رقص مرگ در سایه مذاکرات: اوکراین در پیچ تاریخی جنگ و صلح
مذاکرات استانبول که زیر سایه تحرکات نظامی روسیه و اراده آهنین اوکراین برای مقاومت برگزار شد، نهتنها گره جنگ را باز نکرد، بلکه عمق شکاف میان دو طرف را عیان ساخت.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - در حالی که تبادل هزار زندانی جنگی جرقهای از امید بود، شمشیرهای تیز شده در مرزها و شروط غیرقابلقبول کرملین، آیندهای مبهم را پیشروی اوکراین و جهان قرار داده است.
آیا صلحی شکننده در راه است یا این جنگ تا فرسایش کامل یکی از طرفین ادامه خواهد یافت؟
در قلب طوفان: جنگ اوکراین در آستانه تحول
مذاکرات اخیر در استانبول میان روسیه و اوکراین که با میانجیگری ترکیه و در فضایی پرتنش برگزار شد، بهسرعت نشان داد که صلح، در شرایط کنونی، هدفی دور از دسترس است.
این گفتوگوها کمتر از دو ساعت طول کشید و تنها دستاورد ملموس آن، توافق بر تبادل هزار زندانی جنگی بود؛ گامی انسانی، اما ناکافی برای تغییر معادلات.
پشت این تبادل، تحرکات نظامی گسترده روسیه در مرزها، شروط سختگیرانه کرملین و اراده اوکراین برای مقاومت با تکیه بر حمایت غرب، سایهای سنگین افکنده است.
مذاکرات استانبول: امیدی زودگذر در میانه بنبست
مذاکرات استانبول که با حضور هیئتهای اوکراینی و روسی و با هدف کاهش تنشها برگزار شد، بهسرعت به صحنهای برای نمایش اختلافات عمیق تبدیل شد.
شروط روسیه، که شامل بهرسمیتشناختن کریمه و مناطق الحاقی به خاک این کشور، ممنوعیت پیوستن اوکراین به ناتو، خروج نیروهای خارجی، تعیین سقف برای نیروهای نظامی اوکراین و اعطای خودمختاری به دونباس بود، از سوی کییف بهعنوان "تسلیمنامه" رد شد.
اوکراین که از حمایت نظامی و مالی غرب برخوردار است، خواستار آتشبس فوری و خروج کامل نیروهای روس از خاک خود شد؛ خواستهای که با اهداف کرملین در تضاد کامل است.
ترکیه، بهعنوان میانجی، تلاش کرد با تأکید بر "تداوم گفتوگوها"، فضا را مثبت جلوه دهد، اما واقعیت این است که دو طرف در دو دنیای متفاوت ایستادهاند.
تبادل هزار زندانی جنگی که برخی آن را "نور امیدی" نامیدند، در واقع تنها یک ژست دیپلماتیک بود.
این اقدام، اگرچه برای خانوادههای زندانیان معنادار است، اما تأثیری بر روند کلی جنگ ندارد.
اظهارات مقامات اوکراینی که روسیه را به "جنگی ابدی" متهم کردند، نشاندهنده ناامیدی عمیق کییف از امکان صلح در شرایط کنونی است.
از سوی دیگر، کرملین با پافشاری بر شروط خود، نشان داد که مذاکرات را نه بهعنوان راهی برای صلح، بلکه بهعنوان ابزاری برای تحمیل اراده خود میبیند.
تحرکات نظامی: شمشیر تیز روسیه و سپر استوار اوکراین
گزارشهای سرویس اطلاعات نظامی اوکراین نشان میدهد که حدود ۶۲۰,۰۰۰ سرباز روس در اوکراین و منطقه کورسک مستقر شدهاند، رقمی که از یک بسیج نظامی عظیم خبر میدهد.
حملات موشکی و پهپادی اخیر به کییف و مناطق مرکزی اوکراین، همراه با آمادهسازی برای یک حمله احتمالی به دونباس، خرسون، و زاپوریژیا، پیام روشنی دارد؛ روسیه قصد دارد فشار نظامی را بهعنوان اهرمی برای تضعیف اوکراین و وادار کردن آن به پذیرش شروط خود حفظ کند.
اما این تحرکات ممکن است بیش از آنکه تهاجمی باشند، تاکتیکی باشند.
دادهها نشان میدهد که روسیه از زمان آغاز جنگ، بیش از ۲۷ درصد از خاک اوکراین را تصرف کرده بود، اما اکنون بخشهایی از آن را از دست داده است.
این وضعیت، احتمال یک حمله تمامعیار را کاهش میدهد، اما حملات موضعی برای تثبیت مناطق تحت کنترل و تضعیف روحیه اوکراین همچنان ادامه دارد.
در مقابل، اوکراین با تکیه بر تسلیحات غربی، از جمله موشکهای ضدتانک و سامانههای دفاع هوایی، توانسته در مقابل پیشروی روسها مقاومت کند .
