خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 31 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

تجاری‌سازی شاهکارهای ادبی؛ از «سووشون» تا «یادداشت‌های جلال»

مشرق | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 31 اردیبهشت 1404 - 11:30
هنر و ادبیات اصیل همواره از دلِ رنج، دغدغه‌های انسانی و آرمان‌های متعالی بشری برمی‌آید، نه از بازار و شهرت و سیاست و جنگِ قدرت.
هنر،ادبيات،اجتماعي،نقد،ابتذال،فرهنگي،دانشور،سيمين،گوهر،جناحي ...

به گزارش مشرق، محمدحسین دانایی، پژوهشگر و مؤلف «یادداشت‌های روزانه جلال آل احمد»، در یادداشتی به دو واقعه در خصوص این اثر و «سووشون»، اثر زنده‌یاد سیمین دانشور، و بیم تجاری‌سازی از شاهکارهای ادبی پرداخت.
هنر برتر از گوهر ...
(بحثی در باره هرگونه استفاده نامربوط از هنر و ادبیات، مخصوصاً استفاده‌های کاسب‌کارانه و شهرت‌طلبانه)
هنر برتر از گوهر آمد پدید...
(فردوسی)
- هنر چیست؟
- عنصری فرهنگی است، زبان احساس است و بسی کارآمدتر از واژه‌ها و الفاظ و متون منطقی و علمی.
نقش مهمی هم در شکل‌گیری هویت فردی و جمعی دارد و انسجام و همبستگی اجتماعی را تقویت می‌کند.
- هدفش چیست؟
- هدفش بیان احساسات و تجربه‌های انسانی است، خلق زیبایی حقیقی و لذت روحی و ارتباط درونی انسان با آن، نوعی تأمل و درنگ در دل زندگی پُرهیاهو، آگاه‌سازی و نقد اجتماعی، برانگیختن شوق تغییر و اعتلا، تقویت پرسش‌گری و جستجوی معنا، سکوتِ پرمعنا و نه فریاد بی‌محتوا و سرانجام، برقراری ارتباط با امر قدسی، یا متعالی.
آداب و رسوم، سنت‌ها، باورها و ارزش‌های جامعه را هم به نسل‌های آینده منتقل می‌کند و به افراد یاری می‌رساند تا جایگاه خودشان را در جهان پیدا کنند و ارتباطات انسانی سالم و مناسب برقرار نمایند.
پس هنر گاهی وسیله نقد است، گاهی نردبانی است برای بالارفتن به‌ سوی حقیقت و گاه پناهگاهی برای روح خسته از واقعیات ناخوشایند زندگی و زمانه، اما نه هرگز ابزاری برای اهداف کاسب‌کارانه، شهرت‌طلبانه، تصفیه حساب‌های سیاسی و جناحی و قدرتطلبی‌های سطحی، مصرفی و زودگذر.
دو رویداد بحث‌انگیز
دو رویداد تازه در قلمرو هنر و ادبیات کشورمان، موجب شده‌اند که این پرسش‌ها مجدداً مطرح شوند: یکی ازین رویدادها برگزاری مراسمی است در نمایشگاه کتاب تهران با عنوان «جشن امضای کتاب سَوُوشون» با حضور کارگردان و بازیگر سریالی که با اقتباس از همین رُمان ساخته شده است.
منتقدان برگزاری این مراسم می‌گویند: عوامل سریال «سَوُوشون» از شهرت نویسنده این رمان، یعنی خانم سیمین دانشور سوءاستفاده کرده‌اند و ناشر این کتاب نباید اجازه‌ می‌داد که این بدعت نامبارک و ضدادبیات، با رویکرد کاسب‌کارانه و شهرت‌طلبانه گذاشته شود و ادبیات را به ابتذال بکشد، در حالی که عوامل برنامه می‌گویند قصدشان سوءاستفاده از نام و محبوبیت سیمین دانشور نبوده، بلکه هدفشان ادای احترام به او بوده و آنچه هم که در این مراسم امضا شده، کتاب «سَوُوشون» نبوده، بلکه کارت‌پستال‌هایی از تصاویر سریال مزبور بوده است.
