قطب شمال محل نزاع قدرتهای جهانی است
شمالگان بهواسطه منابع غنی، مسیرهای دریایی نوظهور و موقعیت ژئوپولیتیکی ویژه، به عرصهای برای رقابت قدرتهای جهانی—بهویژه روسیه—تبدیل شده است.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدی تبار - منطقه شمالگان، تنها به اقیانوس منجمد شمالی محدود نمیشود، بلکه شامل نوک شمالی سه قاره اروپا، آسیا و آمریکا نیز هست.
این منطقه نقطه تلاقی اوراسیا، آمریکای شمالی و ناحیه آسیا-اقیانوس آرام بهشمار میرود؛ جایی که مرزها به یکدیگر نزدیک میشوند و منافع کشورهایی که برخی عضو بلوکهای نظامی متضاد و برخی بیطرفاند، با هم تلاقی مییابد.
تا چند دهه پیش، شمالگان منطقهای دورافتاده و دستنیافتنی تلقی میشد، اما اکنون در نتیجه تغییرات اقلیمی جهانی و ذوب سریع یخهای قطبی، بهتدریج به جایگاهی محوری در سیاست خارجی قدرتهای بزرگ از جمله روسیه و ایالات متحده تبدیل شده است.
این تحولات باعث شده منابع طبیعی که پیشتر دور از دسترس بودند، اکنون قابل استخراج شوند و همین امر موجب بازنگری راهبردی کشورها نسبت به این منطقه شده است.
این بازنگری راهبردی موجب افزایش رقابت ژئوپولیتیکی میان هشت کشور قطبی شده، اما این رقابت تنها به بازیگران بومی محدود نمیماند؛ بازیگران غیرقطبی مانند چین و هند نیز تلاش دارند نفوذ خود را در این منطقه گسترش دهند.
چین در سال ۲۰۱۸، خود را "کشوری نزدیک به قطب شمال" نامید و از آن زمان با توسعه همکاریهای تحقیقاتی و ساخت "جاده ابریشم قطبی"، حضور خود را تثبیت کرده است.
هند نیز در سال ۲۰۲۲ با انتشار سیاست قطبی خود، بر ظرفیت اقتصادی شمالگان تأکید کرد و در پروژههای توسعهای و علمی در شمال و خاور دور مشارکت دارد.
در میان کشورهای قطبی، پنج کشور روسیه، کانادا، ایالات متحده، دانمارک و نروژ بیش از دیگران در پی تثبیت ادعاهای سرزمینی و منافع راهبردی خود هستند.
در این میان، روسیه از نظر جغرافیایی موقعیتی ممتاز دارد، زیرا حدود ۴۰ درصد از مساحت فراتر از خط ساحلی قطب شمال را در اختیار دارد و میزبان نزدیک به سهچهارم جمعیت این منطقه است.
شتاب ذوب یخها باعث دسترسی بیشتر به منابع طبیعی زیر بستر دریاهای قطب شمال شده و مسیرهای کشتیرانی جدیدی را فراهم کرده است.
در واکنش به این تحولات، فدراسیون روسیه سرمایهگذاریهای قابل توجهی در زیرساختها و ظرفیتهای نظامی خود انجام داده است تا جایگاه مسلط خود را در منطقه تثبیت کند.
ایالات متحده نیز، با هدف موازنهسازی، حضور نظامی خود را در منطقه گسترش داده است.
بهعنوان نمونه، در سال ۲۰۱۶ بزرگترین رزمایش دریایی خود را با حضور بیش از پنجهزار سرباز و تجهیزات گسترده برگزار کرد، در حالیکه پیشتر، در تدوین راهبردی جامع برای شمالگان کند عمل کرده بود.
ذوب یخهای قطبی باعث شده تا این منطقه لقب "الدورادوی جهان" را بهدلیل ثروت طبیعیاش کسب کند.
