ماموریت غیرممکن» تام کروز در جشنواره کن امسال، با اقبال روبه رو شد و در حالی که دو هفته است اکرانش در سینماهای جهان شروع شده، خیلی سریع فروشش را از مرز ۲۰۰ میلیون دلار هم فراتر برد.
جیمز هیبرد منتقد هالیوود ریپورتر دست به رتبهبندی این ۸ فیلم از شماره یک تا ۸ آن کرده است.
وی مینویسد: مشخص نیست در طول ۳۰ سال اخیر چه زمانی این اتفاق افتاد؛ اما فیلمهای «ماموریت غیرممکن» به تدریج به قابل اعتمادترین مجموعه اکشن مدرن هالیوود بدل شد.
درک اینکه چطور این اتفاق افتاده خیلی آسانتر از زمان آن است: اشتیاق پایانناپذیر تام کروز برای تبدیل کردن هر فیلم به یک فیلم پرفروش، در حالی که خودش هم اصلیترین تهیهکننده این مجموعه است، و یافتن شرکای خلاق که بهترینهایش را به نمایش میگذارند، به یقین دلیل این امر است.
در واقع، کروز بسیار شبیه نقشی که ایفا میکند، یعنی ایتن هانت مامور صندوق بینالمللی پول، است.
وقتی این مرد در حال انجام ماموریتی است، نیرویی غیرقابل توقف است که هرگز از دویدن دست نمیکشد تا زمانی که مشکل را حل کند، یا در واقع؛ گیشه تابستانی را نجات دهد.
ترتیب این مجموعه از نظر قوی ترین فیلم تا ضعیفترین چنین است:
رتبه ۸: «ماموریت غیرممکن ۲» محصول ۲۰۰۰
اینکه این فیلم ضعیفترین فیلم مجموعه باشد کسی را شگفتزده نمیکند.
جان وو، کارگردان دوراندیش فیلمهای چون «سرسخت» و «تغییر چهره» یکی از کوتاهترین فیلمهای این مجموعه را ساخت، اما تماشای آن بیپایان به نظر میرسید.
با وجود شروع امیدوارکننده با صخرهنوردی انفرادی و گیجکنندهی هانت در یوتا (که باید ایده کروز باشد) و حضور تاندیو نیوتن در نقش یک دزد جذاب، وقتی هانت برای یافتن یک سلاح بیولوژیکی تقلا میکند، فیلم به سرعت به سمت روایتی مبهم میرود.
موسیقی متن فیلم، اثری نادر و جذاب از هانس زیمر بزرگ است، اما در حالی که وو به شدت به تکنیکهای نمایشی خاص خود تکیه میکند، همه کبوترهای در حال پرواز و نبردهای اسلوموشن نمیتوانند این فیلم را نجات دهند؛ هرچند حداقل موی کروز فوقالعاده به نظر میرسد.
بهترین بدلکاری: مبارزه با موتورسیکلت (خیلی ابزورد و کاملاً جان وویی است).
رتبه ۷: «ماموریت غیرممکن ۳» محصول ۲۰۰۶
از اینجا به بعد باید از کارگردان جی.جی.
آبرامز برای تزریق انرژی تازه به این مجموعه پس از ۶ سال وقفه و فراهم کردن زمینه برای موفقیتهای آینده تشکر کرد.
در این فیلم، هانت در تلاش است تا با نامزدش (میشل موناهن) زندگی عادی داشته باشد، در حالی که یک مکگافین مخرب را تعقیب میکند (یک سلاح بیولوژیکی است!).
آبرامز هوشمندانه سایمون پگ را در نقش بنجی، مامور دوستداشتنی و همیشگی صندوق بینالمللی پول، و فیلیپ سیمور هافمن فقید را در نقش دلال اسلحه شرور، انتخاب کرد.
هافمن فوقالعاده است، بهویژه در یک درگیری خطرناک در هواپیما.
یکی دیگر از کارهای هوشمندانه آبرامز، استفاده از آهنگساز سریال «لاست» مایکل جاکینو بود که با ریتم کوبهایاش به مدرن کردن سبک موسیقی متن «ماموریت غیرممکن» کمک کرد و موسیقی فیلم بعدی را هم ساخت.
