خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 22 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سرانجام محتوم سیندرلای تینا پاکروان / «تاسیان» به ایستگاه تکرار و تباهی رسید

مشرق | فرهنگی و هنری | دوشنبه، 22 اردیبهشت 1404 - 19:41
بحث درباره فضای بیش از حد رنگارنگ سریال و سیندرلایی ساخت زن ایران همچنان درباره تاسیان و آثار پاکروان پابرجاست.
سريال،امير،پاكروان،موسيقي،شيرين،بازي،عاشقانه،مخاطب،عشق،طراحي ...

به گزارش مشرق، محمد تقی‌زاده منتقد و روزنامه‌نگار درباره سریال تاسیان در اعتماد نوشت:
روند سریال به خوبی قسمت‌های آغازین پیش نرفت تا مشخص شود اصولا پاکروان فیلمسازی است که در شروع خوب عمل می‌کند و توانایی‌های جذب مخاطب را دارد اما در ادامه به دلایلی که گفته می‌شود توان همراه‌کنندگی مخاطب تا انتها را از دست می‌دهد.
سریال نمایش خانگی خاتون دیگر مجموعه نمایشی پاکروان در مقام نویسنده و کارگردان نیز از چنین الگویی پیروی می‌کرد و با وجود شروع خوب، ادامه خوبی پیدا نکرد به نحوی که برخی از مخاطبان خود را از دست داد.
حالا این الگو گویی در تاسیان نیز تکرار شده است:
۱- درام و قصه‌پردازی: تاسیان از قسمت هشتم تا دوازدهم وارد مسیر افول و سقوط شد.
مسیری که شاید قبل‌تر هم نشانه‌هایی از آن مشخص شده بود و در این بخش‌های میانی شاهد حجم زیاد اتفاقات بی‌خط و ربط، سهل‌انگاری در روایت و نامشخص بودن مسیر روایی داستان هستیم به نحوی که عدم تماشای بخش‌های مختلف این قسمت‌ها نه تنها به کلیت قصه ضربه نمی‌زند بلکه باعث از دست ندادن بخش زیادی از وقت و انرژی مخاطب نیز خواهد شد.
امیر با بازی هوتن شکیبا به یک‌باره تصمیم می‌گیرد در کارخانه نجات اعلامیه پخش کند و جمشید نجات به زندان می‌افتد و همین زمینه نزدیکی ارتباط امیر و شیرین یا خسرو و شیرین را فراهم می‌کند اما کدام ارتباط، کدام عشق؟
۲- عشق در تصنعی‌ترین شکل: تاسیان قرار بود سریالی عاشقانه باشد که درونمایه‌های ایران و وطن‌پرستی نیز در آن تعبیه و طراحی شده است.
جمشید نجات به عنوان یک ایرانی وطن پرست نمونه و نماد این ایران دوستی است که زندگی و کار خود را فدای وطن خود کرده است.
از سوی دیگر، رابطه امیر و شیرین که به خاطر عاشقانه‌تر شدن موقعیت امیر خود را با اسم مستعار خسرو معرفی می‌کند به سطحی‌ترین و تصنعی‌ترین شکل ممکن به وجود آمده و ادامه پیدا می‌کند.
مشخص نمی‌شود که چرا و چگونه امیر به شیرین علاقه‌مند می‌شود و الگوی عشق پسر فقیر به دختر ثروتمند در سریال به کلیشه‌ای‌ترین شکل ممکن اجرا می‌شود.
نه تنها عشق امیر به شیرین مشخص نیست و عمق پیدا نمی‌کند، عشق متقابل شیرین به امیر نیز بدون هیچ نشانه و اثری به مخاطب القا می‌شود و اصلا مخاطب سریال متوجه نمی‌شود که چرا و چه زمان شیرین به امیر علاقه‌مند شده و آیا معرفت و همراهی او در دانشگاه و بازجویی در اتاق ساواک به شکلی ساده و عاشقانه!
باعث نزدیکی دختر به امیر شده است؟
نقش شهرام به عنوان ضلع سوم این مثلث عاشقانه نیز در نوع خود حایز اهمیت است که منفعل و بی‌خاصیت‌ترین مثلث عشقی را پدید آورده است.
از سوی دیگر باید به موسیقی سروش انتظامی در این رابطه عاشقانه اشاره کرد.
۳- موسیقی پرحجم انتظامی: موسیقی سریال تاسیان ساخته سروش انتظامی فرزند مجید انتظامی بزرگ است و سروش در نخستین سریال نمایشی خود انصافا لحظات موثر و موسیقی گوشنوازی را طرحی و اجرا کرده اما مساله مهم سوءاستفاده‌ای است که تیناپاکروان در مقام فیلمساز از این موسیقی داشته است.
