از خاک سرخ تا در چشم باد؛ خرمشهر در تلویزیون ایران/ قصه شهری که خدا آزادش کرد
خرمشهر ۳۴ روز با دست خالی مقاومت کرد بیاینکه به لحاظ منطق نظامی امیدی برای موفقیت داشته باشد و سرانجام در حالی آزاد شد که این هم یک رویا به نظر میرسید.

به گزارش مشرق، ۴۳ سال از روزی که مجری رادیو پس از پخش چند دقیقهای مارش نظامی، خبر آزادسازی خرمشهر را اعلام کرد میگذرد اما هنوز وقتی به سوم خرداد میرسیم، انگار ملت ما بار دیگر از شنیدن این خبر ذوقزده میشود.
امروز کسانی با سوم خرداد سال ۶۱ خاطرهبازی میکنند که اساساً در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بودند و این نشان میدهد چنین روزی اساساً فراتر از بحثهای مربوط به یک فتح نظامی، به مسالهای ملی و اعتقادی که در عمق جان انسانها رسوخ کرده بود ربط پیدا میکند.
خرمشهر ۳۴ روز با دست خالی مقاومت کرد بیاینکه به لحاظ منطق نظامی امیدی برای موفقیت داشته باشد و سرانجام در حالی آزاد شد که این هم یک رویا به نظر میرسید.
در میان این ۲ تاریخ میشد عصارهای از فضایل ملت ایران را دید و از همین رو است که تصویر خرمشهر در سینما و تلویزیون، چه آن مقاومت ۳۴ روزه و چه ماجرای بازپسگیری مجدد آن، میتواند نسبت وثیقی با معنای واقعی ایرانیت پیدا کند و جنبه ملی سینمای ایران را بروز بدهد.
آثاری که در سینما و تلویزیون ایران در ارتباط با ماجراهای خرمشهر بین شهریور ۵۹ تا سوم خرداد ۶۱ ساخته شدهاند در ۲ بخش قابل تقسیمبندی هستند.
تعدادی از آثار به مقاومت ۳۴ روزه پرداختند و عدهای دیگر به ماجرای فتح خرمشهر.
این آثار را از جهت دیگری هم میشود تقسیمبندی کرد.
بعضی از آنها موضوعشان را روی جنگ در خرمشهر متمرکز کردهاند و بعضی دیگر موضوع جداگانهای را پیگیری میکردند و در فرازی از داستان به ماجرای خرمشهر رسیدند.
در ادامه مهمترین فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی که در این باره ساخته شدهاند مرور شده است.
بلمی به سوی ساحل | رسول ملاقلیپور
نخستین فیلم سینمایی که در ارتباط با خرمشهر ساخته شد را رسول ملاقلیپور کارگردانی کرد.
او فیلمساز نام آشنایی در حوزه دفاع مقدس است و «بلمی به سوی ساحل» که سال ۶۳ جلوی دوربین رفت و در سال ۱۳۶۴ اکران شد، دومین اثر سینماییاش به حساب میآمد.
ملاقلیپور به عنوان عکاس در ماجرای مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر حضور داشت و این فیلم هم داستان تکاورانی است که یک روز بعد از سقوط شهر به آنجا میرسند و تصمیم میگیرند وارد حلقه محاصره شوند.
حریم مهرورزی | ناصر غلامرضایی
ناصر غلامرضایی که سال ۵۵ یک فیلم هنری کمخرج به نام «چه پرستاره بود شبم» ساخته بود، ۱۰ سال بعد با «حریم مهرورزی» دومین کارگردانیاش را تجربه کرد.
نام او امروز چندان آشنا نیست چون پس از حریم مهرورزی هم تنها ۳ فیلم دیگر تا سال ۸۰ ساخت و دیگر فعالیتی نکرد.
حریم مهرورزی درباره زن جوانی است به اسم صبریه که همسرش در آبادان شهید شده و به عنوان آواره جنگزده، همراه مادرش به تهران میآید.
او آنجا با مردی آشنا میشود به اسم حبیب و این ۲ به هم علاقهمند میشوند.
مادر صبریه که بیمار است، فوت میکند اما حبیب و صبریه در روز آزادسازی خرمشهر ازدواج میکند.
کیمیا| احمدرضا درویش
احمدرضا درویش یکی دیگر از فیلمسازان نامآور دفاع مقدس است و عمده شهرت او در این حوزه به ۳ فیلمی بازمیگردد که همگی به ماجرای خرمشهر ارتباطی دارند.
