«بیتفاوتی اجتماعی»از اقتصاد و سیاست تا اخلاق؛ آیا جامعه بیتفاوت است؟
بیتفاوتی اجتماعی صرفاً یک پدیده منفرد نیست و اگرچه واکنشی حاصل از عوامل گوناگون است اما به قطع مبنایی فرهنگی دارد، موضوعی که مورد پژوهش جامعه شناسان قرار میگیرد.

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-سیده فاطمه سادات کیایی: بیتفاوتی اجتماعی، مفهومی چندوجهی است که جوامع مدرن و جوامعی که درگیر چالشهای سنت و مدرنیته هستند با آن دست و پنجه نرم میکنند.
این پدیده، گسترهای از بیاعتنایی و عدم مسئولیتپذیری در قبال مسائل و مشکلات پیرامون را شامل میشود، از بیتوجهی به حقوق شهروندان گرفته تا انزوای سیاسی و مدنی.
به بیان ساده، بیتفاوتی اجتماعی وضعیتی است که در آن، افراد جامعه نسبت به رنجها و نیازهای دیگران، مشکلات اجتماعی و سیاسی، و به طور کلی سرنوشت جمعی، احساس مسئولیت و تعهد نمیکنند و تمایلی به نقشآفرینی در حل آنها ندارند.
در خلال گزارشها و گفتگوهایی با صاحب نظران درصدد هستیم ابعاد مختلف این مسئله را بررسی و واکاوی کنیم.
آنچه در ادامه میخوانید بخش نخست این سلسله گزارش و گفتگو است:
بی تفاوتی یک معضل اجتماعی
بی تفاوتی اجتماعی پدیدهای مهم در علوم اجتماعی است که از آن با واژههایی چون بی خیالی اجتماعی، فرد گرایی، فراموشی هنجارها نیز یاد میشود، هرچند که بین خود این واژهها نیز تفاوتهایی وجود دارد.
اینکه تعریف بی تفاوتی چیست و کنشگران در بافت فرهنگی ایران به پشتوانه کدام منطق فرهنگی تصمیم میگیرند که در مقابل وضعیتهای مختلفی که با آنها رو به رو میشوند، بی تفاوت شوند یا بی تفاوت نشوند.
و یا بی تفاوتی بیشتر متوجه کدام بعد سیاسی، اجتماعی و یا فرهنگی در میان ایرانیان است نکات قابل توجهی است که در پژوهشهای اجتماعی باید به رویکردهای مختلف و بررسی از منظر دیدگاههای مختلف توجه کرد.
نکته حائز اهمیت آن است که بی تفاوتی خود یک کنش است، کنشی که به بی واکنشی میانجامد و از ذهنیتها، دغدغهها، درونیات افراد نشأت میگیرد.
موضوعی که نیازمند بررسیهای روانی، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی است.
امیل دورکیم در مطالعات خود به وضعیت «آنومی» اشاره کرده است.
او معتقد بود که در مواقعی که ساختارهای اجتماعی ضعیف یا غیرقابل فهم شوند، افراد احساس بیهدفی و بیتفاوتی میکنند.
برای درک بهتر این مفهوم، لازم است ابعاد مختلف آن را بررسی کنیم.
بیتفاوتی اجتماعی صرفاً یک پدیده منفرد نیست، بلکه خود را در سطوح گوناگونی نمایان میسازد.
در حوزه سیاسی، این بیتفاوتی به شکل عدم مشارکت در انتخابات، بیاعتمادی به سیاستمداران و نهادهای حکومتی، و بیتوجهی به اخبار و مسائل سیاسی بروز میکند.
برای مثال، کاهش مشارکت در انتخابات در برخی از کشورهای جهان میتواند به عنوان نشانهای از بیتفاوتی سیاسی تلقی شود.
افراد ممکن است احساس کنند که صدایشان شنیده نمیشود، یا اینکه حضورشان در انتخابات تغییری در شرایط ایجاد نخواهد کرد.
از اقتصاد و سیاست تا اخلاق
در بعد مدنی، بیتفاوتی اجتماعی به صورت عدم مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه، بیاعتنایی به حقوق شهروندی دیگران، و بیتوجهی به مسائل مربوط به جامعه مدنی مشاهده میشود.
