قلبت را خالی کن
اگر موسی بن عمران، چند سال خدمت شعیب نمیکرد، عصا به او نمیدادند عزیز من! وقتی چند سال ماند، گفت برو یکی از آن عصاها بردار. عصایی که باطل را از بین میبرد.

باشگاه خبرنگاران جوان- «و اذکُرِ اسمَ رَبِّکَ و تَبَتَّل إلَیهِ تَبتیلا» (۱) جناب خاتم انبیا میگوید رب خود را یاد کن و «تَبَتَّل إلَیهِ تَبتیلا».
حضرت زهرا (س) که بتول نامیده شده، یعنی از دنیا منقطع است.
علاقه به دنیا را که به دل بستهاید، باید یکی یکی بِبُرید.
اگر نه، تو را از آنها میبُرند.
خواهی وصال دوست، امانی در آن بکوش
وز هر چه غیر اوست، تو باید جدا شوی
هر چه از خداست، علاقه و محبت به او، از آن خداست و وابستگی هر چه غیر اوست، باید به واسطه متابعت شرع، کمکم قطع شود.
علقههای باطل، خاطر شما را مشغول میکند.
هم از دنیا میمانید و هم از آخرت بازخواهید ماند.
«فانقطع الیه بالعباده و جرد نفسک عن ما سواه» باید حالت تجرد بگیرید.
وقتی قم بودم، آمدم از مقابل مزار زکریا ابن آدم و میرزای قمی بگذرم، گفتم پروردگارا، ممکن است فقرم را برطرف کنی؟
فقر، فقط مربوط به پول نیست.
گفتم ممکن است این ناداری علمی را جبران کنی؟
و آمدم منزل.
میخواستم بخوابم.
وضو گرفتم.
کارهایی هست که اگر انجام دهید، بستر برایتان حکم مسجد دارد.
آن وقت شیطان با شما نیست؛ با قانطان، با مستغفران.
«آمن الرسول» را بخوانید که آخر سوره بقره است.
یکی وقت خواب یاسین میخواند.
یکی «سَبِّحِ اسمَ رَبِّکَ الأعلى» (۲) میخواند.
قدری قرآن هم بخوانید، یازدهتا هم «قل هوالله» بخوانید که دزد خانهتان را نزند.
آنطور که در تفسیر نیشابوری است و بارها برایتان گفتهام داداش جون!
میخواهم موقعیت دعا را به شما بگویم که حضرت امام تذکر میداد.
ما بیداریم
گفتند زنی شبها آیتالکرسی میخواند.
دزد به خانهاش رفت.
بند و بساط خانه را برداشت و در چادر شب پیچید که ببرد.
دید در بسته است.
چیزهایی را که جمع کرده بود، زمین گذاشت و در را باز کرد.
وقتی خواست برود، دید بسته است.
دفعه سوم و چهارم، تا ندا آمد: «ضع القماش» بگذار زمین و برو.
خودت را زحمت نده.
اگر دوست ما خواب است، ما بیداریم.
الله تبارک و تعالی بیدار است و اگر تا روز قیامت در را باز کنی، دوباره به دیوار میخوری.
باید بگذاری و بروی.
وقتی انسان قانون پروردگار را حفظش کند، همان کسی که نماز شب را برای او میخوانید، شما را حفظ میکند.
چه کسی باید مال او را حفظ کند؟
مالش را هم حفظ میکند عزیز من.
خودش و مالش را حفظ میکند.
خالص باشید
«و اخلص الیک اخلاصاً»، باید با کمال خلوص عبادت کنید و برای خدا این کار را کنید.
خدای نکرده برای زید و امر و بکر کاری نکنید.
باید در همه حالتها، حالتان یکسان باشد.
قرائت نمازتان یکسان باشد، چه کسی باشد، چه نباشد؛ اخلاص در عمل.
گفت «و إنَّ مِن أَحَبِّ عِبادِ اللَّهِ إلَیهِ عَبداً أَعانَهُ اللَّهُ عَلى نَفسِهِ» (۳)، خدا هم با شما همراهی میکند و شما را از نفستان نجات میدهد.
دلیل بدبختی همه دنیا همین است، چون عقل خانهنشین شده و نفس بر اریکه سلطنت نشسته است.
همین افغانها در افغانستان چقدر سعی کردند، با شوروی جنگیدند.
شب و روز با آنها جنگ کردند تا دشمن را رد کردند.
بعد با هم درگیر شدند.
خب اینها برای چیست آقاجان؟
سر نفس است.
چند سال زحمت کشیدند که دشمن خارجی را رد کنند؟
بعد خودشان به جان هم افتادند.
این نفس است دیگر.
هر یک میگوید باید من رییس باشم.
حالا «إنَّ مِن أَحَبِّ عِبادِ اللَّهِ إلَیهِ عَبداً أَعانَهُ اللَّهُ عَلى نَفسِهِ»، پروردگار او را علیه نفسش کمک میکند و خوفی بر قلب او مسلط میکند.
