خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 31 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

آخرین نفس‌های اتحاد آمریکا و آلمان

باشگاه خبرنگاران | بین‌الملل | چهارشنبه، 31 اردیبهشت 1404 - 06:53
آلمانِ پس از جنگ جهانی دوم، از تقسیم و جنگ سرد تا امروزِ تردید در اتحاد ترانس‌آتلانتیک، اکنون بر سر گزینشِ دفاع مستقل اروپایی یا تکیهٔ دوباره بر آمریکا ایستاده است.
شوروي،ايالات،متحده،آلمان،نهصد،اروپا،جنگ،دست،واشينگتن،چهل،دفا ...

باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدی تبار - شکست آلمان نازی در هشتم مه هزار و نهصد و چهل و پنج پایان جنگ جهانی دوم را در اروپا رقم زد، در حالی که جنگ در آسیا تا تسلیم ژاپن چند ماه دیگر ادامه یافت.
این درگیری مرگبار حدود شصت‌ میلیون قربانی بر جای گذاشت، شش‌ میلیون یهودی را به دست نازی‌ها به قتل رساند و بخش‌های وسیعی از اروپا را به ویرانی کشاند و میلیون‌ها انسان را بی‌خانمان یا مفقود کرد.
سقوط «آدولف هیتلر» و رژیم ملی‌ـ‌سوسیالیست زمینه‌ساز نظم دوقطبی تازه‌ای شد که نزدیک به چهار دهه بر اروپا و جهان سایه افکند؛ در این چارچوب، ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه در کنار اتحاد جماهیر شوروی به نابودی نازی‌ها یاری رساندند.
با این همه، پیش از پایان جنگ شکاف ایدئولوژیک میان قدرت‌های پیروز پدیدار شد: دولت‌های غربی خواهان دموکراسی و همکاری آزاد با کشورهای شکست‌خورده بودند، حال آن‌که شوروی نظام‌های کمونیستی را در سرزمین‌های اشغالی مستقر کرد.
در هزار و نهصد و چهل و هفت، «هری ترومن» راهبردی را اعلام کرد که بعدها به «دکترین ترومن» شهرت یافت؛ هدف آن مهار گسترش نفوذ شوروی و پشتیبانی از ملت‌هایی بود که در برابر سلطه بیرونی مقاومت می‌کردند.
نتیجه این رقابت، تقسیم اروپا به دو نیمه بود: شرق زیر سیطره شوروی و غرب در مدار ایالات متحده.
آلمان به خط مقدم این جدال بدل شد و مرزی آهنین نه‌تنها کشور را دوپاره کرد، بلکه از دل برلین نیز گذشت؛ دورانی که به جنگ سرد معروف شد و بازدارندگی هسته‌ای میان دو بلوک مانع جنگی تمام‌عیار گردید، هرچند جهان چند بار به آستانه فاجعه نزدیک شد.
در بخش غربی آلمان، جمهوری فدرال زیر چتر دفاعی ایالات متحده در قالب سازمان پیمان آتلانتیک شمالی قرار گرفت، نظمی که حتی پس از فروپاشی شوروی و وحدت آلمان در هزار و نهصد و نود ادامه یافت.
برای مدتی کوتاه گمان می‌رفت قاره کهن، روسیه را نیز در مسیر صلح و دموکراسی خواهد دید؛ چند کشور سابق اتحاد شوروی به پیمان آتلانتیک شمالی پیوستند و امید به همکاری گسترده قوت گرفت.
این امید با یورش روسیه به اوکراین در فوریه دو هزار و بیست و دو رنگ باخت و قاعده تغییر مسالمت‌آمیز مرتس‌ها زیر سؤال رفت.
هم‌زمان، «دونالد ترامپ» پایه‌های نظم امنیتی پساجنگ را لرزاند و تهدید کرد اگر اعضای اروپایی هزینه‌های دفاعی را افزایش ندهند، واشینگتن از حمایت نظامی دست خواهد کشید.
تاریخ‌دان «نوربرت فرای» این دگرگونی را همسنگ تحولات بنیادین هزار و نهصد و چهل و پنج و هزار و نهصد و هشتاد و نه می‌داند و هشدار می‌دهد که سازه ترانس‌آتلانتیک در حال فروریختن است.
به باور او، آلمان باید تمام توان خود را به حفظ اتحادیه اروپا معطوف کند، به‌ویژه اگر ایالات متحده دست یاری را پس بکشد؛ صدراعظم تازه «فریدریش مرتس» نیز بر ضرورت سیاست دفاعی مستقل اروپایی تأکید می‌کند.
با این حال، تاریخ‌دان «مانفرد گورتماکر» استقلال از ایالات متحده را توهم می‌شمارد؛ زیرا اروپایی‌ها بدون بازدارندگی هسته‌ای واشینگتن قادر به تأمین امنیت خویش نیستند و چاره را در احیای همکاری واقع‌گرایانه دوسوی اطلس می‌بیند.
اکنون، هشتاد سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، دولت تازه آلمان باید میان ساخت اروپایی قدرتمندِ بی‌نیاز از واشینگتن و احیای پیوند دیرینه با ایالات متحده دست به انتخابی سرنوشت‌ساز بزند.