الزامات و ملاحظات توسعه مشارکت راهبردی ایران و ازبکستان
روابط ایران و ازبکستان، با تمرکز بر مشارکت راهبردی، در حال گسترش است؛ اما تحقق پتانسیل کامل این روابط نیازمند رفع موانع اقتصادی و سیاسی و تقویت دیپلماسی عمومی است.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ امید رحیمی* - در حالی که آسیای مرکزی در نظریات ژئوپلیتیکی به عنوان بخشی از ژئوپلیتیک اوراسیایی به عنوان «قلب زمین» یا هارتلند شناخته میشود، در بسیاری از برداشتها ازبکستان نیز به عنوان «قلب آسیای مرکزی» شناخته میشود.
این برداشت به چند دلیل است.
نخست آن که ازبکستان به لحاظ جغرافیایی در مرکز آسیای مرکزی قرار گرفته که با هر چهار جمهوری این منطقه و نیز افغانستان مرز مشترک دارد.
در حوزه تاریخی و فرهنگی نیز بخش عمده از تمدن و میراث فرهنگی، مذهبی و هنری آسیای مرکزی در ازبکستان امروز متمرکز است که این موضوع نیز تاثیرات هویتی قابل توجهی گذارده است.
ازبکستان همچنین با جمعیت حدودا ۳۶ میلیون نفری نیمی از جمعیت آسیای مرکزی را در خود جای داده است.
در عین حال اقلیتهای بزرگ ازبک در تمام کشورهای همسایه و همچنین افغانستان نقشی مهم و تاثیرگذار ایفا میکنند، به نحوی که یک شبکه اقتصادی و صنعتی را در آسیای مرکزی شکل دادهاند.
با این وجود مهمترین عامل هم در این برداشت موقعیت سیاسی ازبکستان در آسیای مرکزی است.
این کشور از سال ۲۰۱۷ و پس از ریاست جمهوری «شوکت میرضیایف» یکی از پیشروترین رویکردهای اصلاحی را در پیش گرفته و با نمایش یک دولت توسعهگرا و بازسازی فضای سیاسی و اقتصادی در عین حفظ ثبات، قابلیت الهامبخشی خود را برای آسیای مرکزی به نمایش گذاشته است.
از این جهت است که ازبکستان به عنوان محرکه اصلی تحول در آسیای مرکزی شناخته شده و بازیگر اصلی در فرایند همگرایی مستقل درونمنطقهای شناخته میشود که میتواند ظرفیتهای بالقوه این منطقه را در سیاست جهانی بالفعل سازد.
به همین دلیل و مبتنی بر همین منطق است که تاشکند به عنوان شریک اصلی و نقطه کانونی سیاست منطقهای بسیاری از قدرتهای بینالمللی و منطقهای شناخته میشود.
این نقش و موقعیت برای جمهوری اسلامی ایران ابعاد کیفیتری مییابد.
دوره سردی روابط تهران و تاشکند و بهویژه سایه سنگین برداشتهای تاریخی غیرهمسو و نگاههای امنیتیسازی شده در طول دوره ریاست جمهوری شوکت میرضیایف پایان یافته و رویدادهای تاریخی جدیدی در تعاملات دو کشور به وجود آمده است.
نگاه مقامات عالیرتبه دو کشور فراتر از صرف روابط عملگرایانه، بلکه با محوریت توسعه مشارکت راهبردی ارائه شده و گامهای زیادی در راستای آن برداشته شده است.
ایران و ازبکستان همچنین قابلیتهای مکمل زیادی در حوزههای اقتصادی دارند که میتواند بسترساز تسهیل و تسریع این مشارکتهای راهبردی شوند.
متمرکز بر این نقش و این موقعیت میتوان لیستی از مهمترین الزامات و ملاحظات توسعه روابط دوجانبه ایران و ازبکستان را برشمرد.
۱.
نگاه جمهوری اسلامی ایران به حوزه سیاست خارجی به میزان زیادی متاثر از تحولات خاورمیانه و سیاست جهانی است و سایه سنگین این رویکرد بر تعاملات ایران در آسیای مرکزی مانع از تحقق بسیاری از ظرفیتها شده است.
در حالی که عرصه سیاست بینالمللی و رویکردهای خاورمیانهای ایران تهدیدمحوری و مقابله با تهدیدات است، باید در نظر داشت که آسیای مرکزی عرصه فرصتها است و از این روی باید نگاهی متفاوت و ویژه به این روابط، بهویژه در قبال ازبکستان داشت.
۲.