قلبت را خالی کن
سر قبر زکریا ابن آدم، گفتم آیا میشود فقر علمیام رفع شود؟
راهی هست که از راه آسانی به این کار موفق شوم؟
در آموزش و تحصیل جدید، معلمها مختلفند.
بعضی فقط به وظیفه عمل میکنند، اما بعضی مهربانند و معلم خوب از نعمتهای پروردگار است.
بعد که رفتم منزل، این روایت را خواندم: «یا بنَ آدمَ!
تَفَرَّغ لِعِبادَتی، أملَأْ صدرک غنا» (۴)، یعنی اگر قلبت را از غیر من خالی کنی، بینیازت میکنم.
گاهی کسی به قدر ضرورت پول دارد، اما استغنای طبع او به اندازهای است که مردم فکر میکنند میلیاردها پول دارد.
گاهی خدا نمیخواهد به کسی بیشتر بدهد که اخلاقش فاسد شود، یا به دنیا مشغول شود.
نمیشود انسان وارد دریا شود وتر نشود.
بالاخره آمیخته و ملوث میشود.
قرض شما بر خداست
«یا بنَ آدمَ!
تَفَرَّغ لِعِبادَتی، أملَأْ صدرک غنا و أسُدَّ فقرک»، یعنی پروردگار عزیز تمام جاهای خالی را که مال نداری، نان نداری، خانه نداری، زن نداری، کتاب نداری، همه اینها را پر میکند.
در نسخه کافی آمده «و عَلَیَّ أن أَسُدَّ فاقَتَکَ» (۵)، مثلاً طلبکار یقه شما را گرفته، یکی میآید ضامن میشود.
عهده شما به او منتقل میشود.
بر خلاف اهل سنت و جماعت که برای یک قرض، دو نفر را گرو نگه میدارند.
در فقه شیعه، اگر کسی ضامن شما شود، عهده شما بر او میافتد.
«عَلَیَّ أَن أَسُدَّ فاقَتَکَ»، یعنی خداوند میگوید بر عهده من است که بیچارگیهایت را برطرف کنم.
اما این در صورتی است که «عزیز بیجهت» نشوید.
وقتی پسر از پدر تقاضا میکند چیزی برای او بخرد؛ لباس بخر، کفش و کلاه بخر، پدر میگوید چشم.
اما تو این همه خواسته داری، یکدهم آن فرمانبرداری کردهای؟
جاهایی که نباید بروید
به شرط آنکه «قَد خَلَعَ سَرابیلَ الشَّهَواتِ» (۶)، باید میل نفسانی را کنار بگذارد و از صفت کوری و مشارکت اهل هوا خارج شود.
در منظر بد قرار نگیرد.
جاهایی هست که نباید بروید.
آنوقت پروردگار چه میکند؟
«قَد أَبصَرَ طَریقَهُ و سَلَکَ سَبیلَهُ» (۷)، اگر تهذیب اخلاق کنید، چراغ را در قلب شما روشن میکند.
منور میشوید و هدف و راه پیامبران را میفهمید.
با یک نفر مسافرت میرفتم، گفت ۵۰-۶۰ سال از عمر ما گذشت، نفهمیدیم حق با کیست!
برای این که نورانیت ندارد و راه را از اهلش نپرسیده.
«هَلَکَ مَن لَیسَ لَهُ حَکیمٌ یُرشِدُه» (۸)، کسی که استادی برای خود تعیین نکرد، هلاک میشود.
شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد
که چند سال به جان، خدمت شعیب کند
یکی از آن عصاها!
اگر موسی بن عمران - علی نبینا و علیه السلام - چند سال خدمت شعیب نمیکرد، عصا به او نمیدادند عزیز من!
وقتی چند سال ماند، گفت برو یکی از آن عصاها را بردار.
آن عصایی که باطل را از بین میبرد.
نورانیت با چه چیزی حاصل میشود؛ حضرت گفت: «نور یظهر فی القلب فینشرح فیشاهد الغیب» (۹)، یعنی نورانیتی است که در اثر ریاضت شرعی - نه اینکه فقط نان کم بخورد، اخلاقش را تصفیه کند.
غیبت نکند، اهانت نکند، زبانش را قدری نگه دارد.
زبان و گوش و چشمش در کنترل او باشد.
اینقدر حرف نزند.
گفت «لو لا تکثیر فی کلامکم» (۱۰)، اگر زیاد حرف نزنید و خود را به واسطه متابعت شرع از هواهای نفسانی خالی کنید، پیغمبر (ص) گفت: «سمعتم ما اسمع» (۱۱)، یعنی آن نداهای غیبی که میشنوم، شما هم میشنوید.
«و لرأیتم ما أری» (۱۲)، و آنچه من میبینم، شما هم میبینید.
یعنی پردههای غیب را به شما هم نمایش میدهند.
