به عقب برگردم آن جمله معروف را نمیگفتم!؛ رشیدپور از برنامه جدیدش گفت
رضا رشیدپور با توضیح جزییات برنامه تازهاش با عنوان «۱۳۰۰ آفرین» که درباره مرور اتفاقات ۱۰۰ گذشته در سال ۱۵۰۴ است، از سرنوشت برنامه «ساعت صفر» و علاقهاش برای بازگشت به تلویزیون گفت.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-آروین موذن زاده؛ چندی پیش بود که خبر رسید رضا رشیدپور مجری و برنامه ساز کشورمان قرار است تهیه کنندگی و اجرای برنامه «۱۳۰۰ آفرین» را برای پخش از یکی از پلتفرم های شبکه نمایش خانگی برعهده داشته باشد در حالی که هنوز وضعیت پخش تاک شوی «ساعت صفر» او که قرار بود شامل گفتگوهای متفاوتی با هنرمندان و افراد نخبه بین المللی باشد، مشخص نبود و بعد از مدتی وی یکی از قسمت های آن را در یوتیوپ منتشر کرد.
در هفته گذشته رشیدپور در نشست رسانه ای جشنواره فیلم و تئاتر لوتوس که قرار است شهریور در جزیره کیش برگزار شود، حضور داشت و علی رغم اینکه تمایلی به حضور رسمی در نشست و قرار گرفتن جلوی دوربین خبرنگاران را نداشت، اعلام شد که وی قرار است به صورت مادی و معنوی پشتیبان و حامی برگزاری جشنواره باشد.
در حاشیه برگزاری این نشست با رشیدپور درباره سرنوشت برنامه «ساعت صفر»، تولید برنامه جدیدش با عنوان «۱۳۰۰ آفرین» که برخلاف اخبار منتشر شده تاک شو نیست و بیشتر جنبه نمایشی دارد و درباره روایت اتفاقات ۱۰۰ سال گذشته ایران در سال ۱۵۰۴ به زبان طنز است و همچنین علاقه اش برای بازگشت به تلویزیون گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
* آقای رشیدپور چندسالی است که از فضای اجرا در تلویزیون فاصله گرفتید و البته اتفاقاتی هم رخ داد که باعث شد بازگشت مجددتان به این مدیوم با حاشیه هایی همراه و در نهایت منتفی شود.
دیالوگ معروفی دارید که «اگر کلاهم هم بیفتد جام جم نمیآیم برش دارم».
بعد از گذشت این چند سال حالا نظرتان درباره حضور در تلویزیون چیست؟
چیزی که برای یک گفتگو جذاب باشد را اول میگویم؛ من تلویزیون را خانه خودم میدانم.
در آن موقع هم شور جوانی باعث میشد که آدم خیلی تند و تیز باشد یعنی این جملهای که «کلاهم هم بیفتد تلویزیون برنمیگردم برش دارم» بیشتر ناشی از هیجانهای یک جوان بود و اگر برگردم به آن مقطع هیچ وقت همچین جملهای را نمیگویم برای اینکه آدم باید مواظب خانه و شهر و کشورش باشد.
ما هم باید مثل یک خانه مواظب آنجا (تلویزیون) باشیم الان هم علیرغم تصور خیلی به صراحت می گویم من ممنوع الکار یا ممنوع التصویر نیستم اما احساس میکنم زمانی بودن من موثر است که بتوانم اثری خلق کنم که خودم از آن راضی باشم.
من هم شرایط را در حال حاضر و در چهار سال گذشته برای خلق یک اثر موفق مناسب ندیدم وگرنه پیشنهادهای بسیار زیادی از طرف تلویزیون و تهیه کنندهها به من شده است.
من تلویزیون را خانه خودم میدانم.
در آن موقع هم شور جوانی باعث میشد که آدم خیلی تند و تیز باشد یعنی این جملهای که «کلاهم هم بیفتد تلویزیون برنمیگردم برش دارم» بیشتر ناشی از هیجانهای یک جوان بود و اگر برگردم به آن مقطع هیچ وقت همچین جملهای را نمیگویم اهل مظلوم نمایی نیستم که بگویم نگذاشتند من کار کنم بلکه کارهایی که به من پیشنهاد دادند کارایی نبوده که دلم میخواسته.
من دغدغهام همیشه در حوزه فرهنگ و جامعه است اما آنها از من تفریح و سرگرمی میخواستند.
من اهل ساختن برنامههای تفریح و سرگرمی نیستم.
همان «سیم آخر» را هم که صد و خوردهای قسمت بود، ساختم و اجرایش کردم به این دلیل بود که احساس میکردم شاید این دوره گذار زود تمام شود و باز بتوانیم در تلویزیون کارهای موثر اجتماعی و فرهنگی بسازیم.