فیلم هرچند صحنههای بهیادماندنی خاص ندارد، با این حال، عنصر جدیدی را به فیلم افزود که یک عنصر شاخص این مجموعه شد: دویدنهای دیوانهوار کروز.
بهترین بدلکاری: دویدن دیوانهوار هانت در شانگهای
رتبه ۰۶: «ماموریت: غیرممکن - شمارش نهایی» محصول ۲۰۲۵
نیم ساعت اول یا شاید کمی هم بیشتر «شمارش نهایی» شاید ضعیفترین بخش این مجموعه فیلم باشد، زیرا فیلم تلاش میکند نه تنها به روشهای مختلف و دست و پاگیر، آنچه را که در «تسویه حساب مرده» اتفاق افتاد به مخاطبان یادآوری کند، بلکه عناصری از فیلمهای قبلی را نیز به کار میگیرد - مانند تلاش گیجکننده برای پرداخت مکگافین «پای خرگوش» از «ماموریت: غیرممکن ۳».
مرگ لوتر استیکل (وینگ رامز) هم آنقدر ساختگی است که هیچ تعلیقی ایجاد نمیکند.
خوشبختانه «حساب نهایی» از اینجا به بعد بهتر میشود، اما هنوز هم به شدت به ترکیبی از فلشبکها و فلشفورواردها متکی است که جریان فیلم را مختل میکنند، چرا که فیلم سعی دارد نه تنها به این قسمت بلکه به دیگر فیلمهای قبلی، بها دهد.
و البته بار دیگر، کروز و مککواری نمیتوانند تصمیم بگیرند که با شخصیت اصلی زن رمانتیک فیلم چه کنند و صمیمیت وی با ایتن مبهم نگه داشته میشود.
با این اوصاف، سکانس طولانی نفوذ ایتن به یک زیردریایی روسی که نیمه در آب فرورفته و در حال غلتیدن در آبهای یخزده کاملاً مسحورکننده است (و به طرز دیوانهواری پرهزینه به نظر میرسد) در حالی که تعقیب و گریز با هواپیمای قدیمی هم هیجانانگیز و چشمگیر است و گرچه صحنههای زیادی از آویزان شدن و مانور دادن و چرخیدن ایتن روی بالهای هواپیما وجود دارد که موجب میشود بارها با خود بگویید: «وای، این تام کروز است که این کار را میکند».
بهترین بدلکاری: سکانس هواپیما شاید چشمگیرترین بدلکاری باشد، اما سکانس سواستوپول صحنه بهتری است.
رتبه ۵: «ماموریت: غیرممکن» محصول ۱۹۹۶
کارگردان برایان دی پالما انتخاب واضحی برای راهاندازی یک مجموعه اکشن برای تام کروز نبود، اما توانست جلوهای جذاب و شیک به اولین قسمت این حماسه ببخشد.
این فیلم که نوشته رابرت تاون و دیوید کوئپ بود، کاملاً هوشیارانه سریال تلویزیونی جاسوسی دهه ۱۹۶۰ را به یک فیلم هیجانانگیز پر از صحنههای اکشن بدل کرد.
داستان از این قرار بود که هانت در حال فرار است تا نام خود را از رسوایی پاک کند و فهرستی را که شامل نام مأموران مخفی است، از دست دشمن دور نگه دارد.
در طول مسیر، او با هکری به نام لوتر استیکل با بازی وینگ ریمز (تنها شخصیتی که به جز هانت در تمام فیلمهای مجموعه حضور داشته است) همکاری میکند.
به یقین صحنه اصلی فیلم، نمادینترین صحنه این مجموعه است: نفوذ ۱۰ دقیقهای به اتاق کامپیوتر مقر سیا که شاهکاری از تعلیق است، با تدوین فوقالعاده و کروز که با عرق ریختن در هر نما تنِش موجود را به نمایش میگذارد.
این فیلم در مقایسه با بدلکاری فیلمهای بعدی، کمتر از این امر بهره گرفته و نشان میدهد برای نگه داشتن تماشاگران روی صندلی، نیازی به بدلکاریهای بزرگ نیست.
