خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 08 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

آیا چین، بریکس را رهبری و هدایت می‌کند؟

مشرق | بین‌الملل | سه شنبه، 06 خرداد 1404 - 22:29
چين،بريكس،اقتصادي،رهبري،اتحاديه،غرب،گسترش،دلار،كشورهاي،پكن،ن ...

به گزارش مشرق،کانال تلگرامی چین و ماچین در مطلبی با عنوان آیا چین، بریکس را رهبری و هدایت می‌کند نوشت:
اتحادیه [گروه] بریکس به رهبری چین، در حال تبدیل شدن به یک قطب قدرتمند در نظام بین‌المللی است که با بهره‌گیری از ابتکارات اقتصادی، سیاسی و امنیتی، به دنبال نفوذ و جذب کشورهای خاورمیانه [غرب آسیا]، آفریقا و آمریکای لاتین است.
از نظر اقتصادی، چین با تولید ناخالص داخلی بیش از ۱۸.۵ تریلیون دلار، بزرگ‌ترین اقتصاد درون اتحادیه بریکس است و سهمی حدود ۷۰٪ از کل اقتصاد این پیمان را دارد.
از طرفی دیگر چین پیشگام در سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی از طریق ابتکار کمربند و جاده است و مهم‌تر اینکه یوآن چین در حال تبدیل شدن به یک ارز جایگزین برای دلار در مبادلات بین‌المللی است.
چین با تقویت نقش یوآن در مبادلات منطقه‌ای، توافق‌های پولی دو جانبه با کشورهایی مانند روسیه، ایران و اعضای آسه‌آن امضا کرده است.
همچنین، ایجاد پیمان‌های مالی جایگزین مانند ارز بریکس و گسترش سیستم CIPS یا همان سوئیفت چینی باعث شده تا یوآن به‌عنوان یک گزینه امن و سریع و کم‌هزینه برای تسویه‌حساب‌های بین‌المللی مطرح شود.
کشورهایی مانند اندونزی، تایلند و مالزی نیز در حال افزایش ذخایر یوآن هستند تا از نوسانات دلار در امان بمانند.
چین پیشرو و یکی از اصلی‌ترین حامیان گسترش بریکس و جذب اعضای جدید است و در اجلاس ۲۰۲۳، عضویت ایران، عربستان، مصر، اتیوپی و امارات را پیش برد.
چین از طریق دیپلماسی فعال، به دنبال تبدیل بریکس به یک اتحادیه قوی و یک قطب و نقطه مقابل غرب است و از کشورهای در حال توسعه برای کاهش وابستگی به دلار و نهادهای غربی حمایت می‌کند.
بنا بر موارد ذکر شده، چین نشان می‌دهد تمایل به هدایت و رهبری بریکس هرچند رسماً رهبری بریکس را برعهده ندارد اما در واقع سعی می‌کند لیدر و رهبر بریکس باشد.
این استراتژی هوشمندانه نه‌تنها نفوذ
چین را در مناطق کلیدی جهان گسترش میدهد، بلکه توانایی بریکس را برای مقابله با فشارهای آمریکا و متحدان غربی افزایش می‌دهد.
در این میان، اروپا به‌عنوان یک بازیگر فرعی در نظر گرفته شده، در حالی که کشورهای عضو آسه آن عملاً تحت نفوذ اقتصادی و سیاسی چین قرار دارند.
چین با اتکا به قدرت اقتصادی، دیپلماسی فعال و ابتکاراتی مانند کمربند و راه، نقش محوری در شکل دهی به آینده بریکس ایفا می‌کند.
پکن با ارائه مدل‌های جایگزین برای توسعه، از جمله همکاری‌های مالی غیردلاری، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و تقویت روابط بین‌المللی به دنبال جذب کامل کشورهای در حال توسعه است.
خاورمیانه به دلیل ذخایر انرژی و موقعیت ژئوپلیتیک، برای چین و بریکس حیاتی است.
چین با میانجی‌گری در مناقشات منطقه ـ مانند توافق ایران و عربستان ـ و افزایش همکاری‌های اقتصادی با کشورهایی مانند عربستان، امارات و ایران، جایگاه خود را به‌عنوان یک قدرت بی‌طرف و قابل اعتماد تثبیت کرده است.
عضویت اخیر ایران، مصر، امارات و عربستان در بریکس نشان دهنده موفقیت این استراتژی است.
چین با سرمایه‌گذاری‌های کلان در زیرساخت‌های آفریقا، استخراج منابع طبیعی و گسترش روابط تجاری، به مهم‌ترین شریک اقتصادی قاره تبدیل شده است.
بریکس با حمایت از سازمان‌های آفریقایی مانند اتحادیه آفریقا و ارائه کمکهای مالی خارج از چارچوب صندوق بین‌المللی پول، به دنبال کاهش وابستگی این قاره به غرب است.
کشورهای آمریکای لاتین، به‌ویژه برزیل، ونزوئلا، آرژانتین و بولیوی و به تازگی کلمبیا به تدریج به سمت همکاری‌های اقتصادی و امنیتی با چین و بریکس حرکت می‌کنند.
پکن با استفاده از ابزارهایی مانند عضویت در بانک توسعه آمریکای لاتین و افزایش واردات مواد خام، به دنبال تضعیف سلطه تاریخی آمریکا در این منطقه است.
