روانشناسی غیرمستقیم قصهها برای کودکان و والدین مؤثرتر است - تسنیم
ایده «فقط یک بار می توانم زنگ بزنم» از مشاهده یک دانشجوی سال آخر شکل گرفت که برای هر موضوعی با مادرش تماس می گرفت و حتی برای ناهار از او راهنمایی می خواست.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، نشست «روانشناسی کودک در کتاب کودک» پنجشنبه 25 اردیبهشتماه، در سرای اهل قلم کودک و نوجوان سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
در این مراسم، مرجان ظریفی، نویسنده کتابهای «والی»، «چیکچیکو» و «فقط یکبار میتوانم زنگ بزنم» که در نشر مهرک منتشر شدهاند و شقایق ملکوتیخواه، روانشناس کودک و نوجوان حضور داشتند و به بحث و بررسی این سه اثر پرداختند.
محمد میرکیانی و جعفر توزندهجانی، نویسندگان حوزه کودک و نوجوان نیز از دیگر حاضران این برنامه بودند.
ظریفی درباره انگیزه نگارش این کتابها و تأثیر تجربیات زیسته خود در خلق آنها اینطور توضیح داد: من و کودک درونم برای بچهها داستان مینویسیم.
هر داستان قصهای دارد.
ایده «فقط یکبار میتوانم زنگ بزنم» از مشاهده یک دانشجوی سال آخر شکل گرفت که برای هر موضوعی با مادرش تماس میگرفت و حتی برای ناهار از او راهنمایی میخواست.
این وابستگی برایم سؤالبرانگیز بود که چرا کودکی به این سن رسیده، اما هنوز استقلال ندارد.
او داستان این کتاب را اینگونه شرح داد: کودک کلاس سومی داستان، بهدلیل بیماری مادربزرگش و حضور مادرش در بیمارستان، در خانه تنهاست.
پدرش در کارخانه چوببری مشغول است و تماس با او دشوار.
پدر به او گفته برای هر کاری که زیر 12 دقیقه میتواند خودش انجام دهد، نیازی به تماس نیست.
کودک با چالشهایی مثل ریختن شیر مواجه میشود و ابتدا فکر میکند نیازی به تمیز کردن نیست؛ اما تصمیم میگیرد خودش اقدام کند.
او حتی به فکر تماس با آتشنشانی میافتد.
این داستان نشاندهنده نیاز کودک به استقلال و کمک دیگران است.
ظریفی درباره داستان «چیکچیکو» گفت: این داستان به معلولیتهای جسمی میپردازد و از آواهای طبیعت الهام گرفته شده است.
به صدای گنجشکها گوش میدادم و فکر کردم اگر همه گنجشکها جیکجیک کنند، چه اتفاقی میافتد؟
این ایده به خلق داستانی درباره تفاوت و پذیرش منجر شد.
مرجان ظریفی درباره کتاب «والی» افزود: این داستان درباره نهنگ 52 هرتزی است که بهدلیل فرکانس متفاوت صدایش، تنها میماند.
داستان به تنهایی این نهنگ میپردازد.
والی در محیطی بدون ماهیهای بزرگ زندگی میکند و ماهیهای کوچک با او قایمباشک بازی میکنند.
او سفری برای یافتن دوستان بزرگتر آغاز میکند.
پارسال شنیدم این نهنگ همدمی پیدا کرده و بسیار خوشحال شدم.
این داستان برای تصویرگریاش در بلونیا جایزه گرفته است.
شقایق ملکوتیخواه، روانشناس کودک و نوجوان درباره تأثیر روانشناسی در ادبیات کودک گفت: من پسر ششسالهام را با این کتابها آشنا کردم و او از طنز و لطافت آنها لذت برد.
روانشناسی غیرمستقیم در قصهها برای کودکان و والدین مؤثرتر است.
روانشناسی مستقیم برای اتاق درمان مناسبتر است.
در قصهدرمانی و بازیدرمانی، ما بهصورت غیرمستقیم آموزش میدهیم و کودکان از داستانها برداشتهای خود را دارند.
