افیون مدرک تحصیلی و حقوقهای بالا! / رذیلانهترین حرف ممکن درباره مذاکره با آمریکا
دولت آقای پزشکیان و وزارت جهاد کشاورزی او چه کارنامه قابل ذکری در زمینه کنترل بازار داشتند که در تصمیمی خطرناک؛ ارز ترجیحی گوشت را حذف و تشکلهای دامداری را وارد قیمتگذاری کردند!؟

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است.
ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم.
هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
دولت پزشکیان چگونه مردم را در بازار گوشت تنها گذاشت؟
خروج گوشت قرمز از فهرست کالاهای اساسی دریافتکننده ارز ترجیحی و حذف یارانه ارزی واردات گوشت، نگرانیهای عمیقی را در قبال معیشت مردم رقم زده است.
تصمیمی که در سازمان برنامه و بودجه گرفته شده و به موجب آن قرار است؛ گوشت قرمز تولید داخل با همان قیمت گوشت وارداتی به دست مصرفکننده برسد.
غلامرضا نوریقزلجه، وزیر جهاد کشاورزی به تازگی در توضیح این مسئله در جمع خبرنگاران گفته است:
"در وهله اول هدف حمایت از تولید داخلی است و در وهله بعدی هم این است که بتوانیم بازار را تنظیم کنیم و واردات کالا هم بالاخره با توجه به اینکه ارز استفاده میکند یک حدی برای کشور دارد.
بنابراین ما با تشکلهای دامداری نشستیم تفاهم کردیم که آنها نسبت به تنظیم بازار از تولید داخل اقداماتی انجام بدهند.
"
به گزارش مشرق، او میافزاید: این سیاست کلی ما است که هر جا که میتوانیم با حمایت از تولید داخل و با کمک به افزایش تولید در داخل کشور واردات را کاهش دهیم.[1]
*برای این اقدام اشتباه دولت که قطعا و یقینا موجب گرانی گوشت قرمز و کمتر شدن مصرف مردم خواهد شد 3 توضیح ضروری لازم است.
1_ اساسا دولتی و ساز و کاری باید تصمیم مهم حذف ارز ترجیحی برای واردات گوشت را بگیرد که کارنامه قابل ذکری در کنترل بازار و تضمین ارزان شدن یک کالا داشته باشد.
دولت آقای پزشکیان و وزارت جهاد کشاورزی او چه کارنامه قابل ذکری در این زمینه داشتند که چنین کار خطرناکی را کلید زدند؟
2_ آقایان مگر از تجربه بد حذف ارز ترجیحی برای چند قلم کالا در دولت آقای رئیسی عبرت نگرفتند که اکنون دوباره تصمیم به تکرار همان کار غلط گرفتند؟
و 3_ ما در گزاره سوم و با اشاره به اظهارات وزیر محترم جهاد مبنی بر اینکه دامداریها قرار است بازار را تنظیم کنند؛ خاطرهای مشابه مربوط به دولت سابق را ذکر و قضاوت را به مخاطبان محترم واگذار میکنیم.
در زمان دولت سابق و هنگامی گرانی لبنیات؛ معاون اول رئیسجمهور از تصمیمی گفت که به موجب آن دولت وقت از تولیدکنندگان لبنیات خواهشی بدون پیوست کرده بود که 10 درصد در قیمتهای خود تخفیف اعمال کنند!
[2]
تخفیفی که البته هرگز اعمال نشد و طرح دولت هم به شکست انجامید و لبنیات گران ماند و گرانتر هم شد.
تجربه گران شدن لوازم خانگی پس از ممنوعیت واردات آن هم نمونه دیگر است.
اکنون وزیر محترم جهاد فعلی چه تضمینی را ارائه کرده که عبرت تلخ دولت سابق تکرار نشود و مردم باز هم بتوانند گوشت 300 هزارتومانی بخرند؟
آیا واضح نیست که تا خبری از اقتدار دولت و اعمال حاکمیت او در بازار نباشد؛ هیچ قیمتی ارزان نخواهد شد و هیچ تخفیفی در کار نخواهد بود؟
گفتنیست اساسا قضیه واردات گوشت به منظور تنظیم بازار صورت گرفت و فعالان بازار دائما تأکید داشتند که اگر ارز ترجیحی و گوشت وارداتی نباشد؛ قیمت گوشت قرمز داخلی جامپ خواهد کرد.
دولت آقای پزشکیان به این هشدارها بیتوجهی کرده است.
مشرق پیش از این در گزارشی با عنوان "هشدار قرمز برای گوشت قرمز" به خطای و دولت و سازمان برنامه درباره گوشت قرمز پرداخته بود.
***
رذیلانهترین حرف ممکن درباره مذاکره با آمریکا
فردی به نام ع.
