بررسی جامع طرحهای توسعه میادین گازی ایران؛ شتاب توسعه یا دام رکود؟
در سالهای اخیر، شتابدهی به طرحهای توسعه میادین گازی به اولویت بیرقیب سیاستگذاری انرژی در ایران تبدیل شده؛ سیاستی که با هدف جبران کمبود عرضه در حال پیگیری است.

به گزارش خبرنگار مهر برخورداری ایران از یکی از بزرگترین ذخایر گاز جهان، فرصت بینظیری برای تسلط بر بازار انرژی منطقهای و جهانی فراهم کرده است.
طرحهای عظیم مانند توسعه فازهای پارس جنوبی، میادین مناطق مرکزی، فرزاد، بلال و سایر میدانهای مستقل، نماد این بلندپروازیاند.
چنانکه طبق آمار وزارت نفت، تولید روزانه گاز طبیعی کشور از مرز ۱۰۰۰ میلیون مترمکعب عبور کرده و این ارقام، حاصل شتاب اجرای طرحهای توسعهای است.
اما این رشد پرشتاب، همواره با نگرانیهایی همراه بوده است؛ آیا توسعه میادین گازی ایران، پایدار و منطبق بر منافع بلندمدت است یا در سراب تزریق منابع و بیتوجهی به کارآمدی گرفتار آمده است؟
زوایای پنهان توسعه: هزینهها، رکودها و شکستهای پنهان
احمد علوی، کارشناس انرژی و استاد دانشگاه میگوید: «توسعه میادین گازی در ایران، عمدتاً بر سه رکن استوار است: افزایش توان ملی، صیانت از ظرفیت مخازن مشترک (مثل پارس جنوبی در رقابت با قطر)، و تأمین پایدار گاز مصرفی کشور.
اما اغلب، غلبه نگاه کوتاهمدت و فشارهای بودجهای باعث شده سرعت اجرا جایگزین کیفیت و پایداری شود.»
وی ادامه داد: بررسی پروژههای توسعهای مهم گاز کشور نشان میدهد که بسیاری فازها و میادین در همان مرحله آغاز یا تکمیل نیمبند، با مشکلات مزمن تأمین مالی، نبود فناوری روزآمد، تأخیر پیمانکاران و خلأ ارزیابی زیستمحیطی مواجهاند.
فازهای میانی پارس جنوبی بهرغم سرمایهگذاری کلان، شاهد تأخیرهای پرهزینه بودهاند؛ پروژه فاز ۱۱ – که قرار بود ویترین انتقال تکنولوژی غربی باشد – بارها میان شرکتهای خارجی (توتال، سیانپیسی و پتروپارس) دست به دست شد و نهایتاً بدون انتقال تجهیزات کلیدی حفاری و استخراج، با مدل داخلی نیمهکاره پیش رفت.
تأمین مالی؛ مانعی تکراری
به گفته این کارشناس انرژی توسعه میادین گازی، نیازمند سرمایهگذاری هنگفت از منابع داخلی و خارجی است.
بهگفته دکتر علوی «هر فاز جدید پارس جنوبی معادل ۲ میلیارد دلار سرمایه میطلبد و بسیاری از میادین مستقل نظیر فرزاد و ایران مرکزی از محل اعتبارات عمومی یا فینانس خارجی منتظر تأمین سرمایه ماندهاند.» در عمل، تحریمهای خارجی و کمبود منابع داخلی باعث شده بسیاری پروژهها یا وارد فاز کندی شوند یا از کیفیت هدفگذاری اولیه فاصله بگیرند.
پروژههایی نظیر میدان گازی بلال یا کیش سالهاست میان وعده و اجرا گرفتارند.
بارزترین نتیجه این بحران، اتکا بیش از حد به منابع ارزی شرکت ملی نفت و فشار مضاعف به اعتبارات صندوق توسعه ملی بوده است.
بومیسازی و فناوری؛ فرصت یا شعار؟
یکی از شعارهای رایج در طرحهای توسعه، «بومیسازی فناوری» عنوان میشود اما واقعیت این است که در جنبههایی همچون حفاری آبهای عمیق، راهبری سکوهای تولید پیشرفته و فرآیندهای ازدیاد برداشت، ایران هنوز به شدت وابسته به تجهیزات پیچیده خارجی است.
علوی تصریح میکند اگرچه رشد فنی مهندسی ایران در سکوسازی، کمپرسورگذاری و طراحی پالایشگاهها چشمگیر بوده، اما در حلقههایی چون تجهیزات کمپرسور فشار بالا، سیستمهای مانیتورینگ پیشرفته، نرمافزارهای مدیریت هوشمند میدان و ابزار حفاری عمیق هنوز فاصلهای معنادار با استاندارد جهانی وجود دارد.
این نقطه ضعف موجب شده در شرایط تحریم، کیفیت و سرعت برخی فازهای توسعهای (مانند فازهای ۱۳، ۱۴ و بخشهایی از فاز ۱۶) به طور محسوسی کاهش یابد.
توسعه در سایه عدم توازن منطقهای
گره دیگر توسعه میادین گازی را باید در پراکندگی و توازن نامناسب جغرافیایی جستجو کرد.
ایران با مجموعهای متنوع از میادین؛ از جنوب (پارس جنوبی) تا شمال شرق (خانگیران-شفته)، مرکز (میادین مستقل مانند میدان شوریجه)، غرب و خلیج فارس روبرو است.
