نقشآفرینی متفاوت کشورهای جنوب خلیجفارس در مناقشه اتمی ایران
کشورهای حاشیه خلیج فارس در تلاش برای کاهش تنشها و دستیابی به توافق میان ایران و آمریکا در مذاکرات غیرمستقیم، با اتخاذ رویکردی فعالتر از گذشته، به دیپلماسی متوسل شدهاند.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمد بیات* - در جریان دور جدید مذاکرات غیرمستقیم میان تهران- واشنگتن، کشورهای جنوبی خلیجفارس با در نظر گرفتن تجربه تقابل مستقیم با محور مقاومت و در عین حال پیامدهای حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران، تلاش خود را برای حل منازعات به وسیله دیپلماسی به اوج رساندهاند.
بر همین اساس بر خلاف مذاکرات برجام که برخی از کشورهای جنوب ایران صراحتاً مخالفت خود را اعلام کرده بودند، این بار سیاستی متفاوت اتخاذ کردند.
در امتداد این مسیر هر کدام از کشورها با استفاده از ابزارهای مختلفی همچون میانجیگری، لابی گری، پشتیبانی رسانهای و غیره سعی کردند تا سطح تنش میان ایران- آمریکا را کاهش داده و امکان توافق میان طرفین منازعه را فراهم آورند.
کشورهای جنوب خلیجفارس در این برهه از زمان، شعلهور شدن زبانههای جنگ را در منطقه خلاف جهت اهداف داخلی و خارجی خود میدانند.
شروع جنگ تنها در نقطهای از خاورمیانه، تهدیداتی برای بخشهای دیگر منطقه نیز خواهد داشت.
در صورت بروز درگیری نظامی، در وهله اول امنیت انرژی منطقه و به نوعی جهان زیر سوال میرود.
اگرچه حضور تعدادی کشورهای دارای منابع تجدیدناپذیر و نفتی در کنار هم از میزان فعالیتهای اقتصادی میان آنها جلوگیری میکند، اما در عین حال ایجاد تهدید بر روی آن صدمات جبرانناپذیری برای تمامیه کشورهای دارای منابع انرژی وارد میکند.
با این پیشزمینه در ادامه این یادداشت به دنبال بازگشایی منافع و بازیگری کشورهای جنوب خلیحفارس همچون امارات عربی متحده، پادشاهی عربی سعودی، عمان و قطر هستیم.
ابوظبی؛ تاکید بر موازنه
اماراتیها پیش از آغاز جلسات مذاکرات رسمی و غیر مستقیم ایران و آمریکا، به عنوان نامهرسان در منطقه ایفای نقش کردند.
در مارس 2025 انور قرقاش، دیپلمات اماراتی با هدف رساندن نامه رئیس جمهور آمریکا به رهبر معظم انقلاب ایران، مهر تاییدی بر نقش صلحطلبانه خود در روند مذاکرات زد.
با وجود تغییر رویکرد امارات اما به دلیل سابقه کوتاه مدت این کشور در برعهده گرفتن نقش میانجی و داشتن ارتباطاتی با مقامات اسرائیلی، اعتبار کافی مانند عمان برای ایفا کرن نقش میزبانی در روند مذاکرات را نداشت.
در شرایط کنونی شیخنشینهای ابوظبی منافع بلندمدت کشورشان را دنبال میکنند.
از طرفی به دلیل قرار گرفتن در موقعیت جغرافیایی حساس و دارا بودن خطوطی نفتی و گازی در خلیجفارس بروز اختلاف وسیع در سطح منطقه را به ضرر منافع خود میداند.
از سویی دیگر به دلیل دنبال کردن سیاستهای کلان منطقهای (میانجیگری میان تلآویو و دمشق) گاهاً از نقش میانجیگری آن در مذاکرات پیشروی ایران و امریکا میکاهد.
در شرایط کنونی کاهش اختلافات و رسیدن به یه توافق دو جانبه میان ایران و امریکا منافع بلند مدت اقتصادی و سیاسی امارات را بیشتر تامین میکند.
ریاض؛ از بازی سلبی تا حمایت راهبردی
عربستان سعودی در مذاکرات برجام به طور متناوب نقش ناراضی و آسیب دیده را بازی میکرد.
مقامات سعودی در آن زمان نزدیکی ایران به آمریکا را نوعی شکست سیاسی قلمداد میکردند و تصور آنها این بود که احتمال دارد که جایگاه خود را به عنوان بازیگر اصلی حامی منافع ایالات متحده در خاورمیانه از دست بدهند.
بنابراین عربستان سعودی حامی ایجاد توافق میان طرفین در مذاکرات برجام نبود.
اما در این دور از مذاکرات مسقط نقش سعودی تا حدود زیادی متفاوت از گذشته شده است.
از سویی عادیسازی روابط با ایران در سال 2023 با میانجیگری چین راهبرد سعودی را در تعامل موثر با طرف ایرانی قرار داد.
از آن طرف سعودی سیاست عملگرانهای در قبال ایران اتخاذ کرده است و برای پیشبرد اهداف اقتصادی و فرهنگی خود، بهره بردن از عنصر دیپلماتیک در سطح منطقه را موثر میداند.
با این پیشزمینه، دیدارهای دو جانبه میان مقامات ایرانی و سعودی در ماههای اخیر ایجاد حس اعتماد میان دو کشور بزرگ منطقهای را تقویت کرده است.
رخنه کردن حس اعتماد میان عربستان سعودی و دو طرف درگیر مذاکره، امکان تحقق بخشیدن به خواستههای ریاض را فراهم میکند.
زیرا در وضعیت نوسانی مذاکرات، مقامات عربستانی با توجه به نقش آفرینی مثبت میتوانند، طرفین را به هدف خاصی متمایل کنند.
مسقط؛ بازی مثبت همیشگی
عمان به عنوان کشوری است که در طی سالهای اخیر به طور عمده در منازعات منطقه نقش میانجی را برعهده گرفته است، دارای جایگاه ویژه در کنترل تنشهای امنیتی میان تهران- واشنگتن است.
به طور عمده سیاست عمان در منطقه کاملاً عملگرایانه دنبال میشود و مقامات عمانی سعی میکنند تا حدالامکان به طور مستقیم در منازعات و درگیریهای منطقهای قرار نگیرند.
اینبار نیز آنها به عنوان کلید اصلی در قالب بازیگر میانجی در مذاکرات ایران و آمریکا حضور پررنگی دارند و به صورت واسطهگر سعی در کاهش اختلافات طرفین نقش آفرینی میکنند.
در کنار نقش سیاسی و دیپلماتیک عمان، تأثیرات ژئوپلیتیکی و اقتصادی باعث شده تا شیخنشین مسقط به نوعی طرفداری خود از روند مثبت مذاکرات و رسیدن به توافق دو جانبه را اعلام کند.
عمان به دلیل قرار گرفتن در موقعیت ژئوپلیتیکی حساس و واقع شدن در امتداد تنگه هرمز هرگونه جانبداری یک سویه را از آن دور نگه میدارد.
بدین ترتیب مقامات عمانی باری دیگر خود را در روند مذاکرات به دلیل منافع بلند مدتشان دخیل کردهاند.
شاید بتوان قطر را به عنوان دومین ستون اصلی بازیگر میانجی در مذاکرات اتمی بعد از عمان معرفی کرد.
آنها در سالهای اخیر در پروندههای مختلف منطقهای نقش تأثیرگذاری داشتهاند.
در چند روز گذشته وزیر خارجه قطر اعلام کرد:«دوحه در حال رایزنی با تهران و مسقط، برای یافتن راهحلی در جهت کاهش اختلافات میان ایران و آمریکا است.»
بدین ترتیب قطریها نیز مستقیماً در ابتکارات دیپلماتیک خاورمیانهای دخیل هستند و برای پرکردن منافذ اختلافی ثابت قدم به نظر میرسند.
این موضوع نه به دلیل اتحاد سیاسی آنها با تهران بلکه به دلیل ترس از پیامدهای درگیری نظامی میان تهران- واشنگتن است.
علاوه بر این بعد از سفر اخیر ترامپ به قطر، وزیر امور خارجه قطر صراحتاً پیام مثبت مذاکرات را مخابره کرد.
او مدعی شد مذاکرات میان ایران و آمریکا با شتاب مثبتی در جریان است.
اینگونه بیانات نشاندهنده خواسته قطریها برای پایان دادن به اختلافات سیاسی است.
بهره سخن
در آخر باید گفت برای بررسی این نکته که هر کدام یک از کشورهای حوزه خلیجفارس چه نقشی در روند مذاکرات اخیر ایران و امریکا نیازمند بررسی سه سطح تحلیل است.
در مرحله ابتدایی نیازمند شناسایی منافع کوتاه مدت و بلند مدت کشورهای نامبرده هستیم؛ زیرا بازگشایی منافع آنها، تمایلات آتی اینگونه کشورها را نشان میدهد.
در مرحله دوم بهتر است سابقه همکاری کشورهای مذکور با هر یک از کشورهای طرف مذاکره را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم.
زیرا گاهی اوقات پیشینههای تاریخی تاثیرات پنهانی بر روی روابط آبنده میگذارند.
در مرحله پایانی باید به ارتباطات کشورهای میانجی با مخالفان دیپلماسی، همچون اسرائیل را در تحلیلهای خود بگنجانیم.
با طی کردن مراحل ذکر شده و قرار دادن ادعاهای سیاستمداران نتیجه مطلوب به دست خواهد آمد.