نخستین نسخه از این سهگانه «کیمیا» است که یکی از بازیهای مهم و درخشان مرحوم خسرو شکیبایی در آن دیده شد.
کیمیا درباره مردی است که روز اول جنگ همسر باردارش را از دست میدهد و خودش اسیر میشود.
او پس از آزادی میفهمد که دخترش زنده مانده و خانمی که در خرمشهر پزشک بود، این دختر را به مشهد برده و بزرگ کرده و نامش را کیمیا گذاشته است.
این مرد پس از یافتن دخترش دچار تردید میشود که آیا او را پس بگیرد یا اجازه بدهد که همین زندگی خوب و آرام را بدون اینکه بداند پدر واقعیاش کیست ادامه بدهد.
سرزمین خورشید| احمدرضا درویش
دومین فیلم از سهگانه احمدرضا درویش با موضوع خرمشهر سرزمین خورشید بود که در ۱۳۷۵ نمایش داده شد.
ماجرای این فیلم هم مثل کیمیا به خرمشهر در روزهای اول جنگ برمیگردد و از بیمارستانی شروع میشود که مورد تهاجم بعثیها قرار گرفته.
محمد جهانآرا تلاش میکند مجروحان و پزشکان را با یک آمبولانس و لندرور به دنبال جیپی که از عراقیها غنیمت گرفته و در آن رزمندگان راه را باز میکنند، از بیمارستان خارج کند.
این رزمندگان شهید میشوند و ماجرای نجاتیافتگان آمبولانس که شامل چند نفر با شخصیتهای متفاوت میشوند، اینجا هم مثل فیلم کیمیا با نوزادانی که زنده باقی ماندهاند و والدین آنها در جنگ مفقود شدهاند، پیوند میخورد.
دوئل | احمدرضا درویش
دوئل سومین اثر از سهگانه احمدرضا درویش با موضوع خرمشهر است و مثل کیمیا و سرزمین خورشید باز هم روایت آن با روزهای آغازین حمله عراق به خرمشهر آغاز میشود.
ماجرا درباره مردی است به اسم زینال که یک صندوق حاوی مدارک محرمانه و استراتژیک را تحویل میگیرد تا از شهر در حال محاصره خارج کند.
او به اسارت عراقیها درمیآید و ۲ سال بعد که آزاد شد بابت جاسوسی برای دشمن مورد شک مقامات امنیتی واقع میشود.
در ادامه مشخص میشود که آن گاوصندوق حاوی اسناد محرمانه نبوده و پر از شمشهای طلاست و ماجراهای دیگری هم موازی با این قضیه پیش میآید.
روز سوم | محمدحسین لطیفی
روز سوم که سال ۱۳۸۵ ساخته شد بر اساس مستندی به همین نام از حمید زرگرنژاد تولید شد.
زرگرنژاد امروز خودش فیلمساز شناختهشدهای است اما در آن زمان اینطور نبود و محمدحسین لطیفی، کارگردانی این فیلم را بر اساس فیلمنامهای از مهدی سجادهچی انجام داد.
روز سوم، داستان خواهر و برادری است که در خرمشهر ماندهاند و مقاومت میکنند.
سمیره پایش شکسته و در روزهای منتهی به سقوط شهر نمیتواند فرار کند.
برادرش او را در چالهای درون حیاط خانه مخفی میکند تا شبهنگام برای نجاتش بیاید؛ در حالی که عراقیها همین منزل را تبدیل به محل استقرار خودشان میکنند.
روز سوم داستانی عاشقانه دارد که در آن ناموسپرستی و غیرت هم به عنصری انگیزهبخش در رفتار شخصیتها تبدیل شده است.
کودک و فرشته | مسعود نقاشزاده
مسعود نقاشزاده را بیشتر به عنوان یکی از مدیران فرهنگی کشور میشناسند که مسؤولیتهای مختلفی در صدا و سیما، خانه سینما و وزارت فرهنگ و ارشاده اسلامی داشته است اما او یک فیلم سینمایی هم کارگردانی کرده به نام «کودک و فرشته» که سال ۱۳۸۷ ساخته شد و به ماجرای روزهای اول جنگ تحمیلی و نقش نوجوانان در مقاومت خرمشهر برمیگردد.
درست در آخرین روز تابستان سال ۱۳۵۹ دختری به نام فرشته و خانوادهاش آماده میشوند تا در جشن عروسی یکی از نزدیکانشان شرکت کنند اما حمله هواپیماهای جنگنده عراقی باعث میشود پدر فرشته تصمیم بگیرد که از خیر رفتن به عروسی بگذرد و خانوادهاش را از زیر گلولهباران دشمن نجات دهد.
