خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 27 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

نظر بهاره رهنما درباره حواشی فضای مجازی؛ «دورهمی بانوی اول» چگونه است؟

مهر | فرهنگی و هنری | شنبه، 27 اردیبهشت 1404 - 08:52
بهاره رهنما که این روزها نمایش «دورهمی بانوی اول» را در تالار حافظ اجرا می‌کند، درباره روند تولید و دغدغه‌های این اثر و همچنین درباره تصویری که از وی در فضای مجازی شکل گرفته، سخن گفت.
زنان،نمايش،انتخاب،زنانه،ساختار،تاريخي،بازيگر،موسيقي،شكل،زندگ ...

به گزارش خبرنگار مهر، در نمایش جدید بهاره رهنما با عنوان «دورهمی بانوی اول» که این روزها در تالار حافظ روی صحنه است، داستان زندگی همسران دیکتاتورهایی چون هیتلر، موسولینی و بن لادن روایت می‌شود.
رهنما در گفت‌وگویی با خبرنگار مهر از انگیزه‌اش برای انتخاب این موضوع، چالش‌های خلق شخصیت‌های زنانه تاریخی، فرآیند انتخاب بازیگران و تأثیر موسیقی بر ساختار نمایش صحبت کرد.
همچنین، وی به دغدغه‌هایش درباره جایگاه زنان در تاریخ، جامعه و تاثیر فضای مجازی بر تصویر عمومی‌اش پاسخ داد که در ذیل این گفتگو آمده است.
* در تئاتر جدیدتان با عنوان «دورهمی بانوی اول» به سراغ همسران شخصیت‌های تاریخی برجسته‌ای چون هیتلر، موسولینی و بن لادن رفته‌اید.
چطور به این ایده رسیدید و چرا تصمیم گرفتید به جای خودِ این شخصیت‌ها، زندگی و داستان زنانشان را روایت کنید؟
بهاره رهنما: یکی از دغدغه‌های اصلی من آسیب‌شناسی در حوزه زنان است و در طول ۱۳ نمایشنامه‌ای که نوشته‌ام، همیشه برایم جالب بود که بدانم زنانی که با افراد قدرتمند تاریخ زندگی کرده‌اند، چه تأثیری بر آنها گذاشته‌اند.
در این مسیر، چند کتاب به دستم رسید؛ یکی از آنها درباره همسر اسامه بن لادن و دیگری درباره یکی از زن‌های صیغه‌ای صَدام حسین بود.
این کتاب‌ها به گونه‌ای به دست من رسیدند که احساس کردم نه تنها اتفاقی نبوده‌اند، بلکه دلیلی پشت آنها نهفته است.
به همین دلیل فکر کردم که بازگویی سکوت این زنان روی صحنه می‌تواند جالب و تأثیرگذار باشد.
* نمایش شما به سه اپیزود تقسیم شده که هر کدام به نوعی روایت‌گر نگاه زنانه به دیکتاتورهای تاریخ است.
چطور این ساختار اپیزودیک به تقویت پیام نمایش کمک می‌کند؟
در ابتدا، ساختار نمایش به صورت دوقلو طراحی شده بود، به این معنا که ۲ زن از خاورمیانه و ۲ زن از اروپا در مرکز داستان قرار داشتند اما به مرور زمان، این ساختار به یک تریلوژی تبدیل شد.
در جریان تمرینات و کشف جزییات بیشتر، متوجه شباهت‌های چشمگیری در سرنوشت‌های کلارا پتاچی و اِوا براون شدم که به فاصله ۲ روز کشته می‌شوند.
این نکته برای من بسیار جالب و تأمل‌برانگیز بود.
با این حال، احساس کردم که ضروری است یک اپیزود از زن‌های معاصر و یک اپیزود از زن‌های خاورمیانه‌ای را نیز به نمایش اضافه کنم تا نشان دهم که دردها و رنج‌های زنانی که با افراد دیکتاتور زندگی کرده‌اند، ادامه دارد.
* در این نمایش که خودتان هم در آن بازی می‌کنید، چه جنبه‌ای از شخصیت‌های زنان در برابر دیکتاتورهایی که به تصویر کشیده‌اید برای‌تان مهم‌تر بوده است؟
آیا جنبه‌های انسانی و درونی شخصیت‌های زنانه را بیشتر از ابعاد سیاسی آنها بررسی کرده‌اید؟
بیش از ابعاد سیاسی زیست آنها، آنچه اهمیت داشت رنج‌هایی بود که این زنان در دل تاریخ و جغرافیای خاص خود متحمل شدند.