چین با جذب کلمبیا، به‌عنوان یکی از اقتصادهای مهم آمریکای لاتین، روابط تجاری فزاینده‌ خود را با این کشور نیز افزایش داده است.
کلمبیا عمدتاً بر صادرات مواد خام مانند نفت، زغال‌سنگ و قهوه به چین متکی است، درحالی‌که انواع اقلام محصولات و کالاهای صنعتی و فناوری از چین وارد می‌کند.
با گسترش گروه بریکس و پیوستن اعضای جدید مانند آرژانتین، این سؤال مطرح می‌شود که آیا کلمبیا نیز باید برای تقویت جایگاه خود در تجارت جهانی به این اتحادیه بپیوندد یا خیر!؟
عضویت در بریکس می‌تواند دسترسی به بازارهای جدید و سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی را تسهیل برای کلمبیا کند.
اتحادیه اروپا به دلیل وابستگی به ناتو و همسویی با آمریکا، از سوی بریکس به‌عنوان یک بازیگر مستقل دیده نمی‌شود و چین به آن چندان توجه ندارد.
در مقابل، کشورهای عضو آسه آن (اندونزی، تایلند و ویتنام) که پیش‌تر تحت نفوذ اقتصادی چین قرار گرفته اند، اکنون به متحدان استراتژیک پکن در آسیا تبدیل شده‌اند.
این امر به چین امکان می‌دهد تا فشارهای غرب را در منطقه خنثی کند.
اما آیا چین واقعاً رهبر این اتحادیه است؟
پاسخ به این سوال پیچیده است و نیاز به بررسی چند جنبه دارد.
چین بزرگ‌ترین اقتصاد و تأثیرگذارترین عضو بریکس از منظر اقتصادی و یکی از اصلی‌ترین حامیان گسترش بریکس است، چین از طریق دیپلماسی فعال، به دنبال تبدیل بریکس به یک نقطه مقابل غرب است و از کشورهای در حال توسعه برای کاهش وابستگی به دلار و نهادهای غربی حمایت می‌کند.
اما رهبری مطلق نیست.
روسیه اگرچه تحت تحریم‌های شدید غرب و آمریکاست، اما به دلیل منابع انرژی و نقش امنیتی خود، یک عضو کلیدی در بریکس محسوب می‌شود.
هند نیز به‌عنوان یک قدرت اقتصادی و جمعیتی رقیب چین، گاهی با ابتکارات پکن مخالفت می‌کند (مثلاً در مورد گسترش بریکس یا کاهش وابستگی به دلار).
برزیل و آفریقای جنوبی نیز ترجیح می‌دهند موازنه‌های بین غرب و بریکس را حفظ کنند و کاملاً تحت رهبری چین قرار نمی‌گیرند.
چین بیشترین نفوذ اقتصادی را دارد، اما بریکس یک اتحادیه چندقطبی است و تصمیمات آن نیاز به اجماع دارد.
هند و روسیه گاهی در مقابل چین موضع می‌گیرند تا مانع از هژمونی کامل پکن شوند.
با این حال، چین به دلیل قدرت مالی، ابتکارات جهانی و دیپلماسی تهاجمی، عملاً نقش رهبری غیررسمی را ایفا میکند.
پس می‌توان گفت چین رهبر دفاکتو بریکس است، اما نه رهبر مطلق.
چین جهت گیری کلی این گروه را شکل می‌دهد.
اما این اتحادیه به دلیل حضور قدرت‌هایی مانند هند و روسیه، کاملاً تحت کنترل چین نیست.
در واقع، بریکس بیشتر یک پیمان و ائتلاف استراتژیک با رهبری مشترک است که چین در آن پیشتاز و نقش یک هماهنگ کننده قوی اعضا را با چاشنی رهبری ایفا می‌کند؛ زیرا همه از او حرف شنوی دارند، اما چین نمی تواند به تنهایی تصمیم‌گیری کند.
با این نوع رهبری چین، بریکس در حال تبدیل شدن به یک بلوک قدرتمند است که می‌تواند با جذب خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین، توازن قوا در نظام بین‌الملل را تغییر دهد.
این اتحادیه با ارائه مدل‌های همکاری چندجانبه غیرغربی، نه تنها فشارهای آمریکا و متحدانش را خنثی می کند، بلکه زمینه را برای شکل‌گیری یک نظم جهانی چندقطبی فراهم می‌سازد.
در این نظم جدید، اروپا حاشیه‌ای شده و آسه آن در مدار نفوذ چین قرار دارد، در حالی که مناطق استراتژیک جهان به تدریج از هژمونی دلار و غرب فاصله می‌گیرند.
آینده بریکس به توانایی چین در متقاعد کردن دیگر اعضا (به‌ویژه هند) برای همکاری بیشتر بستگی دارد.
اگر پکن بتواند اختلافات را مدیریت کند، بریکس می‌تواند به یک قطب واقعی در برابر غرب تبدیل شود.
در غیر این صورت، رقابت‌های درونی ممکن است مانع از یکپارچگی آن شود.
به واقع چین به‌عنوان موتور محرکه بریکس، با دیپلماسی هوشمند و سرمایه‌گذاری های کلان، در حال تغییر معادلات جهانی به نفع خود و متحدانش است.
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.