استقلال فرهنگی در گفتمان امام؛ دفاع آشکار از فطرت توحیدی
وابستگی فرهنگی و دل به خرده فرهنگ های جهانی سپردن جامعه را دچار فرسایش هویتی می کند؛ اما امام بابصیرت خویش به این امر به خوبی واقف بودند که فرهنگ به مثابه ستون فقرات هویت یک ملت است.

خبرگزاری تسنیم زهرا ابراهیمی: از جمله تأکیدات حضرت امام خمینی در شرایط مختلف چه پیش از انقلاب و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تأکید بر حفظ استقلال بوده و در این میان با تأمل در میراث فکری امام در مییابیم که حفظ استقلال فرهنگی در نگاه ایشان از اهمیت ویژهتری برخوردار بوده است.
چرا که امام بهخوبی میدانست خطر استحاله فرهنگی بهمراتب از خطر تهاجم نظامی بیشتر است.
وقتی بحث از استقلال میشود موضوع عدم وابستگی به غرب و شرق در ذهن ما خودنمایی میکند و بلافاصله استقلال را موضوعی اجتماعی و سیاسی قلمداد میکنیم حالآنکه محصور کردن استقلال در عدم وابستگی، نوعی نگاه تقلیلگرایانه به ماهیت استقلال است.
در نگاه امام که همان نگاه توحیدی است همه شئون فردی و اجتماعی انسان باید بر مبنای توحید عملی شکل بگیرد؛ به دیگر سخن باید ردپای خدا را در همه ابعاد زندگی دید و دنبال کرد.
باتوجه به آنچه گفته شد مفهوم استقلال فرهنگی این است که تندادن به فرهنگ وابسته، بهنوعی فاصلهگرفتن از توحید و تندادن به شرک خفی است.
فرهنگی که از متن دین نشئت نگرفته باشد همواره در ساحت عمل و اندیشه با خطر شرک مواجه است و استقلال فرهنگی یعنی حذف شرک خفی و تقویت توحید عملی مبتنی بر کسب رضای الهی.
در این نگاه استقلال فرهنگی دیگر موضوعی اجتماعی و سیاسی نیست؛ بلکه معنایی اعتقادی به خود میگیرد.
قرآن میفرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّه؛ پس تو مستقیم روی بهجانب آیین پاک اسلام آور درحالیکه از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد».
طبق این آیه فطرت انسان مبتنی بر توحید بنا شده و بر مؤمن واجب و لازم است تا از هرآنچه فطرت او را تبدیل به امر دیگری میکند فاصله بگیرد.
از جمله اموری که میتواند به صیانت از فطرت منجر شود تبعیت از فرهنگ دینی و فاصلهگرفتن از فرهنگ بیگانه است.
در حقیقت استقلال فرهنگی در نگاه امام امری اعتقادی در راه صیانت از فطرت توحیدی است.
اگر بخواهیم دقیقتر و عمیقتر به این موضوع نگاه کنیم باید در دوگانگی ولایت الله و ولایت طاغوت تأمل نماییم.
آنچه در ولایت الله موضوعیت دارد این است که خدا و اسلام نزد شیعه مرجعیت معرفتی دارد؛ بنابراین هرگونه وابستگی فرهنگی به غیر، اعتقاد به این مرجعیت معرفتی را خدشهدار میسازد ازاینجهت پیروی از استقلال فرهنگی معنایی جز خطزدن ولایت طاغوت و تأیید ولایت الهی ندارد.
از دیگر دریچههایی که امام از آن دریچه به موضوع استقلال فرهنگی نظر میافکندند موضوع تحقق وعده الهی و زمینهسازی ظهور است.
آنچه بستر زمینهساز ظهور میگردد تقویت توحید است و استقلال فرهنگی را میتوان گامی در جهت تقویت توحید در تمام شئون زندگی انسان دانست.
استقلال فرهنگی از لوازم بصیرت یک اجتماع است و اجتماع بصیر همان اجتماع منتظر خواهد بود.
در حقیقت شرط لازم برای بصیرت مهدوی، دارابودن استقلال فرهنگیست بههمین دلیل رسیدن به تمدن نوین اسلامی بدون ردشدن از جاده استقلال فرهنگی امکانپذیر نیست.
ثمره استقلال فرهنگی پیشگیری از تسلط کفر بر حق است از این روی در نگاه خمینی تأکید بر استقلال فرهنگی نه صرفاً موضوعی ایدئولوژیک بلکه به مثابه رویارویی حق و باطل است.
حقیقت استقلال فرهنگی انزوا و طرد دستاوردهای بشری نیست؛ بلکه امام با تأکید بر این استقلال به دنبال بازآفرینی اصالت انسان و احیای خودِ اصیل در وجود آدمی بودند.
پرهیز از تقلید و بازیابی هویت اصیل انسانی پیشزمینههای لازم در رشد و بالندگی انسان است و امام خمینی با این هدف به استقلال فرهنگی تأکید داشتند.
ایجاد معنای غایی برای حیات اجتماعی از مهمترین ثمراتی است که امام در تشویق به استقلال فرهنگی دنبال میکند.
از دیگر دلایل تأکید امام بر استقلال فرهنگی میتوان به محصول روانی این استقلال اشاره کرد.
وقتی ملتی روی پای خود بایستد عزتنفسش افزون و حس بیریشگی و عدم تعلق در او تضعیف میگردد.
امام به دنبال ایجاد امنیت روانی و معنوی در جامعه بودند که میوه این امنیت ریشه در حفظ استقلال فرهنگی داشت.
معضل بحران هویتی که ناشی از وابستگی فرهنگی است تنها بهواسطه استقلال فرهنگی درمان میشود و اینگونه یک ملت با حفظ هویت جمعی ازخودبیگانگی را درمان میکند.
وقتی در رابطه با جهاد اکبر سخن میگوییم صرفاً مقابله با برخی از تمایلات نفسانی در نظر میآید حالآنکه یکی از ابعاد مهم در جهاد با نفس مقابله با خودکمبینی و غربزدگی است.
استقلال فرهنگی که امام به دنبال ترویج آن بودند دقیقاً تمرین نوعی جهاد با نفس است و حیات اجتماع را تأمین میکند.
وابستگی فرهنگی و دل به خردهفرهنگهای جهانی سپردن جامعه را دچار فرسایش هویتی میکند؛ اما امام بابصیرت خویش به این امر بهخوبی واقف بودند که فرهنگ بهمثابه ستون فقرات هویت یک ملت است.
به همین دلیل تقویت خودپنداره فرهنگی و حفظ استقلال فرهنگی را تنها راه مبارزه با این چالش میدانستند.
استقلال فرهنگی نتیجهای جز احیای سرمایه فرهنگی ندارد و سرمایه فرهنگی در جامعه دینی چیزی جز باورها و ارزشهای دینی نیست.
حضرت امام به دنبال این بودند تا جامعه به این حجم از بصیرت برسد که خودش به دنبال تولید و انتشار فرهنگ دینی برود و بهجای مصرفکننده فرهنگ وارداتی به تولیدکننده فرهنگی در جهان مبدل شود.
فرهنگ غربی قصد دارد هژمونی خود را در معنابخشی به زندگی به جهان غالب کند و هدف از استقلال فرهنگی که امام دنبال میکرد شکستن این هژمونی و ارائه یک فرهنگ اصیل و ناب اسلامی بود.
انتهای پیام/