از انحصار تا آموزش عمومی؛ تحلیلی بر سیر تحول آموزش پزشکی
استادیار تاریخ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در همایش «از شفا تا قانون» با نگاهی تاریخی به روند آموزش پزشکی، از ساختار منظم و استاندارد آموزش پزشکی امروز آغاز کرد و آن را با نظام آموزشی دوران کهن مقایسه کرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، دکتر محمد صدر با اشاره به اینکه در نظام آموزشی امروز، ورود به رشته پزشکی مستلزم قبولی در کنکور و طی مراحل نظری و عملی متعدد است، تأکید کرد: دانشجوی پزشکی پس از گذراندن دورههای علوم پایه و کارآموزی، به درجهای از صلاحیت علمی میرسد که میتواند به عنوان پزشک فعالیت کند.
اما این نظم آموزشی در قرون گذشته به گونهای دیگر بوده است.
صدر به قرون اول تا چهارم هجری اشاره کرد و گفت: در آن زمان، آموزش پزشکی در انحصار خاندانهای خاصی بود.
اغلب تنها فرزندان این خاندانها مجاز به آموختن طب بودند و افراد بیرون از این دایره، امکان تحصیل پزشکی را نداشتند.
این انحصار در دوران ساسانی و اوایل اسلام کاملاً مشهود بود.
خانوادههایی چون خاندان بختیشوع از جمله مهمترین خاندانهای پزشکی آن دوره بودند که حتی در بغداد نفوذ داشتند و آثار پزشکی زیادی را به عربی ترجمه کردند.
وی با تأکید بر نقش انحصاری این خاندانها در آموزش پزشکی، به قدرت و نفوذ سیاسی آنها نیز اشاره کرد: برای مثال، در دربار ساسانی، برخی از این پزشکان جایگاهی همسنگ وزیر بهداشت داشتند، حتی اگر زرتشتی هم نبودند.
دکتر صدر سپس به تغییر تدریجی این روند اشاره کرد و گفت: گاز قرن چهارم به بعد، آرامآرام انحصار آموزشی پزشکی شکسته شد و امکان آموزش برای علاقهمندان خارج از این خاندانها فراهم شد.
این تغییر در متن سوگندنامه بقراط نیز مشهود است، جایی که شرایط رابطه شاگرد و استاد در امر آموزش پزشکی به وضوح آمده است.
این استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران در ادامه به مراکز علمی آن دوران از جمله اسکندریه پرداخت و گفت: در اسکندریه، نظام منظمی برای آموزش پزشکی وجود داشت.
کتابهای جالینوس، که بعدها توسط اسحاق کَلاّفی به عربی ترجمه شد، بهعنوان منابع درسی در جوامع طبی مورد استفاده قرار میگرفتند.
ترتیب مطالعه این آثار نیز توسط مترجمان تعیین شده بود.
صدر با معرفی نخستین آثار تألیفی در دوران اسلامی افزود: اولین کتاب طبی که بهمنظور آموزش نوشته شد، اثر علی بن ربن طبری بود که برای فرزند خودش تألیف کرد.
اما کتابهای پیش از "قانون" ابنسینا، مانند آثار رازی یا علی بن عباس مجوسی، هرچند ارزشمند بودند، اما بهدلیل پراکندگی یا افراط و تفریط در حجم مطالب، بهعنوان کتابهای درسی جامع شناخته نمیشدند.
دکتر صدر افزود: ابنسینا در "قانون" پزشکی، تمامی آشفتگیها و نقایص آثار پیشین را برطرف کرد.
با ذهن فلسفی و منطقی خود، ساختاری کاملاً منسجم به مطالب پزشکی داد.
تقسیمبندی، تعریف دقیق مفاهیم، و حرکت تدریجی از شناخت بافتهای بدن تا اعضای مرکب از جمله نوآوریهای آموزشی او بود.
به گفته دکتر صدر، همین انسجام ساختاری باعث شد که "قانون" بهسرعت به کتاب درسی اصلی در مدارس پزشکی جهان اسلام و اروپا بدل شود: در برنامه درسی دانشگاه بولونیا در سال 1405 میلادی، چهار سال تحصیل پزشکی با محوریت کتاب قانون تنظیم شده بود.
دانشجویان در هر سال تحصیلی، بخشهایی از این اثر را مطالعه میکردند و آموزش پزشکی بهطور کامل بر این کتاب مبتنی بود.
استادیار دانشگاه علوم پزشکی با اشاره به گستره تأثیر کتاب ابنسینا در دانشگاههایی مانند بولونیا، پاریس و مونپلیه افزود: حتی آثار دیگر، مانند کتاب علی بن عباس مجوسی که در برخی زمینهها غنیتر بود، هیچگاه نتوانستند جایگاه قانون را بهعنوان منبع اصلی آموزش پزشکی بگیرند.
تعداد نسخههای خطی باقیمانده از قانون که بیش از 700 نسخه در جهان است، گواهی بر این تأثیر است.
دکتر صدر در پایان تأکید کرد: ابنسینا نه تنها طبیب، بلکه معلمی بزرگ بود که توانست پزشکی را از دل ساختارهای متفرقه و مبهم بیرون کشیده و به صورت نظاممند برای آموزش عمومی درآورد.
انتهای پیام/