خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 31 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

کارخانه‌ام را برای غزه فروختم؛ ایران فرهنگی غنی و زنانی فعال دارد

مهر | بین‌الملل | چهارشنبه، 31 اردیبهشت 1404 - 08:41
مجری معروف شبکه تلویزیونی ترکیه، با تأکید بر فرهنگ غنی و نقش پررنگ زنان در جامعه اشاره کرد که رسانه‌های غربی و صهیونیستی سعی دارند چهره‌ای متفاوت و نادرست از این کشور به نمایش بگذارند.
غزه،ايران،كمك،خداوند،كشور،زندگي،كتاب،اسلامي،مسجدالاقصي،عنوان ...

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل- آذر مهدوان: اکبال گورپنار، مجری مطرح شبکه تلویزیونی ترکیه و نویسنده‌ای با دیدگاهی انسانی، به دنبال کاوش در واقعیت‌های جهانی است.
او با سفر به ایران، هدفش کشف زوایای پنهان این کشور و درک عمیق‌تری از فرهنگ و جامعه آن بوده است.
در این سفر، گورپنار با حضور پررنگ زنان و زندگی روزمره آن‌ها در ایران مواجه شد و این تجربه به او نشان داد که تصویری که رسانه‌های غربی از این کشور ارائه می‌دهند، غالباً ناقص و نادرست است.
علاوه بر این، او به مسئله غزه و چالش‌های انسانی آن نیز توجه ویژه‌ای دارد.
گورپنار به عنوان یک شخصیت اجتماعی و فرهنگی، با صداقت و شجاعت نظرات و تجربیاتش را بیان می‌کند، که یکی از مهم‌ترین بخش‌های آن، فروش کارخانه شخصی‌اش برای ارسال کمک به مردم غزه بوده است.
در این گفتگو، او به ما یادآوری می‌کند که در دل هر کشور، داستان‌ها و حقیقت‌هایی وجود دارد که نیازمند کشف و درک عمیق‌تری هستند.
در مورد تجربه سفرتان به ایران توضیح دهید؟
دو روز متوالی در تهران به گشت و گذار پرداختم و از نمایشگاه کتاب دیدن کردم.
به کاخ گلستان رفتم و زیبایی‌های آن مرا مجذوب کرد.
همچنین به موزه فرش رفتم، جایی که عشق من به فرش ایرانی دوچندان شد.
دوستانی دارم که عاشق زبان فارسی هستند و برای آن‌ها کتاب‌های حافظ خریدم.
زبان فارسی، زبانی عمیق و غنی است و ایرانی‌ها نیز مردمانی مودب و مهربان هستند.
اما متأسفانه، رسانه‌های غربی و صهیونیست‌ها سعی دارند ایران را به عنوان کشوری خطرناک معرفی کنند.
پیش از سفر به ایران، دوستانم به من هشدار می‌دادند که به این کشور نیایم.
اما وقتی پا به اینجا گذاشتم، با کمال تعجب مشاهده کردم که زنان در جامعه حضوری پررنگ دارند و خیابان‌ها پر از زنان است.
اینجا زنان آزادانه زندگی می‌کنند، در حالی که تصویر متفاوتی از شرایط زندگی آن‌ها در ذهنم نقش بسته بود.
ایران برای ما به عنوان جعبه‌ای بسته و تاریک معرفی شده بود، اما گردشگران در شبکه‌های اجتماعی زیبایی‌های این کشور را به خوبی به تصویر کشیده‌اند.
عروس من نیز به عنوان مهمان دولت به اینجا آمد و با بهترین استقبال روبرو شد.
بسیار مشتاق بودم که به ایران سفر کنم و وقتی دعوت به تهران شدم، با خود گفتم: «خدایا، این دعای من مستجاب شد.» مساجد ایران با کاشی‌های فیروزه‌ای همیشه برای من جذاب بوده‌اند.
همان‌طور که گفتم، از نمایشگاه کتاب ایران هم دیدن کردم و بسیار متعجب شدم؛ زیرا در ترکیه نمایشگاهی با این گستردگی و تنوع کتاب وجود ندارد.