نوع انتخاب‌ها و شیوه زندگی‌شان در کنار دیکتاتورها و تأثیری که این زندگی بر درون و هویت‌شان گذاشته، نکته‌ اصلی بود که در این نمایش به آن پرداختم.
* از روند انتخاب بازیگران بگویید؟
در ابتدا نزدیک به هفت یا هشت بازیگر را در مرحله تمرین و گفتگو مورد بررسی قرار دادیم اما به نتیجه نرسیدیم.
دلیل اصلی عدم توافق بر سر مسائل اقتصادی بود که در تئاتر تاثیر بسیاری گذاشته است.
انتخاب بازیگر مانند گذشته ساده نیست.
البته به همکارانم حق می‌دهم؛ بحث پول اهمیت زیادی دارد و نمی‌شود از همه توقع داشت که تئاتر را خانه خودشان بدانند.
از سوی دیگر، نقش‌ها بسیار پیچیده و سخت بودند و مونولوگ‌های طولانی در بافت یکدیگر قرار داشتند و این کار را برای انتخاب بازیگر دشوارتر می‌کرد.
برای نقش همسر بن لادن از ابتدا السا فیروزآذر را در نظر داشتم اما برای نقش اِوا براون به بازیگری نیاز داشتم که ایست، بدن و بیان متفاوتی داشته باشد.
در نهایت هدیه محقق را برای این نقش انتخاب کردم.
معتقدم که خداوند بازیگر هر نقشی را خود انتخاب می‌کند.
* چه مدت برای این نمایش، با گروهتان تمرین کردید؟
حدود یک ماه و نیم تمرین داشتیم که در نهایت به این کاری که می‌بینید رسیدیم.
* نمایش‌های شما همیشه با محوریت زنانه همراه بوده‌اند.
این تمرکز بر داستان‌های زنانه برای شما چه معنایی دارد و چرا برای‌تان اهمیت دارد که در آثار خود این موضوع را برجسته کنید؟
همان‌طور که ابراهیم حاتمی‌کیا درباره جنگ می‌گوید و در فیلم‌هایش جنگ را به‌صورت شاعرانه‌ مطرح می‌کند، من نیز به نوعی امضای کارم را در حوزه زنان پیدا کرده‌ام.
به عنوان یک زن با آرزوها و ایده‌آل‌های بزرگ، در کشوری به دنیا آمده‌ام که از دوران دبستان همواره با سوالات زیادی روبه‌رو می‌شدم.
وقتی برای پرسش یا ابراز نظر دستم را بالا می‌بردم، به جای تشویق و توجه، تلاش‌هایم نادیده گرفته می‌شد.
بعدها فهمیدم که در جوامع خاورمیانه، زنان برای سکوت تربیت می‌شوند، نه برای بروز ویژگی‌های انسانی و فردی خود.
در کارهای سینمایی و تئاتری‌ام به مسئله خشونت زنان علیه زنان نیز پرداخته‌ام، زیرا معتقدم که نخست باید به سراغ خودمان برویم و این پرسش را از خود بپرسیم که چرا در کشور ما زنان چندان متحد نیستند.
متأسفانه، ما زنان به خوبی یاد نگرفته‌ایم که با هم متحد باشیم و این اختلافات را حتی در محیط‌های زنانه نیز می‌بینیم خوشبختانه با کمک پدر مهربانم و خانواده‌ تحصیل‌کرده‌ای که داشتم، توانستم مسیر جدیدی پیدا کنم.
به همین دلیل، اکنون احساس می‌کنم که صدای من شنیده می‌شود.
بنابراین، تأکید من بر مسائل زنانه نه به‌دلیل خصومت با مردان، بلکه به این دلیل است که می‌خواهم زنان، به‌ویژه دختران، مستقل‌تر، شادتر و از لحاظ روانی سالم‌تر باشند.
این موضوع در آثار من همیشه برجسته بوده است.
من معتقدم که زنان و مردان باید در کنار هم برای ساختن جامعه‌ای بهتر همکاری کنند.