او درحال جر و بحث با همسرش راحله برای ماندن یا رفتن است که ناگهان بمبی به خانه آن برخورد کرده و تمام اعضای خانواده شهید میشوند.
فرشته که برای آوردن مادربزرگ از خانه خارج شده بود، دیگر هیچوقت خانوادهاش را نمیبیند و با پسری دیگر در شهر که اسلحه به دست گرفته برخورد میکند.
ایستاده در غبار | محمدحسین مهدویان
ایستاده در غبار که سال ۱۳۹۴ ساخته شد نخستین فیلم بلند سینمایی از محمدحسین مهدویان بود که به شرح زندگی جاویدالاثر احمد متوسلیان از هنگام تولد تا لحظه مفقودیاش در لبنان میپردازد.
افراد مختلفی به عنوان راویان فیلم در آن صحبت میکنند که تصاویر مربوط به صحبتهای آنها بازسازی شده و روی صداها پخش میشود.
اساساً درباره اینکه آیا ایستاده در غبار را باید یک فیلم داستانی دانست یا مستند، بحثهای مفصلی وجود داشت اما به هر حال احمد متوسلیان یکی از چهرههای موثر در مساله فتح خرمشهر بود و این قضیه به سکانس کلیدی و اصلی این فیلم تبدیل شده است.
تنها در ۲ صحنه از این فیلم به جای صدای راوی، صدای خود احمد متوسلیان پخش شده و بازیگر، به جای او لب میزند.
اصلیترین این سکانسها جایی است که احمد متوسلیان با بیسیم صحبت میکند و در عملیات فتح خرمشهر گوشی را در میان گرد و غبار خمپارهها بالا میگیرد تا کسی که آن طرف خط است، صحنه را درک کند.
نام فیلم و پوستر اصلی آن هم از همین صحنه برگرفته شده است.
۲۳ نفر | مهدی جعفری
این فیلم که سال ۱۳۹۷ برای نخستین بار در جشنواره فجر منتشر شد، بر اساس خاطرات ۲۳ نفر از رزمندگان نوجوان ایرانی که سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند و بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند، ساخته شده است.
«۲۳ نفر» نخستین فیلم بلند مهدی جعفری بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت و این کارگردان از آن روز تا به حال تمام آثارش را در ارتباط با دفاع مقدس کارگردانی کرده است.
موضوع فیلم «۲۳ نفر» مستقیماً به فتح خرمشهر ارتباط ندارد و شرحی طنازانه از مقاومت این نوجوانان غیور در اسارت است اما نقطه عطف فیلم و به نظر بسیاری از کارشناسان، مهمترین سکانس آن مربوط به سوم خرداد و آزادی خرمشهر میشود.
این نوجوانها قبل از پیروزی عملیات بیتالمقدس اسیر شدهاند و بعثیها در زندان اجازه نمیدهند که آنها از مساله آزادسازی خرمشهر آگاه شوند اما مترجم آنها که مردی ایرانی است، در سکانسی بسیار زیبا، طوری خبر فتح خرمشهر را میدهد که مخاطب فیلم هم ناگهان غافلگیر میشود و شادمانه از جا میپرد.
منیر قیدی فانتزیهای هیجانانگیز خود از جنگ را به آن الصاق کرد و باعث سرخوردگی اکثر علاقهمندان به تماشای فیلمی با این موضوع شد.
دسته دختران| منیر قیدی
دسته دختران به کارگردانی منیر قیدی که سال ۱۴۰۰ از آن در جشنواره فجر رونمایی شد، چیزی بود که رفتن به سراغ موضع آن را خیلیها از مدتها پیش انتظار میکشیدند اما خود فیلم نتوانست مطابق انتظارات باشد.
یگانه، وجیهه، سیمین و فرشته که که نیکی کریمی، پانتها پناهیها، فرشته حسینی و هدی زینالعابدین نقش آنها را بازی میکنند، ۴ زنی هستند که در روزهای ابتدایی حمله بعثیها به خرمشهر در جریان مقاومت شرکت دارند و برای خودشان گروهی درست میکنند به اسم دسته دختران.
فیلم به وضوح تینایجری است و لحن روایت آن به این میماند که کافهنشینهای مرکز شهر تهران را برای اطفای هیجاناتشان به بازی پینتبال برده باشند.