اما بیش از ۷۰ درصد تمرکز توسعه روی پارس جنوبی و میادین مشترک صورت گرفته، درحالی که استانهای شمالی و شمالشرقی، همچنان وابسته به واردات گاز ترکمنستان یا خطوط انتقال طولانیمدتاند که گاه بحرانهای مقطعی فزاینده ایجاد میکند.
مهمترین چالشها و پیامدها
۱.
کاهش فشار مخازن؛ نمونه مشخص آن پارس جنوبی است؛ در سالهای اخیر برداشت بیوقفه باعث کاهش فشار مخزن شده و هزینه حفظ تولید را بهشدت افزایش داده.
کارشناسان هشدار میدهند در صورت نبود سیاستهای اصولی و ازدیاد برداشت علمی، ظرف پنج تا ده سال آینده شاهد افت تولید و سرازیر شدن سرمایهگذاریهای پرهزینه به سمت تعمیر و جبران خواهیم بود.
۲.
کوچک شدن سهم سرمایهگذاران خارجی؛ در دوره طلایی پیش از تحریمها، حضور شرکتهایی چون توتال، شل و انی در طرحهای توسعهای نوید انتقال فناوری و بهرهوری بالاتر بود.
اما امروز به واسطه فشارهای بینالمللی و فضای غیرشفاف قراردادی، سرمایهگذاران خارجی ریسک نمیکنند و حتی تکنولوژیهای روز هم عملاً وارد پروژهها نمیشود.
۳.
رشد مصرف داخلی و تهدید صادرات؛ طبق دادههای رسمی، بیش از ۷۵ درصد از گاز تولیدی ایران صرف مصرف داخلی در بخش خانگی، صنایع و نیروگاهها میشود.
این رشد شدید مصرف باعث کاهش سهم گاز صادراتی و در نتیجه کاهش درآمدهای ارزی از این محل شده است.
دکتر علوی در این باره تصریح میکند: «افزایش توسعه میادین بدون سیگنالدهی درست به بازار مصرف و قیمتگذاری منطقی، یک سیکل معیوب است که نهایتاً هم منابع طبیعی را تحلیل میبرد و هم سود عملیاتی را پایین میآورد.»
۴.
بار محیطزیستی؛ طرحهای توسعهای بدون ارزیابی جدی محیطزیستی، بحرانهای جدیدی خلق کرده؛ از جمله فلرینگ (سوزاندن ناگزیر گاز)، آلودگی ناشی از حفاری و تهدید حیات آبزیان و اکوسیستم ساحلی در مناطق گازی جنوب و خلیج فارس.
در پایان این گزارش، این استاد دانشگاه محورهای خروج از بحران را به روشنی چنین جمعبندی میکند:
تقویت حکمرانی شفاف و سیاستگذاری مبتنی بر آمایش سرزمینی؛ برنامهریزی توسعه باید متناسب با موقعیت جغرافیایی و ظرفیت بازار داخلی و صادراتی هر میدان باشد، نه فقط بر اساس فشارهای مقطعی بودجهای.
ایجاد انگیزه برای ورود فناوری جدید؛ مسیر بومیسازی باید همراه با شراکت مؤثر با شرکتهای فناور داخلی و استفاده هوشمند از ظرفیت بینالمللی باشد.
استفاده از مکانیزمهای قراردادی منصفانه و کاهش ریسک برای سرمایهگذاران خارجی، کلید موفقیت است.
اصلاح الگوی مصرف داخلی؛ اگر کنترل مصرف با سیگنالدهی اقتصادی و قیمتگذاری واقعی اجرایی نشود، افزایش تولید صرفاً به هدررفت بیشتر منابع ختم خواهد شد.
سیاستهای تحویل یارانه هدفمند و توسعه زیرساختهای بهرهوری در صنایع انرژیبر ضروری است.
اجرای بدون اغماض پیوست محیطزیستی در طرحها؛ هر طرح توسعهای باید با ارزیابی اثرات زیستمحیطی شروع شود و مدلهای بازتوانی و جبران خسارت برای اکوسیستمهای محلی لحاظ گردد.
تنوعبخشی به سبد توسعهای؛ خروج از انحصار پارس جنوبی و ایجاد تعادل معنادار میان میادین مستقل و مشترک، نهتنها تابآوری بازار را افزایش میدهد، بلکه بحرانهای منطقهای نظیر وابستگی شمال شرق به خط انتقال را کاهش میدهد.
در نهایت باید گفت طرحهای توسعه میادین گازی ایران طی دو دهه اخیر نشاندهنده همت و جسارت نظام حکمرانی انرژی برای دستیابی به خودکفایی و بهرهوری بالاتر است.
با این حال، شواهد نشان میدهد مسیر طیشده بدون توجه به فناوری، حفاظت محیطزیست و مدیریت مالی نمیتواند منجر به پایداری شود.
بازنگری در سیاستهای توسعهای، سرمایهگذاری هدفمند، پرهیز از شعاری بودن بومیسازی و اولویتبخشی محیطزیست، کلید موفقیت آینده است.
در نهایت تصمیمگیری شجاعانه و مبتنی بر واقعیت، آینده میادین گازی ایران را مشخص خواهد کرد.