علاوه بر این، در کارهای سینمایی و تئاتری‌ام به مسئله خشونت زنان علیه زنان نیز پرداخته‌ام، زیرا معتقدم که نخست باید به سراغ خودمان برویم و این پرسش را از خود بپرسیم که چرا در کشور ما زنان چندان متحد نیستند.
این مشکل حتی در گروه‌های کاری هم مشهود است.
متأسفانه، ما زنان به خوبی یاد نگرفته‌ایم که با هم متحد باشیم و این اختلافات را حتی در محیط‌های زنانه نیز می‌بینیم.
امیدوارم روزی در مدارس ایران، مفاهیمی چون خوددوستی و دیگر دوستی به‌طور جدی تدریس شود.
* در خلق شخصیت‌ زنان نمایش، چقدر بر اطلاعات تاریخی و مستند تکیه کرده‌اید و چقدر آزادی هنری برای خلق این شخصیت‌ها داشته‌اید؟
جنبه‌های شخصیتی این زن‌ها براساس تخیل شما شکل گرفته‌اند یا بر اساس مستندات تاریخی؟
در این مسیر، واقعا در یک برزخ قرار داشتم.
پیش از این هم نمایشنامه‌ای درباره شخصیت‌های تاریخی صدر اسلام نوشته بودم و همان وسواس دوباره به سراغم آمد.
به عنوان یک نمایشنامه‌نویس و دراماتورژ، معمولا می‌توان بخشی از داستان را دراماتیزه کرد اما من این کار را نکردم.
شاید تنها جمله‌هایی که این شخصیت‌ها می‌گویند، از نظر شاعرانگی و زبان به من تعلق داشته باشد اما در کل، روایت تاریخی و ویژگی‌های شخصیت‌های آنها را دستکاری نکردم.
تمامی این شخصیت‌ها بر اساس کتاب‌هایی که خواندم نوشته شدند.
اطلاعات تاریخی و مستندات، اساس کار من بودند، ولی همانطور که گفتم، در انتخاب کلمات و نحوه بیان برخی جملات، آزادی هنری خودم را در نظر گرفتم.
* میزانسن پیچیده، هماهنگی دقیق بازیگران، دیالوگ، موسیقی و حضور هم‌زمان زنان در اپیزودها، نمایش شما را شبیه یک ارکستر منسجم کرده است.
این ایده از کجا شکل گرفت و چرا تصمیم گرفتید همه زنان را به‌صورت هم‌زمان در روایت‌ها حاضر نگه دارید؟
این بخش از کار برای من یکی از دشوارترین قسمت‌ها بود.
زمانی که مونولوگ نوشته می‌شود، اغلب این تصور شکل می‌گیرد که با نمایشی رادیویی مواجه هستیم.
به همین دلیل طراحی میزانسن برای مونولوگ‌ها، آن هم در قالبی که به‌صورت یک مثلث در کنار هم قرار می‌گیرند، بسیار چالش‌برانگیز بود.
لازم بود دقیق مشخص شود هر مونولوگ در چه نقطه‌ای وارد شود، چگونه در دل دیگری برود و بازگردد.
در نمایشنامه جمله‌ای وجود دارد که در روند شکل‌گیری این ساختار بسیار الهام‌بخش است: «درخت‌ها و دیکتاتورها ریشه‌های مشترک دارند».
همین مضمون باعث شد به این فکر برسم که زنان نیز دردها و ریشه‌های مشترکی دارند.
عنوان اولیه نمایش «اثر پروانه‌ای» بود؛ با این ایده که یک اتفاق در نقطه‌ای از جهان چگونه می‌تواند در نقاط دیگر تأثیرگذار باشد.
در نمایش نیز به‌صراحت به تأثیر تصمیمات دیکتاتورها بر زندگی انسان‌ها اشاره شده و یکی از دیالوگ‌ها مستقیما به این مفهوم می‌پردازد.
در بیشتر آثارم تمایل دارم از ساختار تئاتر اپیک استفاده کنم؛ سبکی که در آن احساسات بازیگر به‌گونه‌ای کنترل می‌شود تا تمرکز مخاطب بر مسئله‌ اجتماعی اثر باقی بماند، نه صرفا بر تأثیر احساسی.
در اپیزودی که با السا فیروزآذر اجرا شد، برخی صحنه‌ها از نظر عاطفی بسیار سنگین بودند.