پاکروان به جای قصه و شخصیت‌های همراه‌کننده و طراحی یک عشق موثر و عمیق در روایتگری خود از موسیقی انتظامی برای پر کردن حفره‌ها و پوشاندن ضعف‌های سریال استفاده کرده است به نحوی که حجم زیادی از موسیقی را در قسمت‌های میانی سریال شاهد هستیم به نحوی که بدون هیچ پردازش عاشقانه، قرار است موسیقی جور این خلأ عاشقانه را پر کند.
به این ضعف و اشکالات، کلیپ چند دقیقه‌ای را که در یکی از قسمت‌های دهم یا یازدهم پخش شد و به مرور وضعیت شخصیت‌های سریال پرداخت باید اشاره کرد که با موسیقی سروش انتظامی تزیین ولی یکی از بی‌کارکردترین بخش‌های سریال در این ۱۲ قسمت بوده است.
۴- شخصیت‌پردازی ضعیف: درباره شخصیت‌پردازی ضعیف سریال می‌توان بررسی نمونه‌ای شخصیت امیر با بازی هوتن شکیبا را مثال زد که با وجود توانمندی بازیگر آن، نتوانسته شخصیتی باورپذیر ارائه بدهد.
امیر از سویی کارگر چاپخانه است که در مواقعی لات بازی در می‌آورد و به دلیل عدم سازش با پدر و خانواده‌اش، در چاپخانه است و بعدتر خانه مجردی گرفته و شمایلی خیابانی و ناسازگار از خود ارائه می‌دهد در عین حال و در مواجهه با شیرین و احتمالا به جهت باورپذیری بیشتر عشق این دو، امیر شخصیتی کتابخوان، فیلم‌بین و اهل فلسفه و هنر معرفی می‌شود که خیلی شیک لباس می‌پوشد و گاهی شمایل یک مرد متشخص را ارائه می‌دهد این میزان نوسان و ناهمگونی در شخصیت امیر به عنوان اصلی‌ترین و کلیدی‌ترین شخصیت سریال تاسیان به‌طور قطع به ساختار دراماتیک و باورپذیری شخصیت‌ها ضرر زیادی خواهد زد که بدون شک ماحصل ضعف در فیلمنامه و سهل‌انگاری سازندگان در شخصیت‌پردازی شخصیت‌ها بوده است.
۵- بازی و بازیگری: این عدم تعادل و نوسانات فراوان در شخصیت‌پردازی در بازی بازیگران نیز مشاهده می‌شود به‌طوری که گویا برخی بازیگران از خودشان و نه فیلمنامه و شخصیت‌پردازی سریال، برای باورپذیری کاراکتر خود استفاده کردند.
جمشید نجات با بازی بابک حمیدیان از بهترین نقش‌های تاسیان است که از سوی بسیاری از مخاطبان آن مورد تمجید و تحسین قرار گرفت.
مهسا حجازی، تاسیان را پله پرتاب خود کرد و احتمالا بعد از این شمار زیاد نقش‌ها در نمایش خانگی به او پیشنهاد خواهد شد.
نازنین بیانی در نقش دختر جوان و شوخ و شنگ سریال، خوش می‌درخشد و درکمال تعجب انفعال مادرش در فیلم یعنی هما نجات با بازی پانته‌آ پناهی‌ها را جبران می‌کند.
خیلی هنر می‌خواهد که بتوانی از بازیگر خوبی به نام پناهی‌ها چنین بازی معمولی، کلیشه‌ای و تکراری را بگیرید و این ماحصل شخصیت‌پردازی ضعیف پاکروان در قصه است که جایی برای ظهور و بروز به بازیگران نداده است.
مهران مدیری هم که همانند شمار زیادی از کارهای سینمایی و تلویزیونی خود تنها در یک ژست مخوف، مرموز و درونگرا فرو رفته بدون اینکه اکت خاصی داشته باشد و احتمالا منفعل و بی‌خاصیت بودن بخشی از کاراکتر مرموز و درونگرای حامد رجب‌زاده عنوان خواهد شد.