علم به کثرت تعلم نیست
ببین عزیزم، امام علیهالسلام میگوید: آن علم را میخواهی که پروردگار نداهای غیبی را به گوشتان برساند و پردههای غیبی را ببینی؟
بله، میخواهم.
حضرت گفت: آن نورانیت، به کثرت تعلم نیست.
اگر آن علم را میخواهی، اول حقیقت عبودیت را در نفس و قلبت زنده کن.
پرسید: یابن رسول الله (ص)، حقیقت عبودیت چیست؟
گفت: سه چیز؛ اول اینکه عبد، آنچه در ید اوست، ملک خود نداند.
«المال مالی و الفقراء عیالی» (۱۳)، یعنی فقیران، نانخور منند و شما وکیل منید.
این پولها را دادهام که به مستمندان و محتاجها برسانید.
اگر نرسانید، از شما میگیرند.
معلوم میشود آنچه دارید، عاریه به شما داده شده.
اگر شکر آن را که ایصال به مستمندان و بندههای خداست، به جا آورید، روز به روز بیشتر میشود.
ابقای مال، صرف آن در راه خیر و دادن به فقیران است.
دوم؛ بنده، نفس خود را تدبیر نکند.
مدبر اوست.
نمیخواهد نقشه بکشید، وقتی کار درستی کردید، پروردگار عزیز، نقشههای شما را طرح میکند.
سوم؛ تمام اشتغال بنده در انجام امر و نهی خداوند باشد.
به وظیفه بندگی عمل کن، سلطان وظیفه خود را نسبت به شما میداند.
بنابراین، نورانیت علم، به کثرت تعلم نیست.
چراغی است که خدا در قلب شما روشن میکند و عالم غیب را میبینید.
اما در گرو عبودیت است و عبودیت به این سه چیز است.
وقتی حضرت گفت عبد، خود را مالک چیزی نداند، احسان و انفاق آسان میشود.
عجب، این مال را به من دادهاند که به اهل حاجت برسانم.
پس مال من نیست.
معطل نکن، باید به اهلش برسانی.
پس انفاق و احسان در راه خدا برای او آسان میشود.
خب، کار خودت را هم تدبیر نکن.
نمیخواهد نقشه بکشی.
تدبیر نکن که مدبر، اوست.
سوم، وقتی در انجام امر و نهی پروردگار کوشش کنی، دیگر فراغت نداری عزیز من!
که با زید و امر و بکر بنشینی و حرفهای متفرقه بزنی.
بیدار شو
وقتی پروردگار شما را به این سه چیز متخلق دید، نمیگذارد شیطان به شما راه پیدا کند.
وسوسه شیطان به کلی از شما دور میشود.
کسی میگفت در دل شب، نفس من میگوید بیدار شو.
یعنی آنقدر در مکتب امام صادق - علیهالسلام - تلاش کرده که دیگر شیطان نقشی ندارد.
إنشاءالله خدا شما را تأیید کند.
همیشه شما را دعا میکنم.
إنشاءالله خدا به شما معرفت عطا کند.
* ایمان جابری
پاورقی:
۱.
آیه ۸ سوره مزمل.
۲.
سوره اعلی.
۳.
خطبه ۸۷ نهج البلاغه امیرالمومنین – علیه السلام.
نسخه صبحی صالح.
۴.
پیامبر صلی الله علیه و آله: یا ابنَ آدَمَ!
تَفَرَّغ لِعبادَتى، املا صَدرَکَ غِنىً، و اَسُدَّ فَقرَکْ و اِن لَم تَفعَل، مَلاَتُ صَدرَکَ شُغلاً وَ لَم اَسُدَّ فَقرَکَ.
سنن ابن ماجه، جلد ۲، صفحه ۱۳۷۶، حدیث ۴۱۰۷.
۵.
اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۸۳.
۶.
خطبه ۸۷ نهج البلاغه امیرالمومنین – علیه السلام.
نسخه صبحی صالح.
۷.
همان.
۸.
امام زین العابدین - علیه السلام: هَلَکَ مَن لَیس لَهُ حَکیمٌ یُرشِدُهُ، و ذَلَّ مَن لَیس لَهُ سفیه (سَیفهٌ) یَعضِدُهُ.
بحار الأنوار، جلد ۷۸، صفحه ۱۵۹.
۹.
محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، جلد ۱، صفحه ۱۰.
۱۰.
مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۲۶۶.
۱۱.
همان.
۱۲.
همان.
۱۳.
امیرالمؤمنین - علیه السلام: إنَّ اللَّهَ فَرَضَ فی أموالِ الأَغنیاءِ أقواتَ الفُقَراءِ و قالَ اللَّهُ تَعالَى اَلمالُ مالی و الفُقَراءُ عیالی و الأغنیاءُ وُکَلایی فَمَن بَخِلَ بِمالی عَلَى عیالی أدخِلُهُ النّارَ و لا أُبالی.
جامع الأخبار، جلد ۱، صفحه ۸۰.