خرمشهر آزاد شد، خارگ ایستاد؛ روایت دلاوری فرزندان جزیره
بوشهر- با گذشت سالها از آزادسازی خرمشهر، حضور مستقیم و مؤثر بیش از ۲۰ رزمنده بومی خارگ در عملیات بیتالمقدس، نشان داد این جزیره فقط مرکز نفت نیست؛ سنگر غیرت هم هست.

خبرگزاری مهر، گروه استانها- حامد عرب زاده: سوم خرداد، طنین ماندگار «خرمشهر آزاد شد» نه فقط پژواک آزادی یک شهر، بلکه نشانه رهایی یک ملت از زخم اشغال و شکوه ایستادگی ملتی بود که در برابر جهانی از دشمن ایستاد.
این روز تاریخی، برگ زرینی از کارنامه دفاع مقدس است که با خون هزاران شهید، جانفشانی جانبازان و ایثار رزمندگان رقم خورد.
در این میان، جزیره خارگ – این جزیره استراتژیک و مقاوم در قلب خلیج فارس – چهرهای کمتر روایتشده اما پر افتخار از این حماسه است.
بیش از بیست نفر از جوانان بومی خارگ، با درک اهمیت عملیات بیتالمقدس، به صف رزمندگان پیوستند و در قالب یگانهای پیاده، پشتیبانی و بهویژه گروههای تخصصی تخریبچی، در خط مقدم نبرد با دشمن بعثی قرار گرفتند.
خارگ؛ سنگر جنوب، شعله در دل خلیج فارس
جزیره خارگ، در جغرافیای جنگ تحمیلی، نقشی دوگانه و حیاتی داشت.
از یکسو مرکز اصلی صدور نفت ایران و هدفی دائمی برای حملات هوایی رژیم بعث عراق بود و از سوی دیگر، بستر پرورش مردانی شد که جزیره را پشت سر گذاشتند تا در جبهههای جنوب، مرزهای خونین را با فریاد و فداکاری پاس بدارند.
جوانانی که برخلاف انتظار، نه بهعنوان پشتیبان، که در لباس رزم، وارد نبرد شدند.
کسانی چون برادران ماحوزی، برادران قاسمی، مختار حیدری، مرحوم غلام پرخاش، غلامرضا رنجبر، علی حماد، پرویز راهنما، کریم خادمی، مهدی دشتیفر، محسن محمدپور، محسن نوریپور و بهنام محمدپور، تنها تعدادی از این چهرههای دلاور هستند که ردّی از خاک خارگ را تا سوسنگرد، جاده اهواز-خرمشهر و پل نو دنبال کردند.
بیتالمقدس؛ عملیات بازدارنده، نبرد سرنوشت
عملیات بیتالمقدس با هدف آزادسازی خرمشهر، با مشارکت قرارگاههای عملیاتی کربلا، فتح، نصر و قدس طراحی شد و در چهار مرحله به اجرا درآمد.
از ویژگیهای فنی و پیچیده این عملیات میتوان به عبور از رودخانه کارون، شکستن خطوط دفاعی متراکم دشمن، طراحی عملیات با استفاده از اصل غافلگیری و بهرهگیری از نیروهای نخبه تخریبچی در خنثیسازی میادین مین و تلههای انفجاری دشمن اشاره کرد.
در چنین شرایطی، نقش نیروهای آموزشدیده تخریبچی که بهطور مستقیم وارد میدان مین میشدند، حیاتی و تعیینکننده بود.
بر اساس روایتهای همرزمان و اسناد منتشرشده، برخی از جوانان خارگی، در همین نقشها حضور یافتند؛ با دستان خالی و ایمان پولادین، در دل شب، معابر را باز میکردند تا یگانها عبور کنند.
اینان تنها نیروهای نظامی نبودند؛ حاملان پیام غیرت جزیرهای بودند که خود زیر آتش جنگ، ستون مقاومت ایران در خلیج فارس شده بود.
حماسهسازی در سکوت رسانهای
شاید کمتر از آن گفته شده که در روزهای سخت محاصره اقتصادی، جزیره خارگ بهعنوان تنها راه تنفسی اقتصاد جنگزده ایران، دهها بار بمباران شد، اما کار صادرات نفت حتی یک روز متوقف نشد.
این در حالی است که جوانانش در جبههها جان میدادند و جزیرهشان نیز در حال سوختن بود.
در آن سوی میدان، فرزندان خارگ در قامت رزمندگان نخبه، به مقابله با ستونهای زرهی دشمن پرداختند، با دستان خود راه باز کردند، سنگر ساختند، و نام خود را در دفتر دفاع مقدس جاودانه کردند؛ بی آنکه تا امروز در تیتر رسانهها بنشینند.
سوم خرداد؛ هم در خاک، هم در خون، هم در نفت
سوم خرداد، پایان سه هفته نبرد بیامان و آغاز دوره جدیدی در تاریخ جنگ بود.
خرمشهر آزاد شد، بیش از ۱۹ هزار نیروی دشمن کشته یا اسیر شدند، دهها کیلومتر مربع از خاک میهن بازپس گرفته شد، و مهمتر از همه، غرور ملی زنده شد.
اما نباید فراموش کرد که این پیروزی بدون حضور نیروهای مردمی، از جمله دلاوران خارگی، ممکن نبود.
