فردوسی، رستم تنهای فرهنگ ایران؛ احیاگر رنسانس فکری و زبانی
همدان - نویسنده و پژوهشگر برجسته ادبیات فارسی با بیان اینکه فردوسی چهرهای فراتر از یک شاعر است، گفت: فردوسی، رستم تنهای فرهنگ ایران است.

به گزارش خبرنگار مهر، مهدی محبتی، شامگاه پنجشنبه در مراسم بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی که در مجتمع فرهنگی هنری شهید آوینی همدان برگزار شد، به بررسی ابعاد شخصیتی و تاریخی فردوسی پرداخت و شاهنامه را نه صرفاً یک اثر ادبی، بلکه سندی هویتساز برای ایران و زبان فارسی دانست.
محبتی با تاکید بر اینکه فردوسی تنها یک شاعر نیست، بلکه «رستم تنهای فرهنگ ایران» است، اظهار داشت: تقلیل دادن فردوسی به یک شاعر، ظلم به تاریخ و فرهنگ این سرزمین است.
او نه تنها یک شاعر، بلکه آفریننده یک جریان و چهرهای استعلایی و بینظیر در تاریخ فرهنگ ایران به شمار میرود.
این استاد دانشگاه با اشاره به شرایط تاریخی عصر فردوسی، تصریح کرد: فردوسی همان رستم فرهنگی ماست، کسی که تنهای تنها، اما آگاهانه و با انتخاب، ایستاد و راهی را برگزید که برای بسیاری هراسناک بود.
وی شاهنامه را حاصل یک انتخاب آگاهانه دانست و افزود: فردوسی در زندگی خود با دو راهی مواجه بود: یا باید در کنار قدرت میایستاد، مورد تعریف و تمجید قرار میگرفت و بهرهمند میشد، یا باید خود را تعریف میکرد، با قدرت میجنگید، رنج میکشید و خودش میماند.
او انتخاب کرد که خودش باشد، نه آنگونه که قدرتها میخواهند.
محبتی با بیان اینکه اگر فردوسی شاهنامه را برای کامیابی خود مینوشت، امروز تنها خود شاهنامه را میخواندیم و چیزی از او نمیدانستیم، افزود: این اثر از جان او برخاسته است، نه از طبعآزمایی یا خواست دل.
او آگاهانه هنرمند بودن را انتخاب کرد، آن هم در دورهای که همه یا در خدمت قدرت بودند، یا خاموش.
این پژوهشگر ادبی با اشاره به رنسانس ایرانی در قرن چهارم هجری، فردوسی را در اوج این جریان فکری و زبانی دانست و گفت: اگر به اطراف شاهنامه نگاه کنیم، همه جا شاهد پیدایش آثار بزرگ هستیم، از قابوسنامه تا تاریخ بیهقی؛ اما فردوسی با شاهنامه، هم قله ادبیات منظوم فارسی را فتح کرد و هم اندیشه را به اوج رساند.
وی با اشاره به شاعران درباری آن دوره، از جمله دقیقی، افزود: دقیقی نمونه کسی است که نتوانست انتخاب کند، به قدرت تن داد و تنها هزار بیت سرود.
فردوسی اما راه دیگری رفت؛ او به تعبیر خودش «به رنج اندر آوردم این نامه را»، زیرا میدانست باید به جان خود وفادار بماند، نه به قدرتها.
پس انتخاب فردوسی، انتخاب جان بود، نه نان.
محبتی با تاکید بر جنبههای زبانی و هنری شاهنامه، گفت: در شاهنامه هیچ ترکیب سستی نمیبینیم.
فردوسی نه تنها به ساختار زبان فارسی وفادار ماند، بلکه آن را به اوج رساند.
او حتی یک ترکیب به کار نبرده که امروز به نظر ما عجیب یا ناپخته بیاید و شاهنامه از نظر زبانی، کاملترین سند هویت زبانی ماست.
این پژوهشگر ادبی، فردوسی را یک انتخابگر فرهنگی دانست و افزود: او میتوانست مانند بسیاری دیگر، دربارها را انتخاب کند، اما انتخاب کرد که کنار مردم، کنار فرهنگ، کنار هویت بایستد و همین است که میگویم فردوسی «رستم تنهای فرهنگ ایران» است.
وی افزود: شاهنامه فقط مجموعهای از داستانها نیست، در آن میتوان ریشههای مقاومت، ایستادگی، آزادگی و انتخاب آگاهانه را دید.
فردوسی نه تاریخ نوشته و نه صرفاً اسطوره، او در قالب اسطوره، زیست فرهنگی ایرانی را نهادینه کرده است.
محبتی با بیان اینکه اگر بخواهیم فردوسی را در یک جمله تعریف کنیم باید بگوییم «آفریدگار رستم» است، تصریح کرد: او کسی است که رستم را، نه فقط به عنوان یک شخصیت، بلکه به عنوان نماد هویت ایرانی خلق کرد.
وی بیان کرد: شاهنامه و رستم، در حقیقت آینهای از خود فردوسیاند، بزرگ، تنها، نجیب، قدرتمند، ولی محروم از آنچه در ظاهر باید نصیب بزرگان شود.