علیرغم عملگرایی دو دولت در توسعه مناسبات اقتصادی، همچنان آمارها نشان میدهد شاخصهای سرمایهگذاری و مبادلات تجاری بنا به دلایل مختلف در سطح نسبتا پایینی است.
چشمانداز تجارت دو میلیارد دلاری همچنان مسیری طولانی برای تحقق دارد و حوزه سرمایهگذاری علیرغم جذابیتهای ساختاری همچنان به بستری اثرگذار بر روابط تبدیل نشده است.
این موضوع مستلزم ارائه تسهیلات «دانشی» و «ارتباطی» از سوی دولتها است.
این تسهیلات در چارچوب ایجاد بسترهای شناخت و مفاهمهی عمیق از فضای اقتصادی دو کشور و طراحی حداکثری بسترهای ارتباطی، فراتر از کمیسیونهای مشترک اقتصادی امکانپذیر است.
برگزاری هفتگی رویدادهای کلان در حوزه اقتصاد و سرمایهگذاری و ایجاد شبکهای مویرگی از ارتباطات اقتصادی ضرورت کلیدی توسعه مناسبات کنونی تهران و تاشکند است.
۳.
علیرغم وجود ظرفیتها و فرصتهای گسترده در حوزه فرهنگی، اقتصادی، تاریخی و حتی مذهبی، برخی شاخصهای سیاسی همچنان سایه سنگینی بر روابط دوجانبه داشتهاند که ازجمله آنها میتوان به موضوعاتی همچون رژیم صهیونیستی، سیاستهای ایرانهراسانه غرب، نظام تحریمها و برخی برداشتهای واگرایانه در خصوص همگرایی ترکی در آسیای مرکزی با توجه به نقش ترکیه اشاره کرد.
راهکار مقابله با این چالشها نزدیکی حداکثری گفتمانهای سیاسی دو دولت در سطوح میانی و کلان است.
با توجه به حضور مشترک ایران و ازبکستان در بسیاری از سازمانهای مهم منطقهای نظیر سازمان همکاری شانگهای، سازمان همکاری اقتصادی، سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، توسعه پلتفرمهای کارکردی دو و سهجانبه در موضوعات سیاسی مشترک نظیر افغانستان یکی از ضروریات توسعه مناسبات کنونی است.
۴.
افکار عمومی هم در ایران و هم در ازبکستان نقش اثرگذاری در پایداری مناسبات سیاسی و توسعه تعاملات اقتصادی دوجانبه، بهویژه در حوزههایی همچون گردشگری دارند.
از این رو توسعه برنامههای مشترک و دوجانبه دیپلماسی عمومی و رسانهای برای اصلاح و تقویت تصویر دو کشور جزو الزامات ضروری برای ارتقاء روابط به سطح مشارکت راهبردی است.
در حال حاضر علیرغم نگاه گسترده و عمیق به ایران در فضای ازبکستان و بهویژه در شهرهایی همچون سمرقند و بخارا، نگاه به ازبکستان در ایران همچنان بسیار محدود است.
به عنوان مثال برنامههای بسیار محدودی در طول سال در صدا و سیما به ازبکستان تخصیص دارد و فضای افکار عمومی و همچنین فضای نخبگانی نسبت به فرصتها و تحولات ازبکستان بسیار مبهم است.
۵.
ازبکستان در طول سالهای اخیر نقش بسیار فعالی در گفتمانسازی سیاسی بینالمللی مبتنی بر رویکرد سیاست خارجی چندوجهی داشته است.
بر این اساس این کشور همچون قزاقستان قابلیتهای زیادی در توسعه رویکردهای میانجیگرانه سیاسی برای ایران خواهد داشت، مشابه نقشی که قزاقستان در فرایند آستانه و یا مذاکرات هستهای در آلماتی برای ایران ایفا کرد.
این قابلیتهای سیاسی منحصربهفرد در تاشکند در صورت به رسمیت شناختن توسط ایران و بهرهمندی از آن در سطوح بینالمللی میتواند ضمن کاهش سطح وابستگی سیاست خارجی ایران به دینامیکهای خاورمیانهای، فرصتهای عملگرایانه بیشتری با نگاههای جدید ازبکستان در موضوعات منطقهای و بینالمللی ایجاد کند.
این نقش بهویژه در موضوعات مهمی همچون افغانستان حائز اهمیت است.
۶.
ایران و ازبکستان بهمنظور توسعه مشارکت راهبردی به ویژه در حوزه اقتصادی مستلزم تقویت پیوندهای متقابل ژئواکونومیکی هستند