اعلام جزییات آلبومی به نام «ایرانویج»؛ شاهنامه با ساز ایرانی همنوا شد
آهنگساز آلبوم «ایرانویج» همزمان با انتشار این اثر از جزییات پروژهای گفت که تلاش کرده با بهرهمندی از هنرمندان صاحبنام فضای متفاوتی از شاهنامه فردوسی را پیش روی مخاطبان قرار دهد.

صادق چراغی آهنگساز آلبوم «ایرانویج» در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن اعلام جزییات این پروژه بیان کرد: براساس برنامه ریزی هایی که از قبل داشتیم به مناسبت روز پاسداشت زبان فارسی آلبوم «ایرانویج» را منتشر کردم.
آلبومی که همه قطعات آن بر پایه سرودههای شاهنامه فردوسی است که درآمیخته با نوای سازهای ایرانی و البته بیشتر سازهای اقوام، ساخته و پرداخته شده اند.
ضمن اینکه در بخشی از آلبوم خوانش و روایت شاهنامه را داریم که روایتگرانی چون نصرالله مدقالچی و کیخسرو دهقانی گویندگان آن هستند.
در پارهای دیگر از این جُنگ، خوانشِ بخشی برگزیده از متنهای اوستایی و ادبیات پهلوی ساسانی را فریال آذری انجام داده با این چشمانداز که شنوندگان ایرانی با زبانهای دیرینِ ایرانی نیز بیش از پیش آشنا شوند.
وی در معرفی عوامل اجرایی این پروژه گفت: آرش احمدینسب نوازنده سهتار و شورانگیز، ادریس رضایی نوازنده تنبور، مجتبی روزبه نوازنده دوتار، سعید اشتری ساغرچی نوازنده رباب، مرتضی یگانهراد، مجید یگانهراد و سوگند عباسی نوازندگان سازهای کوبهای و کاوه یوسف زاده خواننده این پروژه موسیقایی هستند.
ضمن اینکه پویان رمضانی و سیاوش احمدینسب صدابرداران، پویان رمضانی مهندسی صدا نیز دیگر عوامل اجرایی پروژه را تشکیل می دهند.
چراغی با اشاره به دیگر ویژگی های این آلبوم تصریح کرد: در این کار نیز مانند کارهای پیشینم، کوشش من این بود در سازآرایی و سازبندی به سازهایی بپردازم که کهن و ایرانی هستند و ما کمتر به آنها میپردازیم.
اینگونه رویکرد از سویی، منتقدانی دارد و از سوی دیگر، بسیاری دوستدارِ آن هستند.
در این باره یادمانی در پیوند با ۲ آلبوم نخستینِ خود دارم.
در آلبوم «از خشت و خاک» من سازهای دستگاهی را کنار گذاشتم تا میدانداریِ موسیقی و ارکستر را بیشتر و بهتر به سازهای اقوام بدهم.
این رویکرد، برای خودم نیز بیشتر یک آزمون بود.
البته ۲ سال پس از آن، این آزمون را در آلبوم «روی در آفتاب» بهگونهای دیگر دنبال کردم و در این آلبوم سازهای دستگاهی را در کنار سازهای اقوام به کار گرفتم.
اینگونه برخورد و کار کردن برای خودم بیشتر آزمونوخطا بود.
این پژوهشگر و مدرس موسیقی ادامه داد: چند ماه پس از انتشار آلبوم «روی در آفتاب» در سال ۱۳۸۶، روزنامهنگاری با من تماس گرفت و میخواست درباره این آلبوم گفتگویی داشته باشد.
از آنجاکه این کارها برای من آزمون و خطا بود نمیدانستم برخوردِ مردم میتواند با اینگونه کارها چگونه باشد.
افزون بر اینکه پس از انجام هریک از این کارها، که بیشتر هم کارهای پردردسری بودند، با انباشتِ خستگیای که در بر داشت، هر بار افسردگی به سراغم میآمد و چندی دیگر، خبرها درباره آنها را دنبال نمیکردم.
شاید بیمِ آن را داشتم خبرها ناامیدکننده و بیرون از تابآوریِ من باشد و به آن برسم که همه آن تکاپوها و هزینه کردنها بیهوده بوده است.