نمایشگاه بسیار شلوغ بود و این نشان‌دهنده توجه ویژه مردم ایران به کتاب است.
تلاش‌های غرب برای منفی نشان دادن چهره ایران و ممانعت از ورود گردشگران بیشتر به این کشور، به نفع مردم بوده است، چرا که حضور کمتر گردشگران باعث حفظ زیبایی‌های فرهنگی و هنری ایران شده است.
شاید مثال مناسبی نباشد، اما محاصره غزه نیز به نوعی موجب شده که مردم بیشتر از اعتقادات و روحیه مقاومتی خود محافظت کنند.
در زمانی که جهان به نوعی آلوده شده است، ایران زیبایی‌هایش را حفظ کرده و شاید اکنون زمان آن رسیده که نشان دهد چگونه کشوری است و چه نوع فرهنگی دارد.
به مساله فلسطین اشاره کردید؛ چرا شاهد اتحاد جهان اسلام در موضوع فلسطین نیستیم.
در حالی که دین اسلام دین وحدت است؟
بله درست است؛ متأسفانه در مسئله غزه شاهد اتحاد و همبستگی کشورهای اسلامی نیستیم.
غرب با ادعاهای آزادی و مدرنیته، سبب از بین رفتن احساس اتحاد در میان کشورهای اسلامی شده است.
پیامبر اسلام فرموده‌اند که از کسانی بترسید که از خدا ترسی ندارند.
در دوران عبدالحمید دوم، وقتی صهیونیست‌ها در خیابان‌های استانبول پرسه می‌زدند، کودکانی را دیدند که به سمت مسجد می‌دویدند تا از نماز جا نمانند.
وقتی از آن‌ها پرسیدند که چرا عجله می‌کنند، گفتند: «ما نمی‌توانیم برای نماز خواندن دیر کنیم، شاید ما ده ثانیه دیگر از دنیا رفتیم.» این پاسخ کودکان به دشمنان نشان داد که برای نابودی کشور ابتدا باید اعتقادات مردم آن کشور را نابود کنند.
در نهایت، پایان عثمانی به دست جنبش جوانان رقم خورد.
بنابراین، دشمنان سعی دارند اعتقادات ما را مسموم کنند.
اولین کمک من به غزه بعد از ۷ اکتبر آغاز شد؛ درآمدهای حاصل از کرایه‌های خانه‌ام و مجری‌گری‌ام را نیز برای مردم غزه ارسال می‌کنم.
چند ماه پیش کارخانه‌ام را برای کمک به مردم غزه فروختم.
نه تنها من، بلکه دوستانم نیز این کار را انجام می‌دهند زیرا کمک به درماندگان و یتیمان، امری الهی در کتاب آسمانی است.
غرب بردگی شیطان را به عنوان آزادی معرفی کرده و حقوق بشر و دموکراسی را به گونه‌ای ارائه می‌دهند که گویی تنها متعلق به خودشان است.
آن‌ها در اروپا به خاطر مرگ یک کودک سفیدپوست راهپیمایی می‌کنند، اما وقتی نزدیک به ۵۰ هزار نفر در غزه جان باختند، هیچ یک از کشورها واکنشی نشان ندادند.
بیداری در میان مردم وجود دارد، اما موضع دولت‌ها با نگرش مردم یکسان نیست و من از انفعال کشورهای اسلامی حیرت‌زده‌ام.
خداوند به ما دستور جهاد داده و می‌فرماید مومنان با هم برادرند، اما کشورهای اسلامی هنوز ساکت هستند.
خداوند متعال، مسجدالاقصی را به ما سپرده است.
به عبارت دیگر، او به ما دستور داده است که از مسجدالاقصی محافظت کنیم.
خداوند مسجدالنبی یا مسجدالحرام را به ما نداده، بلکه مسجدالاقصی را به ما سپرده است.
مسجدالاقصی یعنی همان غزه.
آرامش مسجدالاقصی به معنای آرامش غزه است.
مسئله غزه تنها با وحدت اسلامی و ارتش اسلامی قابل حل است.
ما باید در موضوع غزه اهل عمل باشیم؛ در آن صورت خداوند همچون جنگ بدر به ما کمک خواهد کرد.
