چگونه تجارت آزاد با اوراسیا، ایران را به قدرت منطقهای تبدیل میکند؟
توافقنامه تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، فردا (۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴)، اجرایی خواهد شد.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - توافق تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا، که از ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ اجرایی میشود، چیزی فراتر از یک قرارداد اقتصادی است؛ این یک نقطه عطف ژئواکونومیک است که میتواند ایران را از حاشیه انزوای جهانی به مرکز شبکهای پویا از تجارت منطقهای بکشاند.
اما آینده این تحول به چه شکل خواهد بود؟
چگونه این توافق میتواند اقتصاد، جامعه و جایگاه جهانی ایران را در دهه آینده بازتعریف کند.
اینجا نه گزارش دادهها، بلکه ترسیم چشماندازی از ایران فرداست.
در آستانه یک جهش تاریخی
جهان در حال بازآرایی است.
بلوکهای اقتصادی منطقهای، از آسیای جنوب شرقی تا اوراسیا، قواعد جدیدی برای تجارت و قدرت تعریف میکنند.
جمهوری اسلامی ایران، با موقعیت استراتژیک خود در قلب کریدورهای شمال-جنوب و شرق-غرب، اکنون با توافق تجارت آزاد اوراسیا فرصتی بیسابقه برای بازتعریف جایگاه خود یافته است.
این توافق که تعرفههای تجاری را برای بخش عمدهای از کالاها (حدود ۱۰۰۰ قلم کالا) صفر میکند، دروازهای به بازارهای پویای منطقهای و جهانی است.
البته باید گفت که این فرصت بدون چالش نیست.
چالشهایی مانند تحریمهای بینالمللی، بهویژه در حوزه بانکی، همچنان مانع بزرگی هستند.
اگرچه اوراسیا به دنبال کاهش وابستگی به سیستمهای مالی غربی است، اما ایران هنوز نتوانسته جایگزینهای مؤثری برای تبادلات مالی بینالمللی ایجاد کند و اینگونه، بدون پیشرفت در زیرساختهای مالی دیجیتال، مانند سیستمهای پرداخت منطقهای، نتواند از پتانسیل کامل این توافق بهره ببرد.
این موضوع میتواند منجر به تداوم وابستگی به واسطههای غیررسمی و افزایش هزینههای تجارت شود.
چالشهای تولید داخلی: نساجی، لوازم خانگی و صنایع غذایی در معرض خطر
یکی از نگرانیهای اصلی، تأثیر توافق اوراسیا بر تولید داخلی است.
صنایعی مانند نساجی، لوازم خانگی و صنایع غذایی که ستونهای اقتصاد غیرنفتی ایران هستند، ممکن است تحت فشار رقابت خارجی قرار گیرند.
این صنایع در حال حاضر با مشکلات متعددی، از جمله کمبود سرمایهگذاری، فناوری قدیمی و ناکارآمدی زنجیره تأمین، دستوپنجه نرم میکنند.
توافق اوراسیا، با حذف تعرفهها، میتواند ورود کالاهای ارزانتر از کشورهایی مانند روسیه و قزاقستان را تسهیل کند.
اگر دولت نتواند با سیاستهای حمایتی هوشمند، مانند ارائه مشوقهای مالی برای نوسازی صنایع یا تقویت برندهای داخلی، این شکاف را پر کند، احتمالاً شاهد کاهش سهم بازار داخلی این صنایع خواهیم بود.
این روند میتواند به افزایش بیکاری در بخشهای صنعتی و تضعیف اقتصاد محلی منجر شود.
با این حال، یک سناریوی خوشبینانه نیز وجود دارد.
اگر ایران بتواند از دسترسی به مواد اولیه ارزانتر و فناوریهای پیشرفتهتر از طریق اوراسیا بهره ببرد، این صنایع میتوانند خود را بازسازی کنند.
برای مثال، صنعت نساجی میتواند با استفاده از پنبه باکیفیت آسیای مرکزی، محصولاتی رقابتیتر تولید کند.
اما این نیازمند سرمایهگذاری کلان در زیرساختهای تولیدی و آموزش نیروی کار است، چیزی که در حال حاضر به دلیل محدودیتهای مالی دولت چالشبرانگیز است.
مشکلات حملونقل و مرزهای شمالی: پاشنه آشیل تجارت
یکی از موانع کلیدی برای بهرهبرداری از توافق اوراسیا، ضعف زیرساختهای حملونقل ایران، بهویژه در مرزهای شمالی است.
بنادر شمالی، مانند بندر انزلی و امیرآباد و پایانههای مرزی مانند آستارا، از نظر ظرفیت و فناوری، آماده پذیرش حجم بالای تجارت با اوراسیا نیستند و تأخیرهای لجستیکی و هزینههای بالای حملونقل، رقابتپذیری کالاهای ایرانی را کاهش دادهاند.
