صمیمیت؛ تصمیمی نانوشته، اما عمیق - تسنیم
امروز که سرعت تعاملات انسانی به واسطه ی ابزارهای دیجیتال افزایش یافته، آن چه به تدریج در حال رنگ باختن است، مفهوم واقعی «صمیمیت» است. ما انسان ها در مواجهه با یکدیگر، ناخواسته یا آگاهانه، تصمیماتی اتخاذ می کنیم که عمق روابطمان را محدود می سازند

به گزارش خبرگزاری تسنیم ، در جهان امروز که سرعت تعاملات انسانی به واسطهی ابزارهای دیجیتال افزایش یافته، آنچه بهتدریج در حال رنگباختن است، مفهوم واقعی «صمیمیت» است.
ما انسانها در مواجهه با یکدیگر، ناخواسته یا آگاهانه، تصمیماتی اتخاذ میکنیم که عمق روابطمان را محدود میسازند.
یکی از این تصمیمات، انتخاب آگاهانه یا ناخودآگاه برای صمیمی نشدن با دیگران است.
اما این تصمیم دقیقاً در چه نقطهای گرفته میشود؟
و چه عواملی سبب میشوند تا مرزهای روانی خود را بالاتر بکشیم و دیگران را به قلمرو امن درونیمان راه ندهیم؟
در نخستین برخوردها، معمولاً نشانههایی از علاقه، کنجکاوی یا تمایل به شناخت در تعاملات ما وجود دارد.
اما گاهی در میانهی این مسیر، احساس ناامنی، پیشداوری، یا خاطرهای تلخ از گذشته باعث میشود که تصمیم بگیریم وارد لایههای عمیقتر رابطه نشویم.
در واقع، صمیمی نشدن، همیشه از جنس بیعلاقگی نیست؛ گاه نشانهی یک آسیب است که هنوز فرصت درمان نیافته است.
ما ممکن است در نتیجهی شکستهای پیشین، قضاوتهای ناعادلانهی دیگران، یا تجربهی روابط ناپایدار، دیوارهایی دور خود بکشیم.
دیوارهایی که از ما محافظت میکنند، اما در عین حال، امکان ارتباط انسانی اصیل را نیز محدود میسازند.
تصمیم برای صمیمی نشدن، میتواند واکنشی باشد به دنیایی که در آن احساسات اغلب مورد سوءتفاهم، سوءاستفاده یا بیتوجهی قرار میگیرند.
از سوی دیگر، فشارهای اجتماعی برای «همیشه خوب بودن»، «همیشه قوی بودن»، و «همیشه موفق بودن» سبب شدهاند که بسیاری از ما صمیمیت را با نوعی ضعف، آسیبپذیری یا بیپروایی اشتباه بگیریم.
در چنین فضایی، ما ترجیح میدهیم گفتوگوهایمان سطحی بماند، ارتباطهایمان محدود، و افکارمان درون ذهنمان زندانی.
چراکه باور داریم اگر به دیگری بیش از حد نزدیک شویم، احتمال رنج دیدن نیز افزایش خواهد یافت.
همچنین باید اذعان داشت که گاهی انتخاب برای صمیمی نشدن، یک استراتژی شناختی-اجتماعی برای بقا در محیطهاییست که در آن اعتماد، کمیاب و آسیبپذیری، پرهزینه است.
این انتخاب، ممکن است ریشه در تربیت خانوادگی، ساختارهای فرهنگی، یا حتی تجربهی زیستهی فردی داشته باشد.
بنابراین نمیتوان آن را صرفاً نشانهای از بیاحساسی یا بیتفاوتی تلقی نمود.
صمیمی نشدن، لزوماً معادل دوری یا بیمهری نیست؛ بلکه گاه شکلی از محافظت از خود در برابر زخمیست که ترمیم نیافته است.
کسانی که تصمیم میگیرند صمیمی نباشند، شاید همانهایی باشند که در گذشته، با تمام وجود صمیمی شدند و پاسخی که دریافت کردند، سرشار از بیاعتمادی، ترک یا طرد بوده است.
در نهایت، آنچه روشن است، این است که صمیمیت، نیازمند امنیت روانی، اعتماد متقابل و زمینهای مناسب برای شنیده شدن، دیده شدن و پذیرفته شدن است.
مادامیکه این شرایط فراهم نباشد، انسانها تمایل خواهند داشت که در سطح باقی بمانند، تا در عمق رنج نکشند.
و این تصمیم، شاید بیصدا و تدریجی گرفته شود، اما تبعات آن میتواند عمیق، ماندگار و گاه دردناک باشد.
یادداشت از یگانه بهجت ، جامعه شناس
انتهای پیام/