یکی دیگر از لحظات مهم فیلم که بسیار شبیه فیلمهای دی پالما است، جایی است که کروز متوجه میشود که رئیس صندوق بینالمللی پول فکر میکند او خائن است.
جلوههای ویژه قدیمی فیلم را تضعیف میکند، اما اولین «ماموریت غیرممکن» هنوز هم به یادماندنی است.
بهترین بدلکاری: سرقت از لانگلی
رتبه ۰۴: «ماموریت: غیرممکن - پروتکل شبح» محصول ۲۰۱۱
از این قسمت این مجموعه واقعاً شروع به پیشرفت کرد و از سطح صرفاً خوب به اغلب عالی رسید و از گروههای قویتر، اکشن تماشاییتر و حس شوخطبعی خودآگاهانه بهره گرفت.
این نکته آخر کلیدی است چون کروز برای طنزپردازیهایش به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد.
در فیلمهای بعدی او به طور مرتب از این جنبه صحنه را به اوج میرساند.
در حالی که «پروتکل شبح» توسط برَد بِرد، کارگردان «شگفتانگیزان»، به شکل مهیج کارگردانی شده، کریستوفر مککواری، برای بازنویسیهای مهم فیلمنامه وارد عمل شد و از آنجا به بعد سکان هدایت این فرنچایز را بر عهده گرفت.
فرار هانت از یک زندان روسی سکانس برجستهای است و جرمی رنر در نقش ویلیام برنت، دستیار IMF، تضادی از واقعیت را به هانتِ جسور اضافه میکند.
بالا رفتن از آسمانخراش برج خلیفه در دبی هم فوقالعاده است و ترس و اکراه هانت، نه جسارتش است که آن را تا این حد عالی میکند (او وقتی با اضطراب در حالی که با سیمی از بلندترین ساختمان جهان آویزان است میگوید «بیخیال!»، یکی از بهترین دیالوگهایش در تمام دوران را خلق میکند).
این بدلکاری همچنین آغاز دورانی است که جمله اصلیاش این است: «وایسا ببینم، کروز واقعاً این کار را کرد؟!» اگر بخش پایانی بسیار ضعیف فیلم، با اوج ناامیدکننده در یک پارکینگ نبود، جایگاه «پروتکل شبح» در این فهرست بالاتر میبود.
بهترین بدلکاری: بالا رفتن از برج خلیفه
رتبه ۳: «ماموریت: غیرممکن – روزشمار مرگ، قسمت اول» محصول ۲۰۲۳
فیلم بلندپروازانهی مککواری با نام «روزشمار مرگ» ترکیبی از اوجهای سرسامآور و فرودهای ناامیدکننده است، با داستانی که اساساً شخصیت سالومون لین - مردی که میتوانست شرایط را دستکاری کند تا هانت را به هر نتیجهای که میخواست برساند - را در بر میگیرد و آن ایده را به یک ابررایانه هوش مصنوعی به نام «نهاد» تبدیل میکند.
«روزشمار مرگ» نسبت به دیگر فیلمهای «ماموریت غیرممکن» ریتم آرامتری دارد که نسبتاً لذتبخش است؛ با این حال، صحنههای بزرگ فوقالعادهای هم هستند که دقیقاً همان چیزی هستند که از این فیلمها میخواهید.
صحنههای شلوغ فرودگاه لذتبخش هستند، پرش از صخره با موتورسیکلت باورنکردنی است و سقوط قطار به طرز شگفتانگیزی به یادماندنی.
بازگشت یوجین کیتریج (هنری چرنی) بسیار خوشایند است و لوتر لحظات خوبی در این فیلم دارد.
فقدان ایلسا فاوست (ربکا فرگوسن) به خوبی پرداخته شده اما دردناک است - کاش حداقل یک لحظه صادقانه در اینجا وجود داشت که ایلسا و ایتن قبل از اینکه به سرنوشتش دچار شود، در مورد رابطه مبهمشان صحبت میکردند.
هیلی اتول، بازیگر تازه وارد، در نقش گریس، دزدی که در این دسیسه گرفتار شده، میدرخشد.