بدون سرمایهگذاری فوری در نوسازی بنادر، راهآهن و سیستمهای لجستیک هوشمند، ایران نمیتواند به هاب ترانزیتی منطقه تبدیل شود.
همچنین، این موضوع میتواند فرصتهای تجاری را به سمت رقبایی مانند ترکیه یا آذربایجان هدایت کند، که در سالهای اخیر سرمایهگذاریهای کلانی در کریدورهای ترانزیتی انجام دادهاند.
اگر ایران بتواند با همکاری اعضای اوراسیا، مانند روسیه، پروژههای مشترک زیرساختی مانند تکمیل کریدور شمال-جنوب را تسریع کند، میتواند جایگاه خود را بهعنوان یک گره ترانزیتی تثبیت کند.
اما این نیازمند هماهنگی سیاسی و غلبه بر موانع دیپلماتیک است که با توجه به پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی منطقه، چالشبرانگیز خواهد بود.
روندهای کلان: نیروهای شکلدهنده آینده
برای پیشبینی آینده، باید نیروهای محرک جهانی و منطقهای را شناخت.
سه روند میتواند محور تحولات ایران در آینده باشد:
۱.
منطقهگرایی اقتصادی و چندقطبی شدن جهان: جهان از یک نظم تکقطبی به سوی یک نظام چندقطبی حرکت میکند.
بلوکهای اقتصادی مانند اتحادیه اوراسیا، آسهآن، به ستونهای تجارت جهانی تبدیل شدهاند.
این روند، برای کشوری مانند ایران که تحت فشار تحریمهای غربی است، فرصتی طلایی برای تنوعبخشی به شرکای تجاری و کاهش وابستگی به بازارهای سنتی فراهم میکند.
اوراسیا، با اقتصاد پویا و منابع عظیم انرژی، نهتنها یک بازار مصرف بلکه یک پل ارتباطی به آسیای مرکزی و شرقی است.
۲.
تحول دیجیتال و بازتعریف زنجیرههای تأمین: تجارت مدرن دیگر تنها به حذف تعرفهها وابسته نیست.
زیرساختهای دیجیتال، از لجستیک هوشمند تا سیستمهای پرداخت منطقهای، تعیینکننده موفقیت در بازارهای جهانی هستند.
در دهه آینده، کشورهایی که بتوانند زنجیرههای تأمین خود را با فناوریهای نوین هماهنگ کنند، برندگان اصلی خواهند بود.
ایران، با وجود پیشرفت در فناوریهای داخلی، هنوز در حوزه لجستیک و دیجیتالسازی تجارت عقب است.
اما پتانسیل جوانان تحصیلکرده و استارتاپهای فناوری میتواند این شکاف را پر کند.
۳.
تحولات اجتماعی و فرهنگی نسل جدید: نسل جوان ایران که محور تحولات اقتصادی و اجتماعی دهه آینده خواهد بود، ذائقهای جهانی دارد.
این نسل، خواستار کالاهایی با کیفیت بالا، برندهای رقابتی و تجربههای مصرفی مدرن است.
توافق اوراسیا میتواند با دسترسی به مواد اولیه ارزانتر و فناوریهای پیشرفته، به صنایع داخلی کمک کند تا این تقاضا را برآورده کنند.
اما اگر صنایع نتوانند خود را با این انتظارات هماهنگ کنند، خطر از دست دادن بازار داخلی به نفع رقبای خارجی وجود دارد.
چشمانداز نهایی: انتخاب آینده
توافق تجارت آزاد با اوراسیا، بیش از یک قرارداد تجاری، یک دعوت به بازتعریف آینده ایران است.
در یک سناریوی خوشبینانه، ایران با سرمایهگذاری در زیرساختهای حملونقل، دیجیتالسازی تجارت و حمایت از صنایع داخلی، میتواند به قطب ترانزیتی و تولیدی منطقه تبدیل شود.
این تحول میتواند به کاهش بیکاری، افزایش درآمد ملی و تقویت جایگاه ژئوپلیتیکی ایران منجر شود.
اما در سناریوی بدبینانه، اگر چالشهای ساختاری مانند تحریمها، ضعف زیرساختها و ناکارآمدی سیاستگذاری حل نشوند، ایران ممکن است فرصت اوراسیا را از دست بدهد و با بحرانهای اقتصادی عمیقتری مواجه شود.
آینده ایران به تصمیمات امروز بستگی دارد.
توافق اوراسیا، اگر با ارادهای قوی، سیاستگذاری هوشمندانه و سرمایهگذاریهای هدفمند همراه شود، میتواند نقطه عطفی در تاریخ اقتصادی ایران باشد.
اما بدون این پیششرطها، این فرصت نیز مانند بسیاری از فرصتهای گذشته، به یک حسرت تاریخی تبدیل خواهد شد.