اعترافات پسری که به خاطر یک نگاه آدم کشت
پسری که در یک درگیری شبانه مرتکب قتل شده است، در دادگاه جزئیاتی از زندگی دردناکش را بازگو کرد و خواستار بخشش شد.

کد خبر: 714841 | ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ ۲۰:۳۰:۱۷
پسری که در یک درگیری شبانه مرتکب قتل شده است، در دادگاه جزئیاتی از زندگی دردناکش را بازگو کرد و خواستار بخشش شد.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم پسری جوان است که در جنوب تهران با دو مرد جوان درگیر شد و هر دوی آنها را با چاقو زد.
یکی از دو مرد به نام سینا در اثر شدت جراحت جانش را از دست داد.
با شکایت اولیای دم مقتول و همچنین مهرداد، دیگر مجروح درگیری، این پرونده به جریان افتاد.
پلیس با توجه به مدارکی که در دست داشت، ابتدا دختری را که در محل حادثه بود، شناسایی کرد.
این دختر به نام نگار به پلیس گفت: من و دوستم، رامین، روی پلههای مدرسه نشسته بودیم که یکدفعه یکی از آن دو مرد با رامین درگیر شد.
رامین هم آنها را با چاقو زد.
با توجه به گفتههای این دختر، متهم شناسایی شد.
رامین بعد از دستگیری در بازجوییها به قتل اعتراف کرد.
در نهایت، با توجه به مدارک جمعآوریشده، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی، اولیای دم درخواست قصاص کردند و گفتند گذشت نمیکنند.
وقتی نوبت به متهم رسید، اتهام را قبول نکرد و گفت قصد قتل نداشت.
او گفت: من برای دفاع از خودم این کار را کردم و قصدم هم کشتن سینا نبود.
شب حادثه من با نگار روی پلهها نشسته بودم.
سینا و دوستش، مهرداد، برای بیرون گذاشتن زباله بیرون آمدند.
سرم پایین بود.
مشروب خورده بودم و مست بودم.
نگار به من گفت اینها چرا به من اینطوری نگاه میکنند.
سرم را بلند کردم و دیدم مهرداد نگاه بدی به نگار میکند.
خیلی ناراحت شدم و درگیری لفظی شروع شد.
مهرداد و سینا هم مست بودند.
وقتی جلو رفتم، مهرداد به من حمله کرد.
سینا جلوی او را گرفت.
خیلی عصبی بودم.
به مغازه برادرم که جگرکی بود، رفتم.
آنقدر مست و بدحال بودم که یک نفر را هم آنجا زدم.
انبر و چاقو برداشتم و به مهرداد و سینا حمله کردم که متاسفانه سینا جانش را از دست داد.
قصد من قتل نبود.
متهم گفت: مهرداد عامل این درگیری است.
او حتی برای شرکت در دادگاه هم نیامده است.
مهرداد در منطقه آدم خوبی نیست و معروف به بیاخلاقی است.
او چنین وضعیتی را برایم درست کرده است.
او گفت: از کودکی پدر بالای سرم نبود.
وضعیت بدی داشتم.
هیچ وقت زندگی درستی نداشتم و کسی نبود که یک بار من را نوازش کند.
من به همین دلیل بسیار عصبی و پرخاشگربودم و حالا از اولیای دم خجالت میکشم و شرمنده هستم و درخواست بخشش دارم.
در پایان، هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.