به عنوان مثال، شاید شاهد این باشیم که افراد از کمک به همسایهای که با مشکلی روبرو شده، دریغ میکنند، یا در برابر نقض حقوق شهروندی دیگران سکوت اختیار میکنند.
این بیتفاوتی میتواند ناشی از احساس ناامنی، بیاعتمادی به دیگران، یا صرفاً بیحوصلگی و بیاعتنایی باشد.
در حوزه اخلاقی، بیتفاوتی اجتماعی به شکل بیاعتنایی به ارزشهای اخلاقی، عدم رعایت حقوق دیگران، و عدم احساس مسئولیت در قبال رفتارهای غیراخلاقی بروز میکند.
برای مثال، شاید شاهد این باشیم که افراد به راحتی دروغ میگویند، تقلب میکنند، یا به محیط زیست آسیب میرسانند، بدون آنکه احساس گناه یا پشیمانی کنند.
این بیتفاوتی میتواند ناشی از تضعیف نظام ارزشی جامعه، حاکمیت فردگرایی افراطی، یا احساس ناامیدی از اصلاح امور باشد.
در نهایت، در بعد اقتصادی، بیتفاوتی اجتماعی به شکل عدم مشارکت در فعالیتهای اقتصادی مولد، بیاعتنایی به مسائل مربوط به عدالت اقتصادی، و عدم تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی جامعه مشاهده میشود.
به عنوان مثال، شاید شاهد این باشیم که افراد به دنبال رانت و فساد هستند، از پرداخت مالیات فرار میکنند، یا به تولید ملی بیاعتنا هستند.
این بیتفاوتی میتواند ناشی از ناامیدی از بهبود شرایط اقتصادی، بیاعتمادی به نهادهای اقتصادی، یا احساس نابرابری و تبعیض باشد.
ریشههای بیتفاوتی اجتماعی عمیق و متنوع هستند.
فردگرایی افراطی، که در آن منافع شخصی بر منافع جمعی ارجحیت داده میشود، یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده این پدیده است.
در جوامعی که فردگرایی در آنها رواج دارد، افراد ممکن است احساس کنند که تنها مسئول زندگی خود هستند و نیازی به مشارکت در امور دیگران ندارند.
ناامیدی و بیاعتمادی به آینده و به نهادهای اجتماعی و سیاسی نیز نقش بسزایی در ایجاد بیتفاوتی ایفا میکنند.
زمانی که افراد احساس کنند که هیچ امیدی به بهبود شرایط ندارند، یا اینکه نهادهای جامعه فاسد و ناکارآمد هستند، انگیزه خود را برای مشارکت و فعالیت اجتماعی از دست میدهند.
فقدان آگاهی از مسائل و مشکلات جامعه و عدم اطلاع از حقوق و مسئولیتهای شهروندی نیز میتواند منجر به بیتفاوتی شود.
افرادی که از مشکلات جامعه آگاهی ندارند، یا از حقوق خود بیاطلاع هستند، نمیتوانند به درستی در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مشارکت کنند.
مشکلات اقتصادی مانند فقر، بیکاری و نابرابری نیز نقش مهمی در ایجاد بیتفاوتی ایفا میکنند.
افرادی که درگیر مشکلات اقتصادی هستند، ممکن است وقت و انرژی کافی برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی نداشته باشند.
جامعه ایران و بی تفاوتی اجتماعی؛ آری یا نه؟
در بررسی «آیندهپژوهی ایران در سال ۱۳۹۶» یکی از چالشهایی که جامعه ایران با آن مواجه بود مسئله «بی تفاوتی اجتماعی» برشمرده شده بود.
در مورد وضعیت بیتفاوتی اجتماعی در جامعه ایرانی، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد.
برخی از صاحبنظران معتقدند که جامعه ایران به طور فزایندهای درگیر این پدیده است، در حالی که برخی دیگر این مسئله را رد میکنند و معتقدند که جامعه ایران همچنان دارای پتانسیل بالایی برای مشارکت و فعالیت اجتماعی است.
موافقان معتقدند که کاهش مشارکت سیاسی، افزایش فردگرایی، بیاعتمادی به نهادها، و مشکلات اقتصادی، همگی نشانههایی از بیتفاوتی اجتماعی در جامعه ایران هستند.
