مفهوم موفقیت از نگاه نسل ما - تسنیم
موفق بودن یعنی چی؟ این سوالیه که همیشه وجود داشته است، اما جوابش در هر نسلی فرق می کند. برای پدر و مادرهای ما، موفقیت یعنی یک مسیر مشخص خوب درس بخون، ازدواج کن، بچه دار شو، خونه بخر، ماشین داشته باش، و بازنشست بشو با خیال راحت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم ، موفق بودن یعنی چی؟
این سوالیه که همیشه وجود داشته است، اما جوابش در هر نسلی فرق می کند.
برای پدر و مادرای ما، موفقیت یعنی یک مسیر مشخص: خوب درس بخون، یک مدرک معتبر بگیر، یه شغل ثابت داشته باش، ازدواج کن، بچهدار شو، خونه بخر، ماشین داشته باش، و بازنشست بشو با خیال راحت.
هرکس تو این مسیر بود، موفق محسوب میشد.
ولی ما چی؟
ما تو دنیایی بزرگ شدیم که این مسیر نهتنها تضمین موفقیت نبود، که حتی گاهی رسیدن بهش شد منبع اضطراب.
ما نسل تغییرای سریع هستیم.
نسلی که هر روز یک چیز جدید میشنود، یک مدل جدید میبیند، یه راه تازه پیش رویش باز میشود و همزمان ده تا راه بسته میشود.
تو این آشفتهبازار، تعریف موفقیت دیگر نمیتواند فقط یک نسخهی از قبل نوشتهشده باشد.
خیلیهامون با مدرک دانشگاهی بیکار نشستیم یا کاری داریم که هیچ ربطی به رشتهمان ندارد.
بعضی هامون رفتیم دنبال کارهایی که اصلاً اسمش تو دفترچه انتخاب رشته نبود.
موفقیت دیگه صرفاً به مدرک و شغل و عدد تو حساب بانکی خلاصه نمیشود.
خیلیا رو دیدیم که با همهی اینا، باز هم خالیاند.
باز هم انگار چیزی کم است.
برای نسل ما، موفقیت داره رنگ عوض میکند.
انگار دیگر بیشتر از اینکه «چی داری؟» مهم باشد، این مهمه که «حالت با خودت چطوره؟».
یک وقت هایی موفقیت یعنی بتوانی وسط این همه مقایسه و فشار بیرونی، یک لحظه وایسی و بگی: «من کافیم.» نه چون از تلاش دست کشیدی، نه چون بلندپرواز نیستی، بلکه چون فهمیدی ارزش تو به چیزی بیرونی وابسته نیست.
بزرگترین درد نسل ما شاید همین مقایسه کردن است.
هر روز داریم خودمان را با یکی دیگر میسنجیم.
آن مهاجرت کرده، آن خونه خریده، آن رفته یک شرکت معروف، آن یکی ازدواج کرده، این یکی کسبوکار راه انداخته است.
انگار هیچوقت نمیتوانیم به خودمان بگیم: «من همین الان، به اندازهی کافی خوبم.» و همین باعث میشود حس موفقیت خیلی وقتها ازما دور بماند، حتی اگه واقعا موفق باشیم.
یک جایی از مسیر، فهمیدیم که موفقیت بدون رضایت درونی، پوچ است.
که فقط رسیدن مهم نیست، اینکه چطور رسیدی، با کی بودی، حالت چطور بود، چی از دست دادی و چی بهدست آوردی هم مهم است.
دیگر حاضر نیستیم برای موفقبودن، همهچیزمان را قربانی کنیم.
آرامش، زمان آزاد، سلامت روان، لذتهای کوچیک زندگی، ارتباطات واقعی...
اینها برای ما ارزش پیدا کرده است.
گاهی موفقیت یعنی بتوانی کاری رو که بقیه ازت انتظار دارند، انجام ندی.
یعنی جرئت این را داشته باشی که بگی: «نه، این راه من نیست.» یعنی از مسیرهای همیشگی خارج شی، خودت کشف کنی، خودت تصمیم بگیری، حتی اگه زمین بخوری.
ما کمکم یاد گرفتیم که موفقیت یک چیزی است که باید خودمان تعریفش کنیم.
یکی تو کار خلاقه، یکی دنبال رشد فردیه، یکی دلش میخواد دنیا رو بگرده، یکی میخواد بچه بزرگ کنه، یکی دیگه میخواد تنها باشه و با کتاب و گلدونهاش زندگی کنه.
هیچکدوم از اینا بهتر یا بدتر نیست، چون حالا میفهمیم که موفقیت یه نسخهی واحد ندارد.
حتی بعضیهامون به این نتیجه رسیدیم که شاید خود کلمهی «موفقیت» هم دیگه آن قدر که فکر میکردیم، مهم نباشد.
شاید بهتر باشه بگیم: «من دارم با خودم آشتی میکنم.»، «دارم سعی میکنم زندهگی کنم، نه فقط زنده بمونم.» و شاید این خودش، اوج موفقیت باشد.
موفق بودن برای ما، یعنی زندگیای که با خودمون هماهنگ است.
نه آن چیزی که داخل رزومه بنویسی یا تو چشم بقیه بدرخشی.
اگه یه روزی توانستیم در آینه نگاه کنیم و بگیم: «من از اینی که هستم، راضیم»، اون روز، حتی بدون هیچ جایزهای، هیچ مدرکی، هیچ تشویقی، موفق شدیم.
یادداشت از یگانه بهجت ، جامعه شناس
انتهای پیام/