روایت مادر «عهد التمیمی» از لحظه شهادت برادر از قاب دوربین
«ناریمان التمیمی»، تصویربردار و خبرنگار فلسطینی و مادر «عهد التمیمی»، آزاده فلسطینی است که در گفتگو با تسنیم پس از سپری شدن 12 سال به تشریح مشاهداتش از لحظه شهادت برادرش «رشدی التمیمی»، در مقابل لنز دوربینش می پردازد.

به گزارش «یافا ذیب»، خبرنگار تسنیم در کرانه باختری، ارتفاعات روستای نبی صالح، در شمال غربی رام الله بیش از دوازده سال قبل شاهد یکی از دردناک ترین روایتهای مقاومت خواهر و برادر فلسطینی بوده است.
.
قصه ما در این روستا به روایت لحظه شهادت «رشدی التمیمی» به ضرب گلوله نظامیان صهیونیستی از دریچه لنز دوربین خواهرش ناریمان، مادر «عهد التمیمی»، یکی از نمادهای برجسته و شناخته شده مقاومت فلسطین اختصاص دارد.
در آن لحظه جانکاه «ناریمان التمیمی»، عکاس خبرنگاری که لحظه به لحظه تجاوزات رژیم اشغاگر را مستندسازی میکند، نمیدانست که لنز دوربینش در آن روز لحظه مجروح شدن برادرش «رشدی» را ثبت و ضبط میکند.
ناریمان با اشاره به حال و هوای عمومی جامعه فلسطینی مقارن با روزهای انتفاضه میگوید: آن زمان مقاومت مردمی بود، چون در انتفاضه فلسطینیان همه طیفهای مردمی اعم از زن و مرد، کودک و سالخورده مشارکت کرده بودند.
این ایده ما برای مقاومت مردمی بود و ایمان داشتیم که به این ترتیب میتوانیم صدای خود را به همه دنیا برسانیم و واقعیت آنچه رژیم اشغالگر در حق فلسطینیها مرتکب می شود را نشان دهیم.
در آن لحظات سخت، ناریمان عقب ننشست، بلکه دوربین خود را بر روی واقعیت زوم کرد تا لحظه شهادت برادرش را ثبت و ضبط کند و تصویر را به سند انکارناپذیری تبدیل کند که برای همیشه جاودان باقی بماند.
وی در رابطه با آن لحظات دردناک که از دریچه دوربینش به ثبت و ضبط آن پرداخته میگوید: سر و صدا به نحوی بود که انگار درگیری مسلحانهای بین طرفین جریان دارد و چنین تصوری به ذهن من میرسید.
مادرم نزد من آمد، برادرم، رشدی هم مدام فریاد میزد که یک نفر زخمی شده، یک کودک مجروح شده است.
به همین خاطر راهی شد تا به آن کودک کمک کند.
وی ادامه داد: برادرم در حال پرتاب سنگ به سمت نظامیان صهیونیست بود که ناگهان به سمتش شلیک شد و مجروحش کردند.
من برسرشان فریاد میزدم که من خبرنگار هستم، من از خانواده «سالم» هستم تا اینکه خودم را به او رساندم، اما اجازه ندادند به برادرم کمک کنم؛ خودشان هم قبول نکردند به او کمک کنند، به آنها میگفتم که او برادر من است و ...
در دورهای که حقیقت ترور میشود، ناریمان با دوربین در مقابل گلوله ایستاد، آن لحظه را به تصویر کشید و با تمام وجودش برادرش را صدا زد و خطاب به نظامیان صهیونیست گفت: کمکش کنید، او برادر من است
این بانوی عکاس و روزنامه نگار فلسطینی ادامه داد نظامیان اسرائیلی پس از این اقدام از دوربین ترسیدند، به همین دلیل چهرههایشان را پوشاندند و جسم مجروح برادرم را با خود بردند، من شروع کردم به صدا زدن همه اعضای خانواده ام.
شاهد بودم که حلمی، پسر عمویم و داییام خودشان را رساندند.
بعد شروع به صدا زدن نام زن دایی و دوستش کردم تا اینکه موفق شدیم برادرم را از دست آنها نجات دهیم و به بیمارستان بردیم، اما در نهایت بعد از دو روز به شهادت رسید.
پزشکان نتوانستند جلوی خونریزی برادرم را بگیرند.
رشدی التمیمی، فقط یک فعال اجتماعی نبود، بلکه چشم حقیقت در میدان بود.
او درحالی به شهادت رسید که در محاصره نظامیان رژیم اشغالگر بود وبه رغم فریادهای خواهرش ناریمان از هرگونه کمک به وی خودداری کردند؛ خواهری که کمر خم نکرد، بلکه تصویربرداری از برادرش را حتی تا آخرین لحظات زندگی بر روی تخت بیمارستان ادامه داد.
رشدی و ناریمان، خواهر و برادر فلسطینی در محله نبی صالح چشم به جهان گشودند، دست در دست هم بزرگ شدند، اما رژیم اشغالگر به زندگی برادر این خانواده پایان داد، اما نریمان نه از پای افتاد و نه درهم شکست، بلکه مسیر را ادامه داد و ضمن انتقال پیام مقاومت نشان داد خواهران فداکار فلسطینی نه تحت الشعاع اسم و رسم مردان، بلکه جبههای مستقل در مسیر زندگی و شریکی قابل اتکا در کار و مبارزه علیه اشغالگری به شمار میروند.
انتهای پیام/