ص که از وزرای دولت اصلاحات بوده به تازگی در مصاحبه با یک خبرگزاری پیرامون مذاکرات ایران و آمریکا با بیان اینکه مردم نسبت به حاکمیت بیاعتماد هستند اظهار کرده است:
"ما خودمان هم فکر میکردیم مذاکره و سرمایهگذاری آمریکا و رفع تنشها باعث میشود که ما بتوانیم نفت بفروشیم، ارز کسب کنیم و معیشت مردم را حل کنیم.
اما وقتی به داخل مردم میرویم، آنها خیلی ظریف نگاه میکنند و میگویند اصلاً اینها سودی برای ما خواهد داشت یا نه؟
یعنی مردم احساس میکنند که این هم سودی برای آنها نخواهد داشت بلکه برای کانونهای قدرت سود خواهد داشت."
او میافزاید: مردم فکر کنند تمام این بازیها در رأس و در بین مسئولان دارد صورت میگیرد و نهایتاً هم این مسئولان هستند که بهرهبرداری خواهند کرد و به مردم چیزی نخواهد رسید.
از همین رو دولت آقای پزشکیان باید خیلی دقیق این موضوع را مد نظر قراردهد و اجازه بهرهبرداری جریانات سیاسی از این مذاکرات را ندهد.[3]
*یکی از اصلیترین خاکریزهای منتقدان اصولی برجام در تمام طول 8 سال دولت روحانی و مابعد آن، این بود که مخالف رؤیا فروشی برجامیان به مردم بودند و تأکید داشتند و دارند که در مابهاِزای توافق احتمالی با آمریکا (که بسیار بعید است) هیچ لوبیای سحرآمیز و معجزه بزرگی وجود نخواهد داشت.
همچنانکه دیدیم در توافق برجام نیز هیچ دستاوردی الّا تحریمهای بیشتر وجود نداشت.
در واقع مذاکرات ما و آمریکا، یک پرونده همانند سایر پروندههای روتین در وزارت محترم امور خارجه است که در دست پیگیری قرار دارد و محقق بشود یا نشود؛ هیچ تأثیری در معیشت روزانه مردم ندارد.
کما اینکه مثلا مگر عضویت ما در شانگهای یا بریکس تأثیر خاصی در معیشت روزانه مردم دارد!؟
در این میان اما شاهد یه رفتار رذیلانه هستیم و آن القای این شبهه است که اگر توافق بشود و اگر دستاوردی در کار باشد؛ آن دستاورد نه برای مردم که برای مسئولان است!
این شبهه اینطور القا میکند در پی توافق احتمالی ایران و آمریکا قرار است فقط جیب چند مسئول دولتی و غیر دولتی به همراه خانوادههایشان پر بشود و در ادامه چیزی هم دست مردم را نخواهد گرفت!
یقینا باید به این قبیل شبهات عوامانه تودهنی زد و عوامل آنها را تحت پیگرد قرار داد.
کما اینکه این اندازه نفهمیدن بدیهیات سیاست و دیپلماسی و این اندازه بددلی با مردم و متهم کردن نظام و مسئولان به فساد سیستماتیک، هرگز به صورت طبیعی میسور نیست و نیاز به تمرینی سازمانیافته یا فردی دارد!
از حیث انتخاب صفت تفضیلی "رذیلانهترین" برای اظهارات فرد مذکور لازم به ذکر است که یکی از رسانهها در بازنشر اظهارات این فرد از تیتر زیر استفاده کرده است:
"سؤال خطرناک مردم از دولت درباره مذاکره ایران و آمریکا"!
خطر و رذالت نهفته در گزاره فوقالذکر قابل کتمان نیست...
***
افیون مدرک تحصیلی و حقوقهای بالا!
فریبرز مسعودی، رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیئت علمی دانشکده علوم زمین این دانشگاه در گفتگو با تسنیم در خصوص نظام آموزشی در ایران و تغییرات آن گفت: وقتی هر سیستمی به اوج تکامل خودش میرسد، باید پوستاندازی کند یا ارتقا پیدا کند، مثالی میزنم؛ ما ساعتهای مچی عقربهای را داشتیم که به اوج دقت و تکنولوژی رسیده بودند، فقط از لحاظ زیبایی روی آنها کار میشد؛ ناگهان ساعتهای دیجیتال آمدند و نسل عوض شد، یا گوشیهای موبایل که یکدفعه به نسل جدید تاچ تغییر کردند، ما این تحولات را در همه چیز میبینیم.
او میافزاید: الآن خودروها را نگاه کنید، نسبت خودروهایی که کنار جاده ماندهاند خیلی کم شده، چون توانمندی و تکنولوژیشان به اوج رسیده اما باز هم در حال تغییر است؛ خودروها برقی میشوند، یعنی با اینکه به کمال رسیدهاند، یک مرتبه تفکر جدید میآید و نسل قبلی کنار گذاشته میشود، این در کل دنیا هست؛ نظام آموزش عالی هم همینطور است.