بهترین بدلکاری: پرش با موتورسیکلت (ویدئوی ساخت این سکانس شاید تنها کلیپ پشت صحنه باشد که در آن بدلکاری واقعی ترسناکتر از آنچه در فیلم نشان داده شده، به نظر میرسد).
رتبه ۲: «ماموریت: غیرممکن - ملت سرکش» محصول ۲۰۱۵
مجموعه «ماموریت غیرممکن» به بازیگران گروه خود متکی است و شاید وقتی فیلمها به ترتیب زمانی تماشا شوند، آن وقت است که هر بازیگر نقش مکمل واقعاً میدرخشد.
علاوه بر لوتر و بنجی همیشه قابل اعتماد، «ملت سرکش» برندت با بازی رنر را بازمیگرداند، الک بالدوین را در نقش یک مدیر قلدر سیا و شان هریس را در نقش سولومون لین، مغز متفکر شرور، دارد.
اما این افسر اطلاعاتی بریتانیایی ربکا فرگوسن، است که فیلم را ارتقا میدهد.
این اولین باری است که کروز یک بازیگر نقش اول زن واقعی در این مجموعه دارد.
این فیلم همچنین از داشتن یک داستان منسجم (که در آن هانت سعی میکند از تأمین مالی یک گروه تروریستی به نام سندیکا جلوگیری کند) بهره میگیرد، اگرچه یک سکانس نفسگیر در زیر آب به دلیل برخی عناصر جلوههای ویژه، به شکل ناامیدکنندهای ساختگی به نظر میرسد؛ و این در حالی است که کروز در واقع ۶دقیقه نفس خود را حبس کرد تا این سکانس را به خوبی انجام دهد.
طرح اولیه مجموعه فیلمهای «مامویت غیرممکن» این بود که هر فیلم یک کارگردان متفاوت داشته باشد تا هر یک منحصر به فرد باشند، اما مککواری آنقدر قوی بود که نشد از دعوت دوباره - بارها و بارهای وی - خودداری شود.
بهترین بدلکاری: هانت از هواپیمایی آویزان است
رتبه نخست: «ماموریت غیرممکن - فالاوت» محصول ۲۰۱۸
«فالاوت» بهترین فیلم ماموریت غیرممکن است و هیچیک از دیگر فیلمها به آن نزدیک هم نیست.
این فیلم حال و هوای جدی «مهاجمان صندوق گمشده» را دارد، روشی که مککواری استادانه یک صحنه اکشن منحصر به فرد را در طول یک فیلم نفسگیر دو ساعت و نیمه به هم پیوند میدهد.
اکشن هانت که سعی میکند از افتادن پلوتونیوم با درجه هستهای به دست سندیکا جلوگیری کند.
هانت از یک پرش هواپیما تا یک نزاع وحشیانه در دستشویی، از فرار یک زندانی به یک تعقیب و گریز با موتورسیکلت، صحنهها را پیش میبرد و هر صحنه واقعاً جذاب است.
این مجموعه فیلمها گاهی شخصیتهای شرور کمرنگی دارند، اما «فال اوت» بهترینها را دارد: یک هنری کویل خونسرد، زیرک و شوخ که دائم هانت را دنبال خود نگه میدارد (رقابت برای جلب توجه با کروز آسان نیست، اما کویل به خوبی موفق میشود؛ و کروز او را به این دلیل تحسین میکند).
«فال اوت» همچنین بهترین موسیقی متن را دارد که ساخته لورن بالفه است و برای «روزشمار مرگ» هم برگشت، و گیراترین پرده سوم این مجموعه را دارد - یک تعقیب و گریز هیجانانگیز با هلیکوپتر و مبارزه از بالای صخره در برابر ساعتی که در حال گذر است.
این فیلم تاکنون پرفروشترین فیلم (۷۹۱ میلیون دلار در سراسر جهان) بوده، هرچند «روزشمار نهایی» ممکن است از آن هم جلو بزند.
شاید ایتن هانت در اندازههای جیمز باند - نام نمادین ژانر اکشن- نباشد، اما «فالاوت» بهترین فیلم جیمز باندی پس از «کازینو رویال» است، اگر نگوییم بهتر.
بهترین بدلکاری: پرش از هواپیما، زدو خورد در دستشویی، تعقیب و گریز با هلیکوپتر.