خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 12 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

وقتی بغض «علیزاده» هم شکست!

مشرق | یادداشت | شنبه، 10 خرداد 1404 - 17:41
عبور تابوت سیدحسن نصرالله را در میان سیل مردم تماشا می‌کند و ناگهان بغضی در گلویش می‌شکند. او در همان لحظه، بی‌اختیار شروع به گریه می‌کند؛ نه به‌خاطر یک فقدان فردی، بلکه از درک آن فاجعه‌ جمعی...
كتاب،روايت،لبنان،عليزاده،مخاطب،نويسنده،توصيف،مقاومت،انساني،ن ...

به گزارش مشرق، کتاب «دوازده صفر سه» نوشته‌ محمدصادق علیزاده، تجربه‌ای است متفاوت در دل ادبیات مستند و روایی امروز ایران؛ کتابی که نه کاملاً در قالب سفرنامه می‌گنجد و نه یک گزارش خبری صرف است، بلکه تلفیقی است از روایت، تحلیل، خاطره‌نگاری و نگاه انسانی به یکی از مهم‌ترین اتفاقات سیاسی‌ - اجتماعی سال‌های اخیر؛ تشییع پیکر سیدحسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان.
این‌گونه آغاز می‌کند
نویسنده در اقدامی هوشمندانه و البته پرریسک، روایت خود را از انتهای سفر آغاز می‌کند.
این انتخاب روایی جسورانه نشان از اطمینان علیزاده به قدرت روایت دارد.
او آن‌چنان ساختار محکم و جذابی برای روایت انتخاب کرده که مطمئن بوده مخاطب حتی بدون تعلیق خطی ماجرا، همچنان مشتاق خواندن ادامه داستان خواهد بود.
این جسارت در چینش ساختار، کتاب را از بسیاری آثار مشابه متمایز کرده است.
این یک سفرنامه نیست
برخلاف انتظار اولیه، «دوازده صفر سه» یک سفرنامه کلاسیک نیست.
خبری از روایت‌های طولانی درباره مسیر سفر، جغرافیا، یا ویژگی‌های محل اقامت نیست.
نویسنده از همان ابتدا تکلیفش را روشن می‌کند: اینجا قرار نیست با کلیشه‌های سفرنامه‌نویسی روبه‌رو شویم.
آنچه با آن مواجهیم، روزنگاری‌هایی است زنده، بی‌واسطه و انسانی از دل مراسمی خاص در کشوری خاص، در زمانی خاص و برای انسانی به‌شدت خاص و همین تمرکز بر لحظه‌های زنده و جزئیات انسانی است که اثر را ارزشمند و متفاوت می‌کند.
گریز به تاریخ
یکی از نقاط قوت برجسته کتاب، تحلیل‌های مختصر اما به‌جای آن است.
علیزاده در میان روایت‌های می‌دانی خود، گاه‌به‌گاه گریزی به تاریخچه رژیم صهیونیستی و جنایت‌های آن می‌زند.
گاهی نیز از منظر صحیح دشمن‌شناسی و دوری از نگاه فانتزی حزب‌اللهی‌مابانه که شدیداً در جامعه به آن مبتلا هستیم سراغ تحلیل نظامی از قدرت نظامی اسرائیل می‌رود و آن را به‌دور از شعارزدگی و با نگاهی واقع‌بینانه تحلیل می‌کند.
این تحلیل‌ها نه‌تنها فضای فکری خواننده را وسعت می‌بخشند، بلکه با ارائه زمینه‌های تاریخی و سیاسی، موقعیت کنونی لبنان و حزب‌الله را بهتر قابل‌درک می‌کنند، از جمله این تحلیل‌ها می‌توان به توضیح خاستگاه اسرائیل و ریشه‌های حضورش در منطقه اشاره کرد که با زبانی ساده و روشن، بدون افتادن در دام شعارزدگی، بیان شده‌اند.
این تحلیل‌ها به کتاب عمقی بخشیده‌اند که از یک گزارش صرف فراتر می‌رود.
ساده، گویا و روان
از دیگر ویژگی‌های برجسته کتاب، زبان روان و صمیمی آن است.
علیزاده بدون آنکه لحنش بیش از حد خودمانی یا غیررسمی شود، توانسته با خواننده ارتباطی بی‌واسطه برقرار کند.
زبانی که نه تصنعی است و نه خشک، بلکه ساده، گویا و روان و پر از اصطلاحات و ضرب‌المثل‌هایی است که در گفت‌وگوهای روزانه خود از آن استفاده می‌کنیم و همین موضوع است که مخاطب را بی‌وقفه با خود همراه می‌سازد.