مسعودی با اشاره به اینکه نظام آموزش و پرورش در دنیا هم به کمال نسبی رسیده است و این مرحله دیگر نمیتواند ادامه پیدا کند و باید بهشکل جدیدی ادامه بدهد، گفت: میخواهم، بگویم همانطور که هنوز ساعت مچی کنار گذاشته نشده، اما لاکچری شده است؛ یا همان طور که همه خودروهای بنزینی کنار گذاشته نشده اما باید بهسمت نسل جدید برویم؛ آموزش عالی هم به همین تحول نیاز دارد؛ نهتنها در کشور ما، در دنیا هم همینطور است.
الآن دیگر جوانها شاید خیلی نپذیرند که سه تا چهار سال لیسانس بخوانند، سه سال فوقلیسانس بخوانند، 4 تا 5 سال دکتری بخوانند و بعد تازه بروند سر کار.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد:
"نمیگویم این مسیر باید کنار گذاشته شود، اما اگر قبلاً نزدیک 100 درصد فارغالتحصیلان مدرسه وارد دانشگاه میشدند، این عدد به 15 تا 20 درصد کاهش پیدا خواهد کرد و نیازی هم بیشتر از آن نیست.
ما باید به فکر 80 درصد دیگر باشیم که قرار نیست به دانشگاه بیایند؛ باید برنامهریزی کنیم این افراد چهکار کنند، کشور ما به کارگر و تکنسین حرفهای، رئیس و مدیر کارگاه نیاز دارد و اینها باید تربیت شوند، بنابراین قاعدتاً اگر آموزش عالی میخواهد رسالت قبلی خود را ادامه بدهد، باید برای آن 20 درصد برنامهریزی کند و اگر میخواهد برای 80 درصد دیگر هم برنامه بریزد، باید رویکردهایش را تغییر دهد، چون سیستم فعلی پاسخگوی کل جامعه نیست، همین سیستم فعلی شاید پاسخ 10 تا 15 درصد جامعه را بدهد."
مسعودی همچنین گفته است: الآن میبینید دانشگاههای پیام نور فقط محدود شدهاند به مراکز استان و اکثر شعبات تعطیل شدهاند، خیلی از مراکز آموزشی غیرانتفاعی عملاً فعالیت چندانی ندارند؛ منتظر تعاریف و مأموریت جدیدند.
[4]
*سخنان صادقانه و تحلیل درست این چهره دانشگاهی کشورمان باید چراغ راه ریلگذاران آموزشی و اقتصادی و فرهنگی کشورمان باشد.
آموزش و اقتصاد و فرهنگی که امروز بیشتر از آنکه به فارغالتحصیلان رشتههای مختلف نیاز داشته باشد به کارگران ماهر نیاز دارد.
دقت آنکه آرمانشهر تربیت کارگران ماهر البته به پیوستهای فرهنگی مهمی از جمله تغییر نگاه جامعه به مسئله حقوق ماهیانه، ژستهای دروغین منزلت اجتماعی و لزوم تشکیل زندگی با رفاه بالا نیاز دارد.
مقولاتی که نبودشان سبب ایجاد معضل "بیکاری شیک" و سیل فارغالتحصیلانی میشود که هیچ مهارت یا تخصص خاصی ندارند و از طرف دیگر حاضر به پذیرش هر شغلی هم نیستند چون هم درگیر بیماری ژست منزلت اجتماعی هستند و هم انتظار حقوقهای دریافتی کلان را دارند.
مسئله مهم دیگر آنست که بدانیم اقتصاد ایران امروز به حدی از قحطی نیروی کار و کارگران ماهر رسیده که به "واردات نیروی کار" نیاز پیدا کرده است.
البته واردات نیروی کار هرگز یک ذنب لایغفر محسوب نمیشود و بسیاری از اقتصادهای پیشرفته دنیا نیز به آن دست مییازند.
لکن این مسئله رافع تغییر ریل ما در مسیر آموزش عالی و نیز تصحیحات فرهنگی لازم در فرهنگ اشتغال نیست.
از سوی دیگر در اقتصادی که مجبور به واردات نیروی کار است حتما بایستی ترتیباتی اتخاذ شود تا تکنیسینها، سرکارگرها، کارشناسان، مهندسین، مدیران و سوپروایزرها جملگی ایرانی باشند و نیروهای وارداتی صرفا به امور خدماتی و روتین به کار گمارده شوند.
مجددا تأکید میشود که دستگاه های آموزشی، اقتصادی و فرهنگی کشور در این زمینه نقشی سترگ و تعیینکننده دارند.
جامعه ایرانی باید از افیون مدرک تحصیلی و حقوقهای بالا خارج شود.
***
1_ mshrgh.ir/1715357
2_ https://farsnews.ir/Economy/1637759072000632089
3_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1638917
4_ https://tn.ai/3314705