*اصلا تمایل دارید که دوباره به تلویزیون برگردید؟
قطعا.
هر وقت اجازه بدهند که یک برنامه زنده با محوریت موضوعات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی در تلویزیون اجرا شود با کمال میل من این کار را انجام خواهم داد.
البته شرایط واقعا اینطور نیست.
*وضعیت برنامه «ساعت صفر» چه شد؟
تا جایی که می دانم چند قسمت از آن را ضبط کردید و حتی یک قسمت هم که مربوط به گفتگو با عایشهگل بود در یوتیوب منتشر شد اما در نهایت مشخص نشد سرنوشت باقی قسمت ها چه میشود.
سرنوشت «ساعت صفر» اینطور شد که ما پنج قسمت از یک مجموعه گفتگومحور ضبط کردیم.
موضوعات کاملا بهروز و مرتبط با سال ۱۴۰۱ بودند؛ مثلا با الیاس یالچینتاش درباره شرایط فرهنگی ایران حرف زدیم یا با ابراهیم تاتلیس درباره وضعیت دولت ایران گفتگو کردیم.
اما به دلیل تأخیرهای مکرر پلتفرم «شیدا» برای آغاز به کار رسمیاش، این پنج قسمت در نهایت کهنه شدند و دیگر پخش آنها در سال ۱۴۰۴ معنایی نداشت.
متأسفانه از آن پنج قسمت فقط یکی را منتشر کردیم و روی یوتیوب قرار دادیم البته دو سه قسمت بعدی را هم که مثلا با ابراهیم تاتلیس و الیاس یالچینتاش است در یوتیوب منتشر می کنم.
*پس پرونده «ساعت صفر» بسته شده است؟
شایعاتی هم مطرح شد مبنی بر اینکه رقم پیشنهادی شما به پلتفرم آنقدر بالا بوده که آنها از خرید و پخش آن صرف نظر کرده اند.
بله پرونده «ساعت صفر» بسته شده است و به جای آن قرار است برنامه تازه ای متولد شود.
این شایعه را شنیده بودم ولی مبلغ بالایی که من به «شیدا» پیشنهاد دادم مورد توافق آنها بود و پرداخت شد، ولی چون برنامه کهنه شد - منظور همان پنج قسمت اولیه است - تصمیم گرفتیم ادامهاش ندهیم.
علاوهبراین، فضای برنامههای گفتگومحور این روزها خیلی شلوغ شده است.
حتی ایده من که میخواستیم با آدمهای مقیم خارج از ایران هم گفتگو کنیم، در شبکههای مختلف تصویری، مشابه پیدا کرد.
به همین دلیل احساس کردم اگر قرار است برنامهای بسازم، باید از همان ابتدا کاملاً متفاوت باشد.
پرونده «ساعت صفر» بسته شده است و به جای آن قرار است برنامه تازه ای متولد شود.
مبلغ بالایی که من به «شیدا» پیشنهاد دادم مورد توافق آنها بود و پرداخت شد، ولی چون برنامه کهنه شد، تصمیم گرفتیم ادامهاش ندهیم پس از جلسات طولانی با مسئولان پلتفرم و با توجه به فیدبکهایی که به ما میرسید، تصمیم گرفته شد تمام این ایده ابتدایی را کنار بگذاریم و به یک پروژه کاملا جدید روی بیاوریم.
این اولینبار است که درباره آن صحبت میکنم؛ برنامه جدید «۱۳۰۰ آفرین» نام دارد.
«۱۳۰۰ آفرین» یک فرمت بسیار متفاوت است و در عمل نمیتوان پیشبینی کرد در شبکههای پلتفرمی چقدر مورد استقبال قرار بگیرد.
اگر برنامه گفتگومحور باقی میماند، من با چشم بسته میگفتم میتواند موفق باشد یا نه اما با توجه به سیلانی که ذائقه اجتماعی در هر هفته دارد و تغییر میکند، واقعاً نمیدانیم نتیجه چه خواهد شد ولی سبک جدیدی از برنامه سازی را ارائه میدهد.
*کمی درباره ویژگیهای برنامه توضیح میدهید؟
ساختار «۱۳۰۰ آفرین» اینگونه است که به ۱۰۰ سال بعد می رویم و حوادث در سال ۱۵۰۴ اتفاق می افتد.
۱۰۰ سال بعد یک مجری تلویزیون نشسته و درباره اتفاقات ۱۰۰ سال قبل در ایران با مردم صحبت میکند و از مردم میخواهد قضاوت کنند که آیا این حوادث واقعی بودهاند یا صرفا شایعات هستند.