این سادگی حرفه‌ای در نثر، باعث می‌شود مخاطب حتی اگر پیش‌زمینه‌ای از موضوع نداشته باشد، همچنان بتواند با اثر ارتباط برقرار کند.
توصیف، چاشنی ماجراست
اگرچه نویسنده تلاش کرده از توصیف‌های طولانی و خسته‌کننده دوری کند، اما در برخی بخش‌ها، به‌ویژه در توصیف روضه‌الحورا گویی قلمش جان توصیف می‌گیرد و این مکان لبریز از معنویت را به زیبایی توصیف می‌کند.
گویی تو اکنون در آنجا هستی و صحنه‌ها از مقابل چشمانت در حال عبور هستند.
این توصیف نه‌تنها از نظر روایی اثرگذار است، بلکه با بار عاطفی خود، یکی از لحظه‌های ماندگار کتاب را می‌سازد.
این بخش نشان می‌دهد علیزاده، برخلاف برخی گزارش‌نویسان صرف، توانایی خلق لحظات احساسی و درگیرکننده را نیز دارد.
نقطۀ اوج
در میانه روایت، صحنه‌ای وجود دارد که شاید بیش از هر بخش دیگری، روح مخاطب را درگیر می‌کند: جایی که نویسنده از فراز بلندی، عبور تابوت سیدحسن نصرالله را در میان سیل مردم تماشا می‌کند و ناگهان بغضی در گلویش می‌شکند.
او در همان لحظه، بی‌اختیار شروع به گریه می‌کند؛ نه به‌خاطر یک فقدان فردی، بلکه از درک آن فاجعه‌ جمعی که به‌تدریج و بی‌صدا بر سرش آوار شده.
این صحنه نه‌تنها نقطه‌ اوج عاطفی کتاب است، بلکه گویی نقطه‌ بیداری درونی نویسنده هم محسوب می‌شود.
لحظه‌ای که گزارشگر، از پشت نگاه تحلیل‌گرش بیرون می‌آید و به انسانی بدل می‌شود که با تمام وجودش در حال درک «اتفاق» است، نه صرفاً روایت آن.
این لحظه‌ انفجار احساسی، پل عمیقی میان مخاطب و متن ایجاد می‌کند؛ همان‌جایی که روایت به تجربه‌ مشترک بدل می‌شود.
مقاومت، از یک منظر متفاوت
اما شاید مهم‌ترین نقطه تمایز کتاب، توجه نویسنده به زاویه دید مردم لبنان به مقوله‌ مقاومت باشد.
برخلاف نگاه کلیشه‌ای رایج که مقاومت را مفهومی یک‌دست و واحد می‌بیند، علیزاده بادقت و هوشمندی، به تفاوت‌های عمیق در نگاه مردم منطقه‌ای که در خط مقدم نبرد زندگی می‌کنند، می‌پردازد.
برای این مردم، مقاومت نه صرفاً یک شعار سیاسی یا آرمان ایدئولوژیک، بلکه یک ضرورت عینی برای بقا و حفظ هویت است.
این بخش از کتاب که مفصل‌تر از دیگر بخش‌ها پرداخته شده، مخاطب را وامی‌دارد تا دید خود را نسبت به مفاهیم آشنایی چون «مقاومت» بازبینی کند.
عزاداری به‌مثابه تجدید بیعت
همچنین تفاوت نوع عزاداری مردم لبنان با مردم ایران در مواجهه با درگذشت سیدحسن نصرالله، از دیگر موضوعاتی است که کتاب بادقت به آن پرداخته است.
در لبنان، عزاداری آمیخته با حس هویت‌طلبی و پایداری است؛ نه صرفاً سوگواری، بلکه تجدید بیعتی است با راهی که شهیدانشان رفته‌اند.
این تقابل فرهنگی و اجتماعی، بخش مهمی از روایت کتاب را شکل داده و به خواننده درک عمیق‌تری از فضای حاکم بر لبنان می‌دهد.
در نهایت، «دوازده صفر سه» کتابی است که نه فقط برای علاقه‌مندان به سیاست خاورمیانه یا حزب‌الله لبنان، بلکه برای هر خواننده‌ای که به روایت‌های صادقانه، تحلیل‌های عمیق و زبان زنده علاقه‌مند است، پیشنهادی خواندنی و تأمل‌برانگیز خواهد بود.
این کتاب نه یک خبر است، نه فقط یک روایت، بلکه تلاشی است برای فهمیدن انسان‌هایی که در دل بحران‌ها، امید و هویت خود را حفظ کرده‌اند.