او درباره مؤلفههای خودباوری در این کتابها افزود: این داستانها به مدیریت بحران، ارتباط مؤثر و خودآگاهی میپردازند.
امروزه کودکان تکفرزند با چالشهایی مثل کمبود مهارت حل مسئله و ارتباط ضعیف مواجهاند.
این کتابها به کودکان میآموزند که خودشان مسائل را حل کنند و این موضوع به تقویت عزت نفس آنها کمک میکند.
ارتباط یکطرفه با رسانهها، مانند گوشی و تلویزیون، مانع رشد مهارتهای اجتماعی کودکان میشود.
داستانها به آنها کمک میکنند تا با گفتوگو و تعامل، مشکلات را حل کنند.
محمد میرکیانی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان اظهار داشت: نویسندگان کودک باید به دنیای ذهنی مخاطب نزدیک شوند.
ابزار آنها ماجراها، شخصیتها و گفتوگوهاست.
وقتی نویسنده وارد دنیای کودک میشود، بهصورت خودکار کار روانشناختی انجام میدهد.
اگر نویسندگان صرفاً کتابهای روانشناسی بخوانند، آثارشان دستوری و غیرهنری میشود.
هنر نویسنده در کشف لایههای پنهان ذهن کودک است و روانشناسان میتوانند این آثار را تحلیل کنند.
او افزود: داستانها جریان سیال ذهن را فعال میکنند.
ممکن است در بزرگسالی، یک اتفاق ساده یادآور داستانی از کودکی شود و احساسات مثبتی را برانگیزد.
این هنر نویسندگان است که با قصهها تداعی معانی را در ذهن کودکان شکل میدهند.
جعفر توزندهجانی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان نیز با اشاره به داستان «والی» و تأثیرات ناخودآگاه ادبیات بر کودکان گفت: خانم ظریفی را به یاد میآورم که مدتها پیش این داستان را برای مجله رشد دانشآموزان فرستاده بودند.
اگر دقت کنید، در آغاز داستان در دهان «والی» که خیلی بزرگ است، ماهیهای کوچک وجود دارد که بهطور غیرمستقیم میگوید تو هر چقدر بزرگ باشی باید پناهگاه باشی.
ما همیشه فکر میکنیم هدف ادبیات چیست.
اگر هدف ادبیات این باشد که ما را متوجه محیط
پیرامون کند، امر زیبایی است.
من فکر میکنم این تأثیرات ناخودآگاه، بهویژه در امروز که میگویند هرچه به کودک اهمیت بدهی، او بیشتر رشد میکند، مهم است.
شقایق ملکوتیخواه، روانشناس کودک و نوجوان در ادامه برنامه درباره لزوم تعامل دو حوزه ادبیات و روانشناسی کودک بیان کرد: من در ابتدای صحبتهایم اشاره کردم که چندان با کتاب مستقیم موافق نیستم.
البته کتابهایی وجود دارند که ناشران منتشر کردهاند؛ اما من خودم پیشنهاد نمیکنم که والدین آنها را برای فرزندانشان بخوانند.
به نظر من، بهتر است که موضوعات مختلف بهطور غیرمستقیم و در بستر زندگی مطرح شوند؛ چراکه این روش به کودکان کمک میکند تا بهتر متوجه شوند.
وقتی من داستانی را تعریف میکنم، این داستان معمولاً عادی است و بر اساس تجربیات واقعی شکل میگیرد.
وقتی داستان از زبان سوم شخص بیان میشود و کودکان خود را در موقعیتهای داستان نمیبینند، حالشان بهتر است.
به این ترتیب،
کودکان متوجه میشوند که دیگران نیز در این موقعیتها قرار دارند؛ مثلاً «خرگوش کوچولو این کار را کرد» یا مثالی دیگر.
در این حالت، ما داستان را برای آنها تعریف میکنیم و این روش بسیار مؤثرتر است.
این تعامل که شما به آن اشاره کردید، اگر وجود داشته باشد، خوب است که نظراتی ارائه شود ولی بهتر است از چهارچوب مشخصی خارج نشود تا حالت غیرمستقیمبودن ادبیات داستان حفظ شود.
انتهای پیام/