در واقع این برنامه بازخوانی اتفاقات الان در ۱۰۰ سال بعد است.
*برنامه بیشتر نمایشی است یا مجری محور؟
محوریت برنامه نمایشی است.
البته مجری دارد ولی بیشتر نمایش محور است.
البته گروهی از طنزپردازان مطرح نیز قرار است با ما همراه شوند تا تیم نویسندگان را تشکیل بدهند و قالب نهایی را بسازند تا بعد از ماه محرم و صفر پخش آن را آغاز کنیم.
البته هنوز در جلسات اتاق فکر هستیم.
اینکه دکور برنامه باید چطور باشد؟
بخشهای نمایشی آن بهصورت فانتزی اجرا شود یا رئال؟
و موارد دیگر.
در واقع همهچیز برایمان تازگی دارد و هر روز این ایدهها را مرور میکنیم تا فرمتی بسازیم که هم خاص باشد و هم مخاطب را جذب کند.
در «۱۳۰۰ آفرین» میخواهیم تاریخ را دستمایه کنایه و نیشخند کنیم، نه صرفا بازخوانی خشکوخالی حوادث را داشته باشیم و قرار هم نیست مباحث الزاما سیاسی باشند.
قرار است «آن جاهایی را که شرمنده تاریخ هستیم» در این برنامه ببینیم نه اینکه لزوما بازخوانی تاریخ را داشته باشیم *لحنی که برای برنامه «۱۳۰۰ آفرین» انتخاب کرده اید چگونه است؟
آیا بازخوانی از تاریخ دارید یا بیشتر قرار است شاهد کنایه و طنزهای سیاسی باشیم.
تجربههای قبلیام در اجرا و برنامهسازی کمک کرد بدانم ساخت اثری خلاقانه چقدر میتواند چالشبرانگیز باشد.
در «۱۳۰۰ آفرین» میخواهیم تاریخ را دستمایه کنایه و نیشخند کنیم، نه صرفا بازخوانی خشکوخالی حوادث را داشته باشیم و قرار هم نیست مباحث الزاما سیاسی باشند.
قرار است «آن جاهایی را که شرمنده تاریخ هستیم» در این برنامه ببینیم نه اینکه لزوما بازخوانی تاریخ را داشته باشیم.
همان موقعیتی که ۱۰۰ سال بعد به اشتباهات و اتفاقات خندهدار گذشته میخندیم.
برای مثال در ایران ۹۰ میلیون نفر را حاضرند ۲ ساعت عقب بکشند اما حاضر نیستند ساعت رسمی کشور را یک ساعت عقب بیاورند.
این اتفاقها وقتی از نگاه فردی در سال ۱۵۰۴ دیده میشوند، خندهدار است.
پس نام «۱۳۰۰ آفرین» لحن گزندهای دارد؛ یعنی لبخند، کنایه و نیشخند به تاریخ دارد نه صرفا روایت آن.
این ایده «صد سال بعد» تا حد زیادی برای خود من هم جدید است و بهنوعی با همهچیز داریم از صفر شروع میکنیم.
هنوز مطمئن نیستم چه فرمی از «نمایش» یا «گزارش» در برنامه قرار بگیرد، اما میدانم میخواهیم تاریخ را از زاویه طنز و کنایه ببینیم.
* نظرتان درباره نقش رسانه در فرهنگسازی و تاثیر فضای مجازی بر شکل گیری هویت نسل امروز چیست؟
چه بخواهیم و چه نخواهیم «بیگ مدیا» هویتساز است و فرهنگ کشورها را از روی تلویزیون های رسمی کشورها می سنجند و امیدوارم که تلویزیون ما این واقعیت مهم و کوبنده را بپذیرد که از روی اینستاگرام فرهنگ را بررسی نمی کنند، عرف را بررسی می کنند.
فرهنگ را از «بیگ مدیا» که همان رادیو و تلویزیون است، شناسایی می کنند.
آیا آنچه که امروز در رادیو و تلویزیون نشان می دهیم فرهنگ ایران است؟
«بیگ مدیا» - یعنی همان تلویزیون و رادیو - هستند که فرهنگ کشورها را میسنجند.
امیدوارم روزی برسد که تلویزیون ما قدرتش را بازیابد و فرهنگ ایران را بهصورت اصیل از قاب تلویزیون ببینیم و از فرکانس رادیو بشنویم.
اینها هویتساز هستند.
در اینستاگرام و توییتر می توانیم با هم دعوا کنیم، بگوییم و بخندیم و جک تعریف کنیم اما بحث هویتی مربوط به «بیگ مدیا» است.