نقش زنان در مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر بسیار باشکوه بود و تا به حال چندین کتاب مشتمل بر خاطرات تعدادی از آنها نوشته شده اما منیر قیدی فانتزیهای هیجانانگیز خود از جنگ را به آن الصاق کرد و باعث سرخوردگی اکثر علاقهمندان به تماشای فیلمی با این موضوع شد.
خاک سرخ | ابراهیم حاتمیکیا
خاک سرخ نام نخستین سریال ابراهیم حاتمیکیاست که وقتی سال ۱۳۸۱ از شبکه اول سیما پخش شد، کارگردانش فیلمساز شناختهشدهای در حوزه دفاع مقدس به حساب میآمد.
دختری به نام لیلا که سالهای قبل از انقلاب از خانوادهاش جدا شده، شب عروسیاش میفهمد پدر و مادرش افراد دیگری هستند.
او سراغ آنها را میگیرد و تا خرمشهر که در آن جنگ شده، میرود.
در میانه راه، همسرش با بمباران جنگندههای عراقی کشته میشود و او تنها به شهری غریب میرود.
در آنجا مادرش را مییابد اما پدرش اسیر عراقیها میشود و فقط میتوانند از بین دیواری، همدیگر را ببینند.
غیر از بازی بازیگران و بعضی ویژگیهای فنی در کار کارگردانی این سریال، یکی از جلوههای محبوب و ماندگار آن موسیقی متن کار است.
موسیقی این سریال که یک اثر ۱۲ قطعهای از محمدرضا علیقلی بود، یکی از ماندگارترین نواهای مرتبط با سینمای دفاع مقدس به حساب میآید.
در چشم باد | مسعود جعفریجوزانی
در چشم باد یکی از بزرگترین و محبوبترین پروژههای تاریخ تلویزیون ایران است که به وقایع سیاسی و اجتماعی ۳ بخش از تاریخ ایران در سالهای ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ در بستر زندگی فردی به نام بیژن ایرانی، با بازی پارسا پیروزفر میپردازد.
بخش اول، دوره قیام جنگل و آغاز زمامداری رضا شاه پهلوی را پوشش میدهد، بخش دوم، جنگ دوم جهانی و بخش سوم، بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و جنگ ایران و عراق را دربر میگیرد.
این سریال ۲۴ قسمتی حدود ۲۵۰۰ دقیقه زمان دارد و مسعود جعفریجوزانی که یکی از فیلمسازان مطرح سینمای ایران است، کارگردانیاش را انجام داده است.
این روایت از فرازهای مختلف تاریخ معاصر عبور میکند و آخر سر کار را به جایی میرساند که قهرمان اصلی قصه پس از سالها دوری به ایران برمیگردد و در جستوجوی پسرش تا خرمشهر که در آستانه آزادی است پیش میرود.
وقتی بیژن ایرانی به خرمشهر میرسد، شهر آزاد شده و رزمندهها در اطراف مسجد جامع مشغول شادی هستند.
بازسازی مسجد خرمشهر برای ضبط سکانسهای مربوط به آن در این سریال، حدود ۸ ماه طول کشید که این بازسازی هم در خود مسجد اصلی انجام شد.
سریال کیمیا | جواد افشار
سریال کیمیا که به کارگردانی جواد افشار و نویسندگی مسعود بهبهانینیا و زهرا پارسافر از ۴ مهر تا ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ از شبکه ۲ سیما پخش شد، پس از مجموعه ۷ قسمتی پایتخت و سریال نقطهچین، با ۱۱۰ قسمت تاکنون طولانیترین سریال تلویزیون ایران بوده است.
این سریال روایت خانوادهای است که دختر آن به نام کیمیا، بسیار پرسشگر و معترض است و در مقابل او پدرش قرار دارد که فردی نظامی، منضبط و پایبند به قانون است.
سیر حوادثی که در مراحل زندگی خانواده کیمیا اتفاق میافتد، آنها را درگیر توطئه و دسیسهای بزرگ و شیطانی میکند و کیمیا با تلاشی خستگیناپذیر درصدد نجات خانواده برمیآید.
این مجموعه در تهران، آبادان، خرمشهر و دیگر مناطق استانهای جنوبی و علاوه بر آن در گرجستان، بویژه پایتخت آن تفلیس تصویربرداری داشت و بخشی از روایت به ماجرای مقاومت خرمشهر برمیگردد و حامد بهداد در این سریال نقش محمد جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر را بازی کرده است.
البته سریال کیمیا بابت بیدقتیهایی که در روایت تاریخی و خصوصا توجه به جزئیات داشت، مورد انتقادات فراوانی قرار گرفت.