به عنوان مثال، آنها به کاهش مشارکت در انتخاباتهای اخیر اشاره میکنند و معتقدند که این امر نشان میدهد که مردم ایران به فرایندهای سیاسی بیاعتنا شدهاند.
همچنین، آنها به افزایش فردگرایی در جامعه ایران اشاره میکنند و معتقدند که این امر باعث شده است که افراد به فکر منافع شخصی خود باشند و توجهی به مسائل جامعه نداشته باشند.
مخالفان معتقدند که وجود فعالیتهای داوطلبانه، حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی، ارزشهای دینی و فرهنگی، و انرژی جوانان، نشان میدهد که جامعه ایران همچنان دارای پتانسیل بالایی برای مشارکت و فعالیت اجتماعی است.
به عنوان مثال، آنها به وجود تعداد زیادی از سازمانهای مردمنهاد در ایران اشاره میکنند و معتقدند که این امر نشان میدهد که مردم ایران هنوز به فکر کمک به دیگران هستند.
همچنین، آنها به حساسیت جامعه ایران نسبت به مسائل اجتماعی اشاره میکنند و معتقدند که در صورت بروز مشکلات، مردم ایران به طور گسترده به کمکرسانی به آسیبدیدگان میپردازند.
در نهایت، میتوان گفت که جامعه ایران در عین حال که با چالشهایی مانند کاهش مشارکت سیاسی و افزایش فردگرایی مواجه است، همچنان دارای پتانسیل بالایی برای مشارکت و فعالیت اجتماعی است.
برای مقابله با بیتفاوتی اجتماعی در ایران، لازم است که به عوامل مؤثر در شکلگیری آن توجه شود و راهکارهایی برای افزایش آگاهی، اعتماد، مشارکت و مسئولیتپذیری اجتماعی ارائه شود.
راهکارهای متعددی برای مقابله با بیتفاوتی اجتماعی وجود دارد.
افزایش آگاهی از طریق آموزش شهروندی و افزایش آگاهی عمومی در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی، میتواند به افراد کمک کند تا درک بهتری از مشکلات جامعه داشته باشند و انگیزه بیشتری برای مشارکت در حل آنها پیدا کنند.
تقویت اعتماد به نهادهای سیاسی و اجتماعی از طریق شفافیت، پاسخگویی و مبارزه با فساد، میتواند به افراد کمک کند تا احساس کنند که صدایشان شنیده میشود و مشارکت آنها میتواند تغییری در شرایط ایجاد کند.
تشویق مشارکت از طریق فراهم کردن فرصتهای بیشتر برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، میتواند به افراد کمک کند تا احساس کنند که میتوانند نقش مهمی در جامعه ایفا کنند.
تقویت مسئولیتپذیری از طریق ترویج ارزشهای مسئولیتپذیری اجتماعی و تشویق افراد به مشارکت در حل مشکلات جامعه، میتواند به افراد کمک کند تا احساس کنند که در قبال دیگران و جامعه مسئول هستند.
بهبود وضعیت اقتصادی از طریق تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی جامعه و کاهش فقر و نابرابری، میتواند به افراد کمک کند تا انگیزه بیشتری برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی داشته باشند.
و در نهایت، اصلاح فرهنگ سیاسی از طریق ایجاد فضای باز سیاسی و فراهم کردن آزادی بیان و مشارکت سیاسی، میتواند به افراد کمک کند تا بدون ترس از عواقب احتمالی، در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مشارکت کنند.
در پایان، بیتفاوتی اجتماعی یک چالش جدی است که میتواند پیامدهای منفی برای جامعه داشته باشد.
برای مقابله با این چالش، لازم است که همه افراد جامعه، از جمله دولت، نهادهای مدنی و شهروندان، با یکدیگر همکاری کنند و برای ایجاد یک جامعه آگاه، مسئولیتپذیر و مشارکتجو تلاش کنند.
این تلاش نیازمند تغییر در نگرشها، ارزشها و رفتارهای فردی و جمعی است و مستلزم سرمایهگذاری در آموزش، فرهنگ و نهادهای مدنی است.