برآوردها نشان میدهد که شمالگان حدود ۹۰ میلیارد بشکه نفت (معادل ۱۶ درصد ذخایر جهانی)، ۱۶۶۹ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی (حدود ۳۰ درصد)، و ۴۴ میلیارد بشکه مایعات گازی (حدود ۳۸ درصد) را در خود جای داده است.
اما اهمیت ژئوپولیتیکی منطقه تنها به منابع طبیعی محدود نمیشود؛ مسیرهای دریایی نوظهور، ملاحظات امنیتی و نگرانیهای زیستمحیطی نیز در افزایش رقابت بینالمللی برای نفوذ در این منطقه نقش داشتهاند.
در تاریخ روسیه، اکتشافات قطبی و مفهوم ملیگرایی از دوره پتر کبیر تاکنون بخش مهمی از هویتسازی دولت محسوب میشوند.
این روایت در دوره شوروی نیز ادامه یافت، جایی که شمالگان بهعنوان منطقهای راهبردی و نمادین تلقی میشد.
نقطه عطفی در سیاست شوروی، سخنرانی گورباچف در سال ۱۹۸۷ در مورمانسک بود که خواستار تبدیل شمالگان به منطقهای صلحآمیز و همکاریمحور شد؛ با تمرکز بر حفاظت زیستمحیطی، خلعسلاح و ایجاد منطقهای عاری از تسلیحات هستهای.
در دوره پساشوروی، اهمیت شمالگان در راهبرد امنیت ملی روسیه بار دیگر احیا شد.
ولادیمیر پوتین در دو دهه گذشته همواره بر نقش کلیدی این منطقه در هویت ملی و حاکمیت روسیه تأکید داشته است.
در سال ۲۰۱۴، وی در نشست شورای امنیت ملی گفت که شمالگان تقریباً تمام جنبههای امنیت ملی—اعم از نظامی، سیاسی، اقتصادی، فناورانه، زیستمحیطی و منابع—را در بر میگیرد.
در سال ۲۰۲۰ نیز کرملین برنامه "شمالگان ۲۰۳۵" را منتشر کرد که شامل سرمایهگذاری در زیرساختها، توسعه اقتصادی و تقویت حضور راهبردی در این منطقه میشد.
نگرش روسیه به شمالگان تا حد زیادی ریشه در ایدئولوژی اوراسیاییگرایی دارد، که روسیه را بهعنوان تمدنی مستقل از غرب تلقی میکند.
الکساندر دوگین، نظریهپرداز اصلی این مکتب، شمالگان را مرز شمالی سرزمین اوراسیایی میداند و آن را جزئی حیاتی از هویت اوراسیایی معرفی میکند.
این چارچوب ایدئولوژیک به روسیه کمک میکند تا از موضع قدرت در مجامع بینالمللی به چانهزنی بپردازد و نقش پیشتازی در منطقه ایفا کند.
از منظر ژئوپولیتیکی، شمالگان برای روسیه به منزله "ذخیره ژئوپولیتیکی" است.
مناطق منزوی و توسعهنیافتهای مانند مورمانسک و یامال-ننتس از سوی نخبگان روسی نه بهعنوان ضعف، بلکه بهعنوان نوعی "مزیت روحی" معرفی میشوند که با اتکا بر فناوری پیشرفته، میتواند بنیانی برای غلبه اوراسیایی بر غربی تلقیشده بهعنوان تهی از معنا و اخلاق شود.
این آمیزه از سنتگرایی و مدرنیته فناورانه بخشی از روایت خاصگرایی روسی در شمالگان را شکل میدهد.
در سال ۲۰۰۷، روسیه با انجام یک اقدام نمادین، پرچم خود را در بستر دریای قطب شمال در زیر قطب شمال کاشت.
این اقدام با استفاده از زیردریایی میر-۱ انجام شد و هدف آن نمایش حاکمیت و حضور ژئوپولیتیکی در منطقه بود.
این نمایش نمادین در چارچوب سیاست بازگرداندن جایگاه ابرقدرتی روسیه قابل تحلیل است؛ هدفی که در قلب سیاست خارجی کرملین قرار دارد.