رویداد دوم که ایضاً مورد نقد تند قرار گرفت و بحث‌برانگیز شد، برگزاری جلسه نقد و بررسی جلد اول «یادداشت‌های روزانه جلال آل‌احمد» در شبکه تلویزیونی همشهری (برنامه شب‌های روشن) است.
منتقدان این برنامه می‌گویند: چرا طبقه شبه‌روشنفکر(!) ایرانی که به عدم همکاری با حاکمیت و نهادهای حاکمیتی افتخار می‌کند و از این بابت ژست آزادی‌خواهی و مدرنیته می‌گیرد، وقتی که شهرداری لقمه چربی را تعارف کند، بدون درنگ بر سر سفره مربوطه می‌نشیند ...
و با شرکت در یک برنامه تلویزیونی متعلق به شهرداری، اراجیفی را علیه جلال آل‌احمد می‌گوید و دروغ‌هایی را به این نویسنده نامدار می‌بندد تا ضمن اشتهار، خرده‌حساب‌های جناحی خودش را هم تصفیه کرده باشد؟
بحث تحلیلی
برای روشن شدن ابعاد این دو رویداد و بحث دقیق‌تر درباره آثار مثبت و منفی آنها لازم است ابتدا به واقعیت‌های روی زمین نگاهی بیندازیم و به شرح «کالایی شدن هنر و ادبیات» بپردازیم.
واقعیت این است که علی‌رغم خواستن یا نخواستن هنرمندان به طور خاص و اعضای جامعه جهانی به طور عام، در حال حاضر و در فضای آکنده از رویکردهای سرمایه‌داری مدرن، هنر اغلب به «کالا» تبدیل شده، «چیزی» شده است برای بازارسازی، فروش و سودآوری.
بدون تردید، این فرآیند، روح انتقادی، اجتماعی، یا معنوی هنر را تحلیل می‌برد و این گوهر شریف را مطیع ذائقة بازار می‌کند.
بُعد دیگر ماجرا موضوع برندسازی و سلبریتی‌بازی است.
در این راستا برخی از هنرمندان به‌جای تمرکز بر اثر، تمرکز را روی خودشان می‌گذارند، روی چهره‌، رفتار، سبک پوشش‌ و ازین قبیل ظواهر سطحی و عوارض مبتذل.
این رویکرد بدان معناست که هنر عملاً وسیله یا بهانه‌ای شده است برای «دیده شدن» و «معروفیت» هنرمند، نه حرکتی در راستای تولید معنا و اثرگذاری اجتماعی.
پیامدهای فرهنگی این روندها چیزی نیست جز انحراف از حقیقت، ابتذال فرایند زیبایی‌شناسی، تنزل سطح ذائقه عمومی و عادت دادن مخاطب به مصرف هنر آسان، تکراری، هیجانی و بی‌عمق، و بیاعتنا به رسالتها و پیام‌ها و کارکردهای واقعی هنر.
بنابراین، هرگونه استفاده نامربوط از هنر و ادبیات – اعم از کاسبکاری، شهرت‌طلبی، پیگیری اهداف ایدئولوژیک و تصفیه‌حساب‌های حزبی و جناحی و غیره- همگی تهدیدهایی هستند برای اصالت، تعهد و عمق انسانی هنر و هر جامعه‌ای هم که به این نوع هنر ابزاری عادت کند، کم‌کم گوهر فرهنگی و روح معنوی‌ هنر را از دست خواهد داد و به فقدان معنویت و بحران هویت دچار خواهد شد.
اینک معرفی چند نمونه اصیل و مقاوم از شخصیت‌های هنری معاصر که در برابر ابتذال ایستادند و نه خواستند و نه گذاشتند که هنرشان به ابزاری برای کسب سود و اشتهار و تصفیه‌های حزبی و جناحی تبدیل شود:
1.
