خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 26 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

اگر حرم پیامبر(ص) را از مدینه منها کنیم!

تسنیم | فرهنگی و هنری | جمعه، 26 اردیبهشت 1404 - 08:12
هدایت الله بهبودی می نویسد: «امروز مدینه را با نگاه دیگری دید زدم. به گمانم رسید اگر حرم پیامبر را از این شهر منها کنیم، صف مذهبی مدینه چقدر بی رنگ است. شهر مدینه می تواند برای بقیه مردم دنیا که مسلمان نیستند به آگهی های پپسی و چای لیپتون شهره باشد.»
مدينه،سفر،شهر،حج،بهبودي،صبح،نگاه،گزارش،اذان،ايرانيان،مسجد،مذ ...

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ در سال‌های پس از انقلاب سفرنامه‌های بسیاری از حج منتشر شده که عمدتاً چراغ راهی برای حاجیان سال‌های بعد بوده است،‌ اگر اهل ادبیات و کتاب بوده باشید‌، حتما نام برخی از این سفرنامه‌ها برایتان آشناست.
«سفر به قبله» نوشته هدایت‌الله بهبودی از زمره این دست سفرنامه‌هاست.
«سفر به قبله» یادداشت‌های سفر حج هدایت‌الله بهبودی در سال 1370 است،‌ که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
حج سال 1370 نخستین مراسم حج پس از کشتار ایرانیان در مکه در سال 1366 بود از این جهت نیز تجربه متفاوتی به شمار می‌رود.
بهبودی در نخستین تجربه خود از حج به انتشار یادداشت‌هایی پرداخته که شامل گزارش روزانه سفر است،‌ او در جایی گفته است که قرار نبوده سفرنامه بنویسد.
قرار بود بعد از کشتار ایرانیان در مکه و وقوع رخدادهای سال 66 که دیگر سفر حجی انجام نشد، در سال 70 برای بعثه رهبری گزارشی تهیه کنم اما در حین این سفر موفق شدم سفرنامه‌ای بنویسم.
بهبودی دو نوع نگاه سیاسی و معنوی به مراسم حج دارد.
نگاه سیاسی اشاره به برخورد صعودی‌ها با ایرانی‌ها و سیاست‌های آنها در کمرنگ جلوه دادن جنبه‌های مذهبی و در عوض رونق دادن بازاریابی محصولات اروپایی، آمریکایی، چینی و...
است و نگاه مذهبی به توصیف لحظه‌های ناب عرفانی، رنگ باختن تعلقات دنیوی و برابری انسان‌ها اعم از فقیر، غنی، رئیس و مرئوس، زن و مرد، وعده‌ها و شروط با خدا، توصیف جز به جز لحظات احرام، برائت از شیطان و وسوسه‌هایش اختصاص دارد که خواننده را مشتاق سفر به آن دیار می‌کند.
در بخشی از این سفرنامه آمده است:
«من از شهر پیامبر با شما صحبت می‌کنم.
من از کنار گنبد سبز مسجد حبیب خدا با شما صحبت می‌کنم.
صدای مرا از میان تلی از خاک و سنگ می‌شنوید.
از میان قبور چهار امام معصوم که در این گرمای صبح گوش به ضجه‌های زائران ایرانی سپرده‌اند.
ایرانیان پس از سه سال دوری آمده‌اند تا با زمزمه‌های مومنانه خود عطر اسلام ناب را در فضا آکنده کنند.
من از مزار ام‌البنین، مادر آن سردار تشنه لب برایتان گزارش می‌کنم.
هموطنان عزیز!
اینجا مدینه است.
شهر رسول خدا و پایگاه اولین حکومت اسلامی...
اصغر از ما خواست و دیشب با مرتضی این چند خط را نوشتیم.
می‌گفت که برای برنامه «سلام صبح به خیر» می‌خواهد تا پیش از شروع گزارش خوانده شود.
آخرش هم پشت گوشی تلفن ماسید.
من هم اینجا نوشتم.
امروز صبح که می‌رفتم حرم، سه رشته پرچم ایران با یک نوشته غول پیکر را که از گردن و پیشانی ساختمان معروف به «ابیض» آویزان شده بود دیدم.
آن نوشته این بود: مقر مندوب الامام الخامنئی قائدالثوره الاسلامیه.
آب سردکن‌های بزرگ و قرمز را به صف کردند؛ از روبه‌روی ساختمان اداری ما تا اولین پیچ خیابان، خبر را دیشب دادند، خبر آمدن آقای ری شهری.
تن این خیابان فرعی خیلی زود با حضور ایرانی‌ها جان گرفت.
برخی از کارگزاران نمایندگی ایران - که به آن بعثه می‌گویند- رفتند فرودگاه مدینه برای استقبال.
شنیدم امیر مدینه هم در فرودگاه حاضر بود.
ساعت یازده صدای مردم بلند شد، با همان شعارهای وطنی، آقای ری شهری آمد.
مردم آرام گرفتند.
اول تشکر کرد و بعد:
_ سعی کنید نمازها را به جماعت بخوانید و در مساجد حاضر باشید.
امروز بعد از ظهر مدینه را با نگاه دیگری دید زدم.
به گمانم رسید اگر حرم پیامبر را از این شهر منها کنیم، صف مذهبی مدینه چقدر بی‌رنگ است.
شهر مدینه می‌تواند برای بقیه مردم دنیا که مسلمان نیستند به آگهی‌های پپسی و چای لیپتون شهره باشد و اینکه آخرین مدل ماشین‌های آمریکایی، اروپایی و ژاپنی در این شهر در ترددند.
در معماری ساختمان‌‌ها گرایش خاصی دیده نمی‌شود.
مشخصه تاریخی ندارند؛ نه رگه اسلامی و نه یونانی، مدینه در حال نو شدن است و شاید به درست، اما به بهای پاک شدن تاریخ‌اش، تاریخ اسلام.
چند روز بعد این موضوع را با تمام وجود درک کردم.
در مدینه اتوبوس برای آمد و شد عمومی وجود ندارد.
همه ماشین دارند.
تعدادی تاکسی هم برای کسانی که هوس پیاده‌روی ندارند، مهیاست.
کولر گازی جزئی از اعضای خانواده است، جزئی از زندگی، چه در کار باشد و چه در خانه.
به جز نخلستان‌ها _ که بیشتر اطراف شهر هستند_ مختصر فضای سبز مدینه را با آبیاری تانکرها نگه می‌دارند.
اگر اقامه‌ها را هم حساب کنیم، در طول شب و روز، ده بار از بلندگوی مسجدها اذان و اقامه پخش می‌شود.
اذان را می‌گویند و ده دقیقه بعد اقامه را؛ صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا.
این مواقع جلوی مساجد شلوغ است.
ماشین‌های زیادی برای اینکه رانندگانشان به نماز بایستند روبه روی مسجد پارک می‌شوند.
مغازه‌ها بسته می‌شوند، یا به میل یا به اشاره پلیس.
اذان را رادیو نمی‌گوید.
مؤذن مسجد می‌گوید.
برای همین وقت‌های شرعی که سر می‌رسد، صدها رنگ صدا فضای شهر را می‌پوشاند، بیشتر گوش‌کوب و کمتر گوش‌نواز.»
انتهای پیام/