امروز، در سالروز این فتح عظیم، در کنار نام دلاوران ارتش، سپاه و بسیج، باید از مردانی یاد کرد که با کمترین امکانات، اما با بیشترین ایمان، از یک جزیره کوچک برخاستند و به نبرد با ارتشی تا دندان مسلح رفتند.
جزیره خارگ، قلب تپنده نفت ایران، در هشت سال دفاع مقدس به تکهای از جبهه تبدیل شد.
جزیرهای که روز و شبش با صدای آژیر و انفجار گذشت، اما مردمانش خم به ابرو نیاوردند.
مردانی از این خاک برخاستند که قلبشان لبریز از عشق به امام خمینی (ره) بود و نگاهشان به کربلا.
خارگ جبههای در دل خلیج فارس
مختار حیدری، از رزمندگان بومی خارگ، در گفتوگو با خبرنگار مهر از روزهایی روایت میکند که در دل آتش، لبیک یا حسین را زمزمه میکردند.
وی بیان کرد: خارگ فقط یک جزیره نفتی نبود؛ یک خاکریز بود، جبههای در دل خلیج فارس.
ما با دستانی پینهبسته از کار، بادلهایی لبریز از ایمان، شبها زیر بمباران میخوابیدیم و صبحها لباس بسیج میپوشیدیم.
اینجا فقط رگ نفت نمیزد، رگ غیرت میزد.
مختار حیدری این را با نگاهی به افق دریا میگوید، گویی هنوز صدای آژیر را میشنود، هنوز صدای امام را در گوش دارد.
وی با شور خاصی ادامه میدهد: عشق ما به امام خمینی (ره)، عشق نبود، ایمان بود.
کلام امام برای ما حجت بود.
وقتی امام گفت خرمشهر باید آزاد شود، ما نرفتیم، پرواز کردیم.
ما به فرمان امام مثل پروانه به سمت شمع جبهه رفتیم.
و بعد، صدایش لرزش پیدا میکند: شبهای عملیات، وقتی در سنگرهای خاکی نماز میخواندیم، اسم حسین (ع) راکه میآوردیم، اشکهامان بند نمیآمد.
ما آمده بودیم که مثل یاران اباعبدالله (ع)، تشنه، زخمی، ولی با افتخار بجنگیم.
باور کنید، ما در دل همان میدان کربلا بودیم، فقط تاریخ عوض شده بود.
او با اشاره به دشواری اعزام از خارگ میگوید: بعد از بستان، خانوادهها داغدار شده بودند.
هر روز مراسم تشییع شهیدی بود.
شهیدان درودگاهی، ملاحزاده، امانی، حسینی، باقری… اینها فقط نام نیستند، اینها ستونهای غیرت خارگ هستند.
مادرها میگریستند اما رضایت میدادند.
رضایتی که با اشک امضا میشد، با دعا بدرقه میشد.
اعزام ۲۵ دلیر؛ خارگ لبیک گفت
حیدری گفت: وقتی پیش از فتحالمبین، ۲۵ نفر داوطلب شدند، همه گفتند: خارگ لبیک گفت.
این تعداد برای جزیرهای با آن وسعت، شگفتانگیز بود.
ما در اصفهان آموزش دیدیم، در اهواز تخریب یاد گرفتیم، و بعد در تیپ نجف اشرف به خط زدیم.
او ادامه میدهد: من، علی حماد، علی قاسمی، کریم خادمی و خیلیهای دیگر، هرکدام در گوشهای از این سرزمین، برای یک هدف میجنگیدیم: لبخند امام، سلامتی وطن، و زنده ماندن نام حسین.
خرمشهر را با یا حسین (ع) آزاد کردیم
وقتی از عملیات بیتالمقدس میپرسیم، مختار مکث میکند، نفس عمیقی میکشد و میگوید: ما با دلهایمان جنگیدیم.
هر گلولهای که در شلمچه زدیم، هر خطی که در خرمشهر شکستیم، با نام حسین (ع) بود.
هیچ چیز جز عشق به کربلا نمیتوانست ما را در آن جهنم نگه دارد.
وقتی خرمشهر آزاد شد، همه میگفتند: خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ ولی من میگویم: خدا آزاد کرد، چون دلهای ما حسینی بود.
حیدری با نگاهی خیره و آرامش در صدا میگوید: ما برای دیده شدن نجنگیدیم.
ما برای کسی کف نزدیم.
ما عاشق بودیم.
عاشق امام، عاشق حسین، عاشق ایران.
اگر امروز خارگ سر بلند است، بهخاطر اشک مادران شهیداست.
بهخاطر آن نوجوان بسیجی است که از کنار دکل نفت رفت و در خاک خرمشهر آرمید.
ما از جزیرهای آمدیم که خون میداد، اما عقب نمینشست.
نام مرحوم غلام پرخاش، و دیگر عزیزان خارگی، نه فقط برای مردم خارگ، بلکه برای ایران، باید درسی باشد از اینکه هر وجب از این خاک، هر نقطه از این سرزمین، میتواند خاستگاه قهرمانان باشد.
خرمشهر آزاد شد، اما دفاع هنوز ادامه دارد؛ در میدان اقتصاد، فرهنگ، هویت و رسانه.
و امروز، رسالت ماست که این نامها را به نسلهای بعدی برسانیم؛ تا بدانند خارگ فقط جزیره نفت نیست؛ خارگ جزیره خون است، جزیره غیرت، جزیره خرمشهرهای بیصدا.