جلال آلاحمد که قائل به هنر متعهد و مسئولیت اجتماعی هنرمند بود و در تمام آثارش، دغدغه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داشت و با قلمی بُرنده و نقد صریح و قاطعِ وضعیت فرهنگی جامعه، مخاطب را به فکر وامی‌داشت، فکری برای اعتلا، تغییر و رهایی.
2.
دکتر سیمین دانشور نیز در بدیع‌ترین رُمان فارسی در تاریخ معاصر، یعنی رُمان «سَوُوشون»، از تکنیک‌ها و قالب‌های داستانی بهره‌ها برد تا به فجایع استبداد و مصایب استعمار، آشفته‌حالی زنان در جامعه و نقش آنان در تحولات اجتماعی ایران بپردازد.
وی با اینکه از شهرت و محبوبیت کافی برخوردار بود و به راحتی می‌توانست یک دکان دونبش (!) باز کند، ولی هرگز نه خواست و نه اجازه داد که ادبیات به یک ابزارِ بازاری تبدیل شود.
3.
اشعار احمد شاملو هم آکنده است از رنج رنجوران و درد و زجر درماندگان و ندای آزادی‌طلبی و عدالت‌خواهی.
او هم در برابر سیاست یا گیشه و جاذبه‌های فربینده بازار کوتاه نیامد.
در فقر زندگی کرد، اما نلغزید و سکوت نکرد.
4.
فرانتس کافکا، نویسنده نامدار چکی- اتریشی هرگز برای شهرت ننوشت و حتی وصیت کرد که آثارش برای احتراز از بازاری شدن، سوزانده شوند.
5.
جورج اورول، نوولیست انگلیسی هم در دو اثر متعهدانه و معروفش به نام‌های «1984» و «قلعه حیوانات»، نظام‌های استبدادی و سانسور را به‌شدت نقد کرده و دیگر آثارش هم گرچه سخت‌خواناند، ولی در عوض متعهدانه‌ و پر از اندیشه‌اند.
از سوی دیگر، نمونه‌های مسأله‌دار و تجاری‌ساز در حوزه هنر و ادبیات فراوانند، همچون: ادبیات زرد (Pulp Fiction) در آمریکا و اروپا، رمان‌های معروف به «فَست‌فودی» که بیشتر بر هیجان، رازآفرینی و معماگونگی تکیه دارند و هدف اصلیشان هم سرگرمی و فروش میلیونی است.
همچنین کتاب‌های عامه‌پسند با جلدهای رنگارنگ و داستان‌های هیجانی پر از قتل و جنایت و خیانت، یا رمان‌های عاشقانه‌ آبکی که بدون عمق و بدون دغدغه فکری نوشته می‌شوند و تنها هدفشان هم تولید کلیشه‌های تکراری، جذابیت‌های ظاهری و هیجان‌سازی سطحی است و البته قربانی کردن هنر در پیشگاه بازار و فروش و چاپ چندباره.
نمونه دیگر ازین کاروان ابتذال را هم می‌توان در عبارات و شعرهای شناور در فضای مجازی دید، کلمات و عباراتی به‌ظاهر عالمانه یا هنرمندانه‌ (!) ولی در واقع، لفاظی و بازی با کلمات‌ برای تحریک احساسات و عواطف، جلب لایک و معروفیت و گیشه.
آنچه در پایان می‌توان گفت، این است که هنر و ادبیات اصیل همواره از دلِ رنج، دغدغه‌های انسانی و آرمان‌های متعالی بشری برمی‌آید، نه از بازار و شهرت و سیاست و جنگِ قدرت.
و هرگاه که یک اثر هنری به ابزار بدل شود، بدون تردید در معرض خطر ابتذال قرار خواهد گرفت و به سرعت از جوهر و معنا و کارکرد واقعیِ تهی خواهد شد.