۶- دکورهای ناموزون: تینا پاکروان اصولا به دکور و طراحی صحنه و لباس در کارهایش شهره است و عمدتا می‌توان ردپای وسواس و دقت را در لباس تک‌تک بازیگران و طراحی دکور سکانس‌ها مشاهده کرد اما در تاسیان به دلیل شلوغ بودن، طولانی بودن یا هر چیز دیگر برخی لحظات و فضاها به نحو شرم‌آوری بد طراحی شده است به‌طوری که حتی دقت و وسواس سازندگان در برخی لحظات ناب فیلم را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
به‌طور مثال، سکانس‌های زندان جمشید نجات در قسمت‌های ده و یازده اینقدر ابتدایی و سرسری طراحی شده که اگر فردی که سریال را اصلا ندیده، این بخش از سریال را به عنوان بخش آغازین آن ببیند، عطای دیدن آن را به لقایش خواهد بخشید.
۷- فیلمبرداری خسته‌کننده: ساختن فیلم و سریال تاریخی به دلیل بازسازی‌های گسترده و سخت، از یک سو گران است و از سوی دیگر وقت‌گیر و فرسایشی.
اما حالا که پاکروان به ساخت سریال تاریخی علاقه‌مند است باید موجبات و ملزومات آن را نیز تدارک ببیند اما به نظر می‌رسد تینا پاکروان با ساخت تاسیان نشان داده، فیلمساز مجموعه‌های تاریخی عاشقانه نیست و می‌تواند ادامه کار خود را با آثار ساده‌تر و کم‌حجم‌تر دنبال کند چرا که آشکارا ردپای ضعف و سهل‌انگاری در نماها و طراحی‌های سریال قابل ردیابی است.
درباره طراحی لباس و دکورها در بند قبل توضیح داده شد و بحث درباره فضای بیش از حد رنگارنگ سریال و سیندرلایی ساخت زن ایران همچنان درباره تاسیان و آثار پاکروان پابرجاست، اما در ارتباط با فیلمبرداری کار نیز با اثری مواجهیم که مملو از نماهای بسته و سکانس‌های طولانی است.
شاید توجیه فیلمساز و سازندگان در بسته بودن قاب‌ها، نزدیک شدن بیشتر به آدم‌ها و تاکید بر روابط میان شخصیت‌ها مثل رابطه پدر دختری، دخترعمه و دختردایی، دو دوست و در نهایت عاشق و معشوق باشد یا اینکه اصولا درآوردن همه فضاهای آن زمان برای فیلمسازی در حد و اندازه پاکروان کار سختی بوده است اما آنچه مشخص بوده این است که مخاطبان نیز محق هستند که از تماشای این همه نمای کلوزآپ از کاراکترها و دیالوگ‌های طولانی و شعاری که بسیاری از مواقع تصنعی و اغراق نمایانه نیز هستند، لذت نبرد.
۸- یادبودها: یکی از به ظاهر تمهیدات و خلاقیت‌های سریال تاسیان، یادبود یا ادای دینی است که به بزرگان سینما و ادبیات شده است و شاهد حضور چهره‌هایی شبیه به بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، مسعود کیمیایی و احمدرضا احمدی هستیم که بدون هیچ دلیل و منطقی وارد قاب دوربین می‌شوند و برخی مواقع با کاراکترها گفت‌وگو می‌کنند و گاهی نیز همانند بهرام بیضایی شاهد سخنرانی آن و برخی ارجاعات تاریخی هستیم.
این گونه شمایل فانتزی و سانتی‌مانتال نه تنها شناخت و یادبودی از چنین بزرگانی ارائه نمی‌دهد بلکه به ضد خود تبدیل شده و به نظر می‌رسد تنها راهکارهای ساده و پیش‌پا افتاده‌ای برای پراندن چرت مخاطب و همچنین تیزر درست کردن در فضای مجازی است که برای مثال در سریال ما به بهرام بیضایی و عباس کیارستمی نیز اشاره شده و این ویدئوها بتواند در شبکه‌های اجتماعی وایرال و باعث بازدید سریال شود.
۹- توقیف و ممنوعیت‌ها: بحث توقیف سریال در قسمت‌های آغازین به‌طور حتم به پربیننده شدن سریال کمک زیادی کرده چرا که نگاه و رویکرد مخاطب ایرانی این‌گونه است سریالی که توقیف شده را با حرص و ولع بیشتری دنبال می‌کند به همین دلیل حتی برخی گمانه‌زنی‌ها مبنی بر خود توقیفی سریال نیز منتشر شده بود که صحت و سقم آن هنوز محل ایراد است.
به هر حال آنچه باعث ضعف و ایراد پیرامون تاسیان شده نه حجاب و شرب مشروب بلکه ساختار ضعیف قصه‌گویی و شخصیت‌پردازی آن بوده که در بالا بدان اشاره شد.