مردم غزه انسان‌های بسیار عزتمندی هستند.
آن‌ها نه تنها قرآن را می‌خوانند، بلکه به آن عمل می‌کنند.
آن‌ها به خوبی می‌دانند که نتیجه هر عملی در پیشگاه خداوند چیست و همچنین می‌دانند که چگونه با عزت زندگی کنند.
من ۱۳ بار به قدس شریف رفته‌ام و در آنجا هزینه تحصیل بسیاری از کودکان فلسطینی را می‌پردازم.
همچنین هزینه کلاس‌های حفظ قرآن آن‌ها را نیز تأمین می‌کنم.
همراه با دوستانم لپ‌تاپ و لوازم‌تحریر برای آن‌ها تهیه می‌کنم و در میان کودکان توزیع می‌کنم.
یک خانواده غزه‌ای بودند که من در کوه احد با آن‌ها آشنا شدم.
نمی‌دانستم آن‌ها در غزه زندگی می‌کنند.
سپس، هنگامی که کعبه را طواف کردم و نماز طواف را به جا آوردم، مردی نزد من آمد و گفت: «من تو را می‌شناسم.» پرسیدم: «من را از کجا می‌شناسی؟» گفت: «شما پرچم ما را در احد به اهتزاز درآوردید.» من حتی نمی‌دانستم که آن‌ها از من در حال فیلم‌برداری بوده‌اند.
بعد از آن، جمعه‌ها و روزهای تعطیل به صورت صوتی یا تصویری با این خانواده صحبت می‌کردم.
بعد از ۷ اکتبر، علی‌رغم ارتباط پیامکی‌ام با آن‌ها، اما یک بار هم از من درخواست کمک نکردند.
۷ ماه پیش به صورت تصویری با این خانواده در غزه صحبت کردم و به قدری لاغر شده بودند که اصلاً نشناختمشان.
آنجا برای اولین بار گفتند: «ما داریم می‌میریم، لطفاً به ما کمک کنید.» گفتم: «بیایید ترکیه.» او گفت: «ما در غزه هستیم، مرزها بسته است و نمی‌توانیم بیاییم.» به طریقی توانستم مجرایی برای ارسال کمک‌های نقدی پیدا کنم.
یک ماه تمام هزینه ضیافت افطاری را برای آن‌ها تأمین کردم و توانستیم بخشی از خانه‌های تخریب شده را بازسازی کنیم.
اولین کمک من به مردم غزه بعد از ۷ اکتبر به این شکل بود: بسیاری از مخاطبان تلویزیونی دوست داشتند خانه‌ام را از نزدیک ببینند.
گفتم: «هزار لیره بدهید و بیایید.» و گفتم: «اگر کسی نمی‌تواند بیاید، از راه دور بفرستد من از اینستاگرامم پخش زنده خواهم داشت.» شاید باورتان نشود خانه‌ام مهمانان زیادی به خود دید و تمام آن پول را به غزه فرستادم.
این اولین کمک من به غزه بود.
درآمدهای حاصل از کرایه‌های خانه‌ام و مجری‌گری‌ام را نیز برای مردم غزه ارسال می‌کنم.
چند ماه پیش کارخانه‌ام را برای کمک به مردم غزه فروختم.
نه تنها من، بلکه دوستانم نیز این کار را انجام می‌دهند زیرا کمک به درماندگان و یتیمان، امری الهی در کتاب آسمانی است.
سخن آخر؟
اگر بخواهید از من بپرسید که در این زندگی چه آموخته‌ام، می‌گویم هیچ چیزی برای من نیست.
وقتی اراده خدا را محور زندگی خود قرار دهم، او مرا در دل همه محبوب می‌کند.
دیگر سعی نمی‌کنم محبت مردم را به دست آورم، زیرا محبت خداوند موجب محبت بین انسان‌ها می‌شود.
همان‌طور که خداوند فرموده است، مال کسی که صدقه می‌دهد، تمام نمی‌شود.
برای مثال، قرار بود برای آمدن به ایران پول بدهم، اما خداوند لطف کرد و به اینجا دعوت شدم.