استارت توام با شکست پلتفرم استارنت/کمر «طبیعت» با «کنکل» خواهد شکست؟
انتخاب کارگردانهایی که کارنامه بسیار ضعیفی در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی دارند، از همین حالا مشخص میکند که استارنت به زودی از دایره رقابت خارج خواهد شد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - افت همگانی سریالهای شبکه نمایش خانگی، با افزایش پلتفرمها و تولیدات، آشکارتر میشود و کاملا قابل پیشبینی است که محصولات تازه بازار سکوها بیکیفیتتر از گذشته هستند.
نمونه آشکاری که این روزها مورد بحث قرار گرفته، سریال «کنکل»، محصول تازه پلتفرم استارنت است که با حمایت مالی هولدینگ طبیعت ساخته شد.
استارنت شروع فعالیتهایش را با سریال «کنکل» آغاز کرد، سریالی که از نام غیرمتعارف آن و چینش بازیگرانش حدس زده میشد که میتواند اعتبار خوبی برای این پلتفرم و عنوانهای تبلیغاتی حامی تولیدات آن به ارمغان آورد.
اما تماشای قسمت اول و دوم سریال نشان میدهد این پلتفرم در مسیرسکوی «تماشاخونه» قرار گرفته است.
پلتفرم «تماشاخونه» در ابتدا فعالیت پرسر و صدایش، مجموعههایی نظیر «آمستردام»، «هفت»، «پدر گواردیولا» و «بهشت تبهکاران» را به صورت رایگان منتشر کرد.
اما پس از مدتی به دلیل پایین بودن کیفیت آثار، این پلتفرم با مشکلات عدیدهای فراوانی مواجه شد و به تدریج به سکویی تامینی تبدیل شد که صرفا فیلم و سریال خارجی را به صورت زیرنویس و دوبله فارسی عرضه میکند و از رقابت رسمی بازار پلتفرمها کنار رفت.
همان ابتدای شروع فعالیت حدس میزده میشد بازار رایگان و حمایت مالی بدون آیندهنگری این پلتفرم را از رقابت خارج میکند.
پس از انتشار دومین قسمت از سریال «کنکل»، پیشبینیها درباره شکست این سریال روشنتر شد و بسیاری از منتقدان و کارشناسان در فضای مجازی آن را با سریال گردنزنی مقایسه کردند.
درباره سریال گردنزنی، شنیدهها حاکی از آن است که موجب ریزش توده وسیعی از مخاطب فیلمنت شد.
سازندگان کنکل، به جای ارائه زمان مفید قصهگویی در اپیزود اول و دوم، با ارائه تیپها وروایتهای فرعی غیرمرتبط یک شبه سریال ارائه کردهاند و عملا این مجموعه بیشتر به سریالهای معمول تلویزیون شباهت دارد.
حالا دست برادران آقاگلیانها که سالها در تلویزیون و با مهران مدیری همکاری میکردند، عیانتر شد.
برادران آقاگلیان به دلایلی که نمیتوان مطرح همکاری خود را در قالب تولید نمایشی قطع کردند.
اما آقاگلیان ها اعتبار و برندینگ خود را از ساخت مجموعههایی پرمخاطبی کسب کردند که یک سو مهران مدیری وتیم بازیگری او قرار داشتند و سوی دیگر گروه گروه نویسندگان ممتازی همچون برادران قاسمخانی، امیر مهدی ژوله و خشایار الوند.
برادران آقاگلیان
تولید مجموعههای مدیری نیز سالها به صورت انحصاری در اختیار برادران آقاگلیان بود و حالا این دو از زیر سایه مهران مدیری بیرون آمدند و در شرایطی رقابتی با چهرههای دیگری همکاری میکنند.
اما انتخابهای آنان در ساخت و تولید آثار نمایشی در مجموعه استارنت مسیر اشتباهی را در پیش گرفته است.
انتخاب کارگردانهایی که کارنامه بسیار ضعیفی در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی دارند، از همین حالا مشخص میکند که استارنت به زودی از دایره رقابت خارج خواهد شد.
قسمت اول کنکل ۵۱ دقیقه و قسمت دوم ۴۸ دقیقه است و ۹۹ دقیقه منتشر شده از این سریال، نیم خط قصه دارد، با موقعیتهای تکراری و رفت و آمد شخصیتهای فرعی به کارخانه.
