تاکید آمریکا بر غنیسازی صفر مذاکرات را پیچیده میکند اما پایان دیپلماسی نیست
علی آهنگر نوشت: تأکید علنی امریکا بر غنیسازی صفر، ترکیبی از ترفندهای مذاکراتی، مدیریت فشارهای داخلی و منطقهای و جنگ روانی است. این رویکرد، اگرچه مذاکرات را پیچیده میکند، اما پایان دیپلماسی نیست.

علی آهنگر نوشت: تأکید علنی امریکا بر غنیسازی صفر، ترکیبی از ترفندهای مذاکراتی، مدیریت فشارهای داخلی و منطقهای و جنگ روانی است.
این رویکرد، اگرچه مذاکرات را پیچیده میکند، اما پایان دیپلماسی نیست.
کد خبر: 714477 | ۱۴۰۴/۰۲/۳۱ ۰۹:۰۹:۵۹
علی آهنگر در یادداشتی با عنوان «ایران و امریکا: پایان دیپلماسی؟!» در روزنامه اعتماد نوشت: دیپلماسی هرگز نمیمیرد؛ زیرا که لشکرشکوفان مغفرشکاف، نهان صلح جستند و پیدا مصاف.
درست مانند کاری که مشاوران املاک کاخ سفید میکنند.
مذاکرات پشت درهای بسته را به مناظرههای فاکسنیوز میبرند.
اصرار تعجببرانگیز آنها به مناظره تلویزیونی بهجای مذاکره، نشان از آماتور بودن شدیدشان در اصول و فنون مذاکره دارد.
آماتور به معنای کسی است که هنوز حرفهای نیست اما علاقه به انجام کاری دارد.
آنها هم به مذاکره علاقه دارند، اما وقتی پس از ساعتها پرواز با جت شخصی از واشنگتن به مسقط میآیند، به میهمانسرای وزیر خارجه عمان وارد میشوند؛ در چهره عراقچی مردی با تجربه سالیان سال مذاکره موفق را میبینند، میهراسند؛ ترجیح میهند مذاکره را به دو ساعت نکشیده تمام کنند، سوار هواپیما شوند، به جانپناه فاکسنیوز پناه ببرند، و ادامه مذاکره را آنجا در مناظره با مجری تلویزیونی بگذرانند.
مذاکراتی که چهار دور آن با میانجیگری عمان در مسقط و رم برگزار شد، حالا در پی اظهارهای یکی در میان مقامهای امریکایی مبنی بر عدم پذیرش حتی یکدرصد غنیسازی در ایران، به بنبست رسید.
استیون ویتکاف، مارکو روبیو، کارولین لیویت و دیگر سخنپردازان کاخ سفید با عجله خود را به دوربین میرسانند که پیدرپی یک چیز بگویند: داشتن غنیسازی خط قرمز ماست.
آنها با وجود آگاهی از خط قرمز ایران در حفظ غنیسازی صلحآمیز، این موضع را بارها در برابر دوربینها تکرار کردهاند.
در مقابل، ایران با استناد به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای و تجربههای جهانی، بر حق خود تأکید دارد.
چرا امریکا با آگاهی از حساسیت ایران، بر غنیسازی صفر پافشاری میکند؟
آیا این پایان دیپلماسی است؟
پافشاری آشکار امریکاییان بر غنیسازی صفر، ریشه در ترکیبی از استراتژیها و ترفندهای مذاکراتی، فشارهای داخلی و ملاحظات منطقهای دارد.
نخست، این موضع بخشی از تکنیک مذاکراتی (تثبیت موضع) است.
امریکا با اتخاذ موضعی حداکثری، فشار روانی بر ایران وارد میکند تا امتیازات بیشتری در حوزههایی مانند شفافیت یا محدودیتهای موشکی به دست آورد.
این رویکرد همچنین فضا را برای مصالحههای بعدی، مانند پذیرش غنیسازی محدود، باز میکند تا به عنوان امتیازی از سوی امریکا جلوه کند.
بهعلاوه، دولت دونالد ترامپ زیر فشار کنگره، لابیهای صهیونیستی و جناحهای تندرو جمهوریخواه قرار دارد.
اظهارات علنی افرادی مانند روبیو برای جلب حمایت این گروهها و نمایش اقتدار به پایگاه رای داخلی طراحی شده است.
این لفاظیها به دولت اجازه میدهد تا در مذاکره با ایران در عمان و ایتالیا انعطاف نشان بدهد، اما در ظاهر موضعی سرسختانه اتخاذ کند.
امریکا با این روش به متحدان و حامیان داخلی و خارجی خود اطمینان میدهد که در برابر ایران کوتاه نخواهد آمد.
علاوه بر این، تأکید علنی بر غنیسازی صفر، بخشی از جنگ روانی است که میکوشد ایران را به عنوان طرف ناسازگار معرفی کند و حمایت بینالمللی را به نفع امریکا جلب کند.
اصول دیپلماسی و فنون مذاکره حکم میکند ایران به خنثیسازی این ترفندها و بازگرداندن مذاکرات به مسیر سازنده گام بردارد.
اما چگونه؟
۱- حفظ آرامش و تمرکز بر دیپلماسی غیرمستقیم: دیپلماتهای مذاکرهکننده ایران باید از پاسخهای تند رسانهای خودداری کنند و از طریق عمان پیامهای سازندهای ارسال نمایند.
پیشنهاد توافق موقت، مانند توقف غنیسازی ۶۰درصد در ازای آزادسازی داراییهای مسدود شده، میتواند ابتکار عمل را به تهران بازگرداند.
۲-تقویت همکاری با آژانس: افزایش شفافیت و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهویژه با جلب تأیید رافائل گروسی، میتواند روایت (تهدید ایران) را تضعیف کند و فشارهای بینالمللی را کاهش بدهد.
۳- جلب حمایتهای منطقهای و بینالمللی: ایران میتواند با تقویت دیپلماسی با همسایگان جنوب خلیجفارس، چین، روسیه و اروپا، فشار بر امریکا را افزایش بدهد.
این کشورها میتوانند با ارائه تضمینهایی برای اجرای توافق، نقش فعالتری در مذاکرات بر عهده بگیرند.
نتیجه آنکه تأکید علنی امریکا بر غنیسازی صفر، ترکیبی از ترفندهای مذاکراتی، مدیریت فشارهای داخلی و منطقهای و جنگ روانی است.
این رویکرد، اگرچه مذاکرات را پیچیده میکند، اما پایان دیپلماسی نیست.
ایران میتواند با حفظ خونسردی، ارائه پیشنهادهای خلاقانه و بهرهگیری از میانجیهایی مانند عمان، روسیه و قطر این فشار را خنثی کند.
یک توافق موقت با حفظ حقوق هستهای ایران، میتواند پلی به سوی مذاکرات پایدار باشد.
در جهانی که دیپلماسی نفس میکشد، بنبست تنها ایستگاهی موقت است؛ نه پایان راه.
حال سوال این است: آیا امریکاییان حاضرند با محو دیپلماسی، رویاهای امریکایی تریلیونها دلار سرمایهگذاری منطقه خلیجفارس را بربادرفته ببینند؟!