شمالگان برای ولادیمیر پوتین بستری مهم در تقویت مشروعیت داخلی است.
این منطقه تبدیل به جایی شده که روایتهای ملیگرایانه، غرور ملی و حاکمیت با اهداف جهانی روسیه تلاقی پیدا میکند.
رویکرد روسیه در اینباره دوگانه است: در داخل، گفتمانی مقتدرانه و ملیگرایانه اتخاذ میشود، در حالیکه در عرصه بینالمللی، روسیه خود را بازیگری مسئول و خواهان همکاری چندجانبه معرفی میکند.
در بخش انرژی، شبهجزیره یامال از اهمیت ویژهای برخوردار است.
این منطقه دارای یکی از بزرگترین ذخایر گاز طبیعی در جهان است و گاز طبیعی مایعشده آن از طریق بندر سابتّا در دریای کارا و با ناوگانی از کشتیهای یخشکن صادر میشود.
ساخت کارخانه LNG سابتّا نهتنها در اقتصاد نقش حیاتی ایفا کرده، بلکه باعث افزایش جمعیت منطقه از حدود ۳۰۰ نفر به ۳۰ هزار نفر در دوران ساخت و بهرهبرداری شده است.
با آغاز جنگ اوکراین و اعمال تحریمهای گسترده، صادرات انرژی روسیه از یکهزار میلیون یورو در ژانویه ۲۰۲۲ به ۷۵۰ میلیون یورو در ژانویه ۲۰۲۵ کاهش یافت.
اتحادیه اروپا، بهویژه کشورهایی چون آلمان، پیشتر وابستگی زیادی به انرژی روسیه داشتند، بهگونهای که تا چند سال قبل، ۲۵ درصد نفت وارداتی و ۴۰ درصد گاز طبیعی وارداتی آلمان از روسیه تأمین میشد.
زیرساختهای انتقال این منابع شامل خطوط لولهای مانند یامال-اروپا (از طریق بلاروس و لهستان به آلمان) و نورد استریم ۱ (از ویبورگ تا آلمان) هستند.
اما در پی تحریمها، کشورهای اروپایی بهسرعت بهدنبال منابع جایگزین برآمدهاند.
پروژههایی چون خط لوله گاز ترانس-آناتولی (TANAP) و خط لوله ترانس-آدریاتیک نمونههایی از این چرخش راهبردی هستند.
پیشبینی میشود که وابستگی اروپا به انرژی روسیه تا سال ۲۰۳۰ بهطور قابلتوجهی کاهش یابد.
در نتیجه، روسیه در حال بازتعریف راهبرد انرژی خود است و نگاهش را به سمت مراکز نوظهور اقتصادی در آسیای شرقی معطوف کرده است.
کشورهایی مانند چین و هند، که تقاضای فزایندهای برای انرژی دارند و از نظر جغرافیایی به قطب شمال روسیه نزدیکاند، بهعنوان شرکای مهم آینده در نظر گرفته میشوند.
شرکتهایی نظیر گازپروم و نواتک در حال توسعه عملیات استخراج و صادرات در شمالگان هستند تا پاسخگوی این تغییر در الگوهای تقاضا باشند.
در کنار منابع انرژی، شمالگان روسیه حاوی مقادیر عظیمی از مواد معدنی حیاتی است.
مناطقی چون شبهجزیره کولا، تایمیر، چوکوتکا، یاکوتیا و نورلیسک دارای ذخایر عمده نیکل (۸۵ درصد)، مس (۶۰ درصد)، تنگستن (بیش از ۵۰ درصد)، و فسفات (۹۰ درصد) هستند.
همچنین، بیش از ۹۵ درصد از عناصر خاکی کمیاب، ۹۸ درصد پلاتینوئیدها، ۷۵ درصد قلع، و مقادیر چشمگیری از جیوه، طلا و نقره نیز در شمالگان روسیه یافت میشوند.