مشخص نیست در این کارخانه چه محصولی تولید میشود و چه مواد اولیه گرانبهایی سرقت شده است!؟
در واقع سئوال و پرسش اصلی بسیاری از مخاطبان تماشاگران در شبکههای اجتماعی این است که چرا قصه هیچ نقشی در این سریال ندارد و تماشاگر صرفا با بازی جمعی شخصیتهای اصلی که صرفا تیپ هستند، مواجه است.
در ابتدای سریال متوجه میشویم که در کارخانه دزدی شده اما پلیس اطلاعات ویژه ای از سرقت ندارد و به بررسی دوربینهای شرکت مشغول بازجویی از کارگران است.
در قسمت دوم متوجه میشویم که این کارخانه با این وسعت فاقد دوربین مدار بسته در مکانهای حساس است و این چهارمین باری است که از آن سرقت میشود.
چنین روایتگری با عدم وجود دوربین در کارخانه با وجود بازرسیهای متعدد وزارت کار غیرعقلانی است و به جای منطق عقلانی، کاراکترها از موقعیتهای فوتبالی حرف میزنند و موقعیتهای غیرقابل باور دوگانه در سریال شکل میگیرد.
آشفتگی ترتیب وقایع به سکانس قبلی و بعدی کاملا مشخص است.
صداها در برخی مواقع غیرقابل شنیدن هستند و موسیقی کاملا به ریتم و تمپوی سریال کاملا بی ربط است.
شخصیتهای مهم این سریال جاوید گوهری (مهدی پاکدل)، سارا صابری (هانیه توسلی) امیر نامداری (پدرام شریفی)، ابی جندقی (صابر ابر)، ستاره پسیانی (مارال یوسفلی) «مهاجری» در مقام رئیس کارخانه (محمد صدیقی مهر) هستند.
گوهری، صابری، نامداری، ابی جندقی و پسیانی که در این کارخانه کار میکنند در ۴ نوبت یکی از بشکههای مواد اولیه این کارخانه را سرقت کردهاند و با واسطهای به نام شاهین آنرا به خریداری واگذار میکنند و از فروش این اقلام نفری ۵۰ میلیون تومن نصیب آنها میشود.
مهمترین اشکالات محتوایی مضمونی این فیلم این است که سه نفر نخست یعنی گوهری، صابری و نامداری مدیران رده اول کارخانه هستند و سرقت هر بشکه مواد اولیه برای آنان معدل پنجاه تومان به ارمغان میآورد، در حالیکه کارمند معمولی چنین کارخانهای بنا بر مصوبات وزارت کار دست کم ۳۰ میلیون تومان در ماه نصیبشان خواهد شد و این دلهدزدی آنان جای پرسش اولیه دارد؟
ضمن اینکه هیچ محصولی را نمیتوان پیدا کرد که مواد اولیه ۲۲۰ لیتری آن معادل ۳۵۰ میلیون تومان قیمت داشته باشد؟
اپیزود اول سطح پایین ادارک بصری کارگردان، رامتین لوافی را به نمایش میگذرد.
در حالیکه در اغلب سریالهای تلویزیونی، نماهای معرفی در اپیزود اول استفاده میشود، در این سریال، نه تنها در بستن قابهای معرفی دقت لازم وجود ندارد بلکه افتتاحیه سریال با نمایی هوایی شبیه فیلم درخشش (استنلی کوبریک) آغاز میشود.
فیلمسازان علاقهمند آثاری را به صورت تجربی تماشا کردهاند، اما کاربرد نماها را بلد نیستند.
اگر کوبریک در ابتدای فیلم درخشش از نماهای هوایی برای دنبالکردن شخصیتهای اصلی استفاده میکند قصد و منظور بسیار مشخصی برای استفاده از این نما دارد و با این نما موقعیت سفر را و هدف سفر را توصیف میکند.
اما در این سریال گرفتن نمای هوایی و کات زدن به درون خودرو که بسیار مبتدیانه است، نشان میدهد با کارگردانی بسیار متوسط رو به پایینی مواجه هستیم.
در فیلم هتکتریک ساخته قبلی کارگردان سریال، محتوای بزک شدهای از شوخیهای بسیار ریز و توصیف موقعیتهای فوتبالی وجود داشت که در این سریال به صورت بسیار بیمورد و نچسبی استفاده میشود.
شوخیهای مورد استفاده شده در شلوغیهای ریز سریال جا نمیافتد.
سریال کنکل را از همین حالا میتوان، یکی از سریالهای شکست خورده سال ۱۴۰۴ توصیف کرد.
***مهدی قاسمی پاکرو