درسهایی از تسلط چین در تولید صنعتی
به گزارش مشرق،کانال تلگرامی چین و ماچین مطلبی با عنوان درسهایی از تسلط چین در تولید صنعتی منتشر کرد:
رباتهای صنعتی از شرکتهای چینی - یکی از اهداف کلیدی سیاست ساخت چین ۲۰۲۵ - بر خط تولید کارخانه «آئودی» تسلط دارند و کار خود را با یک پرس خودکار که ورقهای فلزی را به پنلهای درب قالب میزند، آغاز میکنند.
در مرحله بعد، بیش از ۸۰۰ ربات از شرکت کوکا (Kuka) متعلق به چین، قطعات را به قاب خودرو جوش میدهند، در حالی که یک تأمینکننده چینی دیگر فرآیند نصب چرخ را خودکار کرده است.
تعداد رباتها در هر شیفت از انسانها بیشتر است.
«توبیاس لیبک»، رئیس مهندسی تولید آئودی در کارخانه چانگچون، اظهار داشته است که «ما انتظار نداشتیم که این همه فرآیند را در چین خودکار کنیم، اما قیمتگذاری تأمینکنندگان چینی بسیار پایین است».
چین اکنون به ازای هر ۱۰ هزار کارگر، رباتهای بیشتری نسبت به آلمان دارد.
دو گزارش اخیر منتشر شده در مورد برنامه ساخت چین از اتاق بازرگانی اتحادیه اروپا در چین و «گروه رودیوم» مستقر در واشنگتن به نمایندگی از اتاق بازرگانی آمریکا، نشان میدهد که پکن به هدف اصلی خود - نوسازی بخش تولیدی که زمانی کاملاً به نیروی کار ارزان متکی بود - دست یافته است.
به عبارت دیگر، چین به دلیل سرمایهگذاری بیوقفه در رباتیک و اتوماسیون، در تولید با پیچیدگی کم، متوسط و بالا رقابتی باقی خواهد ماند.
این هیچ ارتباطی با «نیروی کار ارزان» ندارد.
️ اما پرسش این است که چینیها چگونه به اینجا رسیدند؟
با استفاده از ترکیبی منحصر به فرد از سیاست صنعتی، یارانهها و سایر حمایتهای دولتی همراه با کارآفرینی بخش خصوصی و رقابت شدید در بازار وسیع چین، این کشور توانست سهم تولید کنندگان چینی را در داخل و خارج از کشور در بسیاری از بخشها به شدت افزایش دهد، و در برخی موارد با فناوری رقبای خارجی برابری کند یا از آن پیشی بگیرد.
به عبارت دیگر، چیزی که چینیها آن را سوسیالیسم با ویژگیهای چینی مینامند.
حتی فایننشال تایمز اذعان میکند که این راهبرد فقط توسط یک حزب کمونیست قابل اجرا است:
️ این راهبرد بسیاری از ابزارهایی را که بسیج آنها در یک دولت اقتدارگرا به رهبری حزب کمونیست مانند چین آسانتر است، سازماندهی کرد.
نزدیک به ۸۰۰ صندوق هدایت شده توسط دولت، با ارزش ترکیبی ۲.۲ تریلیون یوآن تا سال ۲۰۱۷، برای حمایت از صنایع مورد علاقه تأسیس شدند.
️ به عبارت دیگر چین، یک اقتصاد بازار دولتی دارد.
این کشور بازارها را به دلخواه ایجاد میکند و آنها را برای رسیدن به اهداف و مقاصد مشخص شکل میدهد.
این کشور تا حد زیادی اتوماسیون نیروی کار را به رقابت برای کاهش استثمار ترجیح میدهد ـ این را با نگرش بازنده کشورهای غربی مقایسه کنید که در آن مهاجران شکافهای نیروی کار را «بسیار بدبخت» پر میکنند که توسط بومیان انجام نمیشود ـ.
چین کارهای تکراری و طاقتفرسا را خودکار میکند.
تراکم رباتهای آن تنها از اقتصادهای بسیار کوچکتر و بسیار توسعهیافته کره جنوبی و سنگاپور عقبتر است.
️ چین این کار را با کنترل سرمایه خارجی و جلوگیری از هجوم آن انجام داد: «دسترسی به بازار برای شرکتهای خارجی محدود شد و آنها را مجبور کرد تا با شرکتهای محلی وارد سرمایهگذاری مشترک شوند و انتقال فناوری را در بخشهایی مانند خودروسازی، هوانوردی غیرنظامی و مخابرات ارائه دهند».
️ اکنون چین پس از تبدیل شدن به سرزمین رباتهای صنعتی، با نرخ اتوماسیون بالاتر از آلمان و ژاپن، کشور پیشرو در توسعه رباتهای انساننما است.
چین همه اینها را با نادیده گرفتن دههها توصیههای «دوستانه» از سوی اندیشکدههای غربی، رسانههای مالی، دانشگاهیان، دولتها و غیره...
که به دنبال استثمار بیشتر کارگران و بازارهای چین هستند، نه ثروتمندتر کردن آنها انجام داده است.
همانطور که فایننشال تایمز اذعان میکند، این سیاستهای دولتی بود که در گذشته موفقیت چین را به ارمغان آورد و آنها در همین مسیر خواهند ماند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.