هرچند پس از روی کار آمدن ترامپ و قطع کمکهای مالی و تسلیحاتی ایالاتمتحده تنها امید کییف به حمایتهای اروپا است که به نظر نمیرسد حجم این کمکخا بتواند نیازهای ضروری اوکراین را خطوط مقدم فراهم کند.
ژئوپلیتیک جهانی: بازی قدرتهای بزرگ
نقش غرب در این بحران، شمشیری دو لبه است.
از یک سو، حمایت ناتو، ایالات متحده، و اتحادیه اروپا، اوکراین را سرپا نگه داشته است.
از سوی دیگر، این حمایت مستقیماً با خواسته روسیه برای توقف کمکهای نظامی خارجی در تضاد است.
تحولات سیاسی در غرب، مانند احتمال کاهش حمایت نظامی ایالات متحده در صورت تغییر سیاستهای واشنگتن، میتواند معادلات را بههم بریزد.
در مقابل، روسیه با تقویت روابط خود با چین، تلاش میکند انزوای ژئوپلیتیک خود را جبران کند.
این اتحادها، اگرچه به حفظ اقتصاد روسیه کمک کردهاند، اما نمیتوانند فشار تحریمها را بهطور کامل خنثی کنند.
چین، بهعنوان شریک کلیدی روسیه، نقش پیچیدهای ایفا میکند.
پکن از یک سو از مسکو حمایت اقتصادی میکند، اما از سوی دیگر، بهدلیل روابط تجاری گسترده با غرب، از درگیری مستقیم در این بحران اجتناب کرده است.
این تعادل ظریف، آینده جنگ را تحت تأثیر قرار میدهد، زیرا هرگونه تغییر در موضع چین میتواند توازن قوا را به نفع یکی از طرفین تغییر دهد.
آینده در مه: رقص میان جنگ و صلح
با نگاهی به این روندها، آینده جنگ اوکراین در هالهای از ابهام قرار دارد.
مذاکرات کنونی، بهدلیل اختلافات عمیق، بعید است به صلحی پایدار منجر شوند.
روسیه احتمالاً به حملات موضعی در مناطق شرقی و جنوبی اوکراین ادامه خواهد داد تا فشار بر کییف را حفظ کند، از سوی دیگر به نظر میرسد کرملین برای اینکه بتواند روایت خود را از جنگ طلب بودن اوکراین و حامیان اروپایی آن در افکار عمومی جهان جا بیندازد در شرایط فعلی دست به حملهای گسترده نزند.
اوکراین، با تکیه بر حمایت غرب، میتواند مقاومت شکننده خود را ادامه دهد، اما کاهش این حمایت یا فرسایش داخلی ممکن است کییف را به سمت مذاکراتی با شروط سختتر سوق دهد.
بهنظر میرسد که در افق بلندمدت، جنگ بهصورت فرسایشی پیش خواهد رفت، اما با دورههای متناوب درگیری و مذاکرات بینتیجه.
فشارهای اقتصادی بر روسیه ممکن است کرملین را به یک صلح نسبی وادار کند، اما این صلح احتمالاً با شروطی همراه خواهد بود که اوکراین را در موضع ضعف قرار میدهد.
برای مثال، بهرسمیتشناختن کریمه یا خودمختاری دونباس میتواند بخشی از یک توافق باشد، اما این امر به نارضایتی داخلی در اوکراین و تضعیف جایگاه غرب در منطقه منجر خواهد شد.
از سوی دیگر، تشدید درگیریها و دخالت مستقیم ناتو، اگرچه کماحتمال است، میتواند این بحران را به یک فاجعه جهانی تبدیل کند، با پیامدهایی مانند رویارویی هستهای و فروپاشی اقتصاد جهانی.
اوکراین در این میان، با چالشهای عمیقی مواجه است.
پیشبینیها نشان میدهد که ادامه جنگ میتواند به کاهش شدید جمعیت این کشور منجر شود، با موجهای مهاجرت و خسارات انسانی که آینده آن را تهدید میکند.
اگر کییف بتواند فشارهای نظامی و دیپلماتیک را تحمل کند، ممکن است در نهایت به یک صلح نسبی دست یابد که استقلال آن را حفظ کند، هرچند به قیمت ازدستدادن بخشهایی از خاکش.
در انتظار حقیقت
جنگ اوکراین، بهعنوان یکی از پیچیدهترین بحرانهای قرن، در مسیری پرپیچوخم قرار دارد.
مذاکرات استانبول، تحرکات نظامی روسیه، و حمایت غرب، همگی قطعات پازلی هستند که آینده این بحران را شکل میدهند.
در حالی که صلحی پایدار در افق دیده نمیشود، رقص میان جنگ و دیپلماسی ادامه خواهد یافت، با پیامدهایی که نهتنها اوکراین و روسیه، بلکه کل جهان را تحت تأثیر قرار میدهد.
این جنگ، آزمونی برای اراده انسانها و شکنندگی نظم جهانی است، و تنها زمان میتواند پرده از پایان این داستان بردارد.