آن روزها پخشِ آلبومِ «روی در آفتاب» با شخصی به نام سلطانی بود که در «لالهزار» بروبیایی در زمینه پخش داشتند.
از خبرنگار پرسیدم زمینه گفتگویش چیست؟
پاسخ داد، چون آلبوم، پرفروش بوده، درباره آن میخواهم دیدگاهتان را بدانم.
نمیتوانستم سخنِ گزارشگر را بپذیرم و بدبین بودم، گفتم ایبسا میخواهد سربهسرم بگذارد.
با این همه، به او گفتم فردا تماس بگیرد.
تنها چهار پنج ماه از انتشار کار گذشته بود و پرفروش بودنش را نمیتوانستم باور کنم.
با شتاب با آقای سلطانی تماس گرفتم و گفتم شما بر چه مبنایی به این بانوی خبرنگار گفتید کار پرفروش بوده؟
و او در جواب گفت از آنجا که همه نسخههایی که آورده بودیم فروش رفته و من به ناشر نامه رسمی برای چاپ دوباره دادهام.
از آنجا بود که من نیز به این کار و این راه امیدوارتر شدم و دانستم به همه دردسرهایش میارزد تا مانده عمرم را نیز خرج آن کنم.
وی با اشاره به کاربرد سازهای مرتبط با موسیقی اقوام در این آلبوم گفت: در این آلبوم یکی از تصنیفها را که نیایش فردوسی است با محوریت ساز دونلی نوشتم و اجرا کردم.
یکی دیگر از تصنیفها را که در راکِ ماهور است نیز با جولان و خودنمایی ساز قرنی پیش بردم.
در جایی دیگر هم کاربری ساز بالابان یا دودوک که گاه میدرخشد و حالت تکنوازی به خود میگیرد و البته امیدوارم بهعنوان یک عضو کوچک خانواده موسیقی و ادبیات ایران همه این کوششها و پیگیریها بتواند در زمینه فرهنگ ایران ارجمندمان اثرگذار باشد.
آهنگساز آلبوم «ایرانویج» که سال ۱۳۸۴ آلبوم «خشت و خاک» به خوانندگی علیرضا قربانی را منتشر کرده بود، در ادامه صحبت های خود اظهار کرد: در آن روزگار نیز مانند اکنون، چشماندازم این بود که در چارچوب سازهای اقوام، کارهای ارکستری سامان دهم.
البته همواره از اینکه سازهای اقوام آنچنانکه شایسته و بایسته است، به کار گرفته نمیشدند بر دیگران خُرده میگرفتم، ولی پس از آن بود که دریافتم بهجای خُردهگیری میبایست در این باره در کارهای خودم پیجویی و کوشش داشته باشم.
بر همین اساس چند سال پیش از انتشارِ آلبوم «خشت و خاک» ۲ آزمونِ دیگر در این زمینه را از سر گذرانده بودم.
نخستین آزمون، نوشتن و اجرای موسیقی نمایش «شیخ صنعان» به کارگردانی مهدی شمسایی بود، نمایشی که با آن نزدیک به شصت شب، در تالار وحدت تهران، روی صحنه بودیم.
کاری که در موسیقی آن، در چارچوب گروهِ سازهای ایرانی، تنها سازهای خنیاهای اقوام را به کار گرفتم.
وی در پایان صحبتهایش بیان کرد: در همان سال برای سریال «تفنگ سرپر» به کارگردانی امرالله احمدجو نیز با همین رویه یعنی بهکارگیری سازهای اقوام بدون همراهی با سازهای شهری و دستگاهی موسیقی آماده کردم.
در همه این موسیقیها دنبال این بودم تا کاراییِ افزونِ این سازها و خنیاها را بشناسم و بشناسانم.
این ۲ کار برای من زمینه خوبی فراهم کرد و بازخوردهای خوبی، هم از مردم و هم از هنرمندان گرفتم و به پیگیریِ بیشتر دلگرم شدم.
در پیامدِ همین دلگرمی بود که درنگ بیشتر در موسیقیِ دیگر فرهنگها را، در فهرست کارهای خود گذاشتم.
گرایشِ من به بررسی و کنکاش در خنیاهای دیگر فرهنگها از روی تنوعطلبی نبود، رفتهرفته دریافته بودم پاسخ برخی پرسشها در پیوند با برخی از سازها را میشود در سامانهای دیگر پی گرفت.