هدف این بود که بازیگر به مرز اشک برسد اما آن را جاری نکند؛ کاری دشوار اما ضروری برای حفظ تعادل اجرا.
* موسیقی چه نقشی در ساختار این نمایش داشت و روند انتخاب گروه موسیقی چگونه طی شد؟
برای این پروژه گروهی بسیار توانمند و خلاق را انتخاب کردم.
نوازنده‌ عود که به گروه اضافه شد، وظیفه‌ خوانندگی را نیز بر عهده داشت.
همچنین یکتا اعتمادی که در گذشته نیز با من همکاری داشته‌، یکی از مهره‌های کلیدی این اثر بود.
وی هنرمندی با تربیت تئاتری است و حضورش به شکل‌گیری ارتباطی زنده میان موسیقی و درام کمک بسیاری کرد.
در واقع، موسیقی، حرکت و دیالوگ به‌گونه‌ای طراحی شدند که هر سه زن در اثر، از این عناصر برای تکمیل یکدیگر بهره ببرند و ساختاری سه‌گانه و هم‌زمان را شکل دهند.
نسلی مانند ما، دهه پنجاهی‌ها با رسانه‌های جدیدی مانند فضای مجازی و اینستاگرام چندان آشنا نبود و شیوه‌ درست استفاده از آن را نمی‌دانست.
من این را همیشه «مبالات نسلی» نامیده‌ام؛ نوعی ناآشنایی طبیعی با ابزارهایی که متعلق به نسل ما نبودند * با وجود سابقه‌ طولانی‌ در تئاتر، ادبیات و فعالیت‌های فرهنگی، حواشی فضای مجازی گاهی پررنگ‌تر از آثار شما دیده می‌شود.
به‌ نظر شما چرا چنین تصویری از شما شکل گرفته و چقدر آن را نتیجه رفتارهای خودتان می‌دانید؟
این پرسش برای خود من هم بارها پیش آمده و می‌دانم که برای بسیاری از مخاطبان نیز مطرح است؛ به‌ویژه بعد از مطالعه‌ نمایشنامه‌ها یا کتاب‌هایم یا تماشای آثار نمایشی‌ام، اغلب می‌پرسند چرا برخی اتفاق‌ها رخ داده و چرا چنین حاشیه‌هایی شکل گرفته است؟
پاسخ من به این مسئله به شخصیت خودم بازمی‌گردد.
در عین حال که بخش زیادی از ساعات روزم را صرف مطالعه، یادگیری و انجام فعالیت‌های مفید می‌کنم، ذاتا فردی شلوغ، شاد و تا حدی برون‌گرا هستم.
این ویژگی‌ها طی سال‌ها با من همراه بوده‌اند.
اما در کنار آن، باید به واقعیتی هم اشاره کنم؛ نسلی مانند ما، دهه پنجاهی‌ها با رسانه‌های جدیدی مانند فضای مجازی و اینستاگرام چندان آشنا نبود و شیوه‌ درست استفاده از آن را نمی‌دانست.
من این را همیشه «مبالات نسلی» نامیده‌ام؛ نوعی ناآشنایی طبیعی با ابزارهایی که متعلق به نسل ما نبودند.
با این حال معتقدم زمان بهترین معیار سنجش است.
در گذر زمان، افراد نشان می‌دهند که دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های واقعی‌شان چیست.
من به مفهومی به نام «جهان کوچک من» باور دارم؛ دایره‌ای از آدم‌ها که شاید تعدادشان زیاد نباشد اما صدای واقعی من را می‌شنوند و به آن اعتماد دارند.
این افراد تلاش‌ها، مسیر و دغدغه‌های اصلی مرا می‌بینند و همین جهان کوچک برایم ارزشمند است.
خروجی این باور، کارهایی است که به تعبیر خودم، «باید برای آیندگان بماند».
* در آخر بگویید چرا سالن حافظ و چرا صحنه سه‌سویه را برای اجرا انتخاب کردید؟
سالن حافظ را جزو سالن‌های خوب ایران می‌دانم.
شیوه مدیریتش برای گروه‌های اجرایی، عالی، منظم و پرآرامش است.
از سوی دیگر همین که پارکینگ دارد و مسیر رفت و آمدش برای مخاطب راحت است موجب شد که بخواهم در این سالن «دورهمی بانوی اول» را به صحنه ببرم.