خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 04 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

از نئورئالیسم تا نئوفلاکت

مشرق | سیاسی | یکشنبه، 04 خرداد 1404 - 08:29
واقعيت،جامعه،سينما،هنر،بازتاب،روستايي،سينماي،ايراني،اجتماعي، ...

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی هفت راه نوشت:
«چرا فیلم تلخ می‌سازم؟
چون جامعه تلخه.
جامعه شیرین باشه، من هم فیلم شیرین می‌سازم.
وقتی شیرینی‌ای نمی‌بینم، چی بسازم؟» اینها را سعید روستایی در جشنواره کن ۲۰۲۵، در میان اجنبی‌ها می‌گوید.
جمله‌ای که ساده می‌نماید، اما پشت آن یک بدفهمی بزرگ از نسبت هنر و واقعیت ایستاده.
بیایید از اصل ماجرا شروع کنیم:
اینکه هنر فقط «بازتاب» جامعه باشد، فقط یکی از نظریه‌های هنر است، آن‌هم از نوع مارکسیستی کلاسیکش.
اما نظریه‌های دیگر، مثل نظریه «شکل‌دهی»، می‌گویند هنر، جهان را نه فقط «بازتاب می‌دهد»، بلکه «می‌سازد».
ارسطو می‌گوید هنر برتر از تاریخ است، چون نه آن‌چه روی داده، بلکه آن‌چه می‌تواند روی دهد را نشان می‌دهد.
نگارگری ایرانی، که یکی از غیرواقع‌نماترین سبک‌های هنری‌ است، سال‌ها برای بیننده ایرانی «واقعی‌تر» از طبیعت‌گرایی کمال‌الملک بود؛ چون به عالم معنا ارجاع می‌داد.
سینما هم، از آغاز، اصلاً واقع‌نما به آن معنای ساده نبوده.
فکر می‌کنید واقع‌گرایی سینما یعنی فقط فقر و فلاکت؟
سینمای واقع‌گرا یعنی فیلم‌های رنوار، دسیکا، روسلینی، که در عین نشان‌دادن سختی زندگی، کرامت و پیوند انسانی را هم تصویر می‌کردند.
فرق نئورئالیسم ایتالیایی با آن‌چه امروز در ایران به نام «ژانر اجتماعی» می‌سازند، در این است که اولی بر حقیقت انسانی تأکید داشت، نه بر فروش فلاکت.
از نظر تاریخی، تصور «واقعی‌تر بودن» سینما همیشه تغییر کرده.
زمانی مردم فکر می‌کردند فیلم‌های سیاه‌وسفید واقع‌گراترند و فیلم‌های رنگی فانتزی‌اند.
وقتی به سینمای صامت، صدا اضافه شد، گفتند حالا واقعی‌تر شده.
بعد گفتند فریم‌ریت ۲۴ واقعی‌تر از فیلم‌های چاپلین است.
امروز با ظهور «واقعیت مجازی» و ویدئوگیم و متاورس، تازه فهمیده‌ایم که اساساً سینمای تخت دوبعدی، خیلی هم «واقعی» نیست.
پس «واقعیت» در سینما، قواعد تاریخی خودش را دارد.
سینما همیشه تفسیر است، نه تقلید صرف از واقعیت.
مونتاژ شوروی با برش‌های تهاجمی، حقیقتی انقلابی می‌سازد؛ هالیوود با تدوین تداومی، توهم را واقعیت جا می‌زند؛ و بازن با برداشت بلند، به مخاطب اختیار کشف معنا می‌دهد.
هر سه، بازنمایی‌اند، نه خود واقعیت.
مشکل نگاه امثال روستایی این نیست که جامعه را نشان می‌دهند؛ مشکل این است که فقط بخشی از آن را می‌بینند.
انتخاب این‌که چه چیزی دیده شود، خودش یک تصمیم سیاسی، طبقاتی و زیبایی‌شناختی است.
بوردیو می‌گوید سلیقه فرهنگی، بازتاب جایگاه اجتماعی است.
پس «تلخی» روستایی نه از جامعه، که احتمالاً از جایگاه و میل پنهان خود او سرچشمه می‌گیرد.
مسئله سینما, فقط «واقع‌گرایی» نیست.
هنرمند قرار نیست فقط دنباله‌رو جامعه باشد.
اگر هنرمند نتواند افق بگشاید، امید ببخشد یا حتی امکان تغییری را نشان دهد، فقط دارد به بازتولید وضع موجود خدمت می‌کند.
این فقط موج‌سواری فیلمساز است برای تأییدیه گرفتن از همان ساختاری که «تلخی» را برای بیننده ایرانی می‌خواهد؛ چون شیرینی اش متأسفانه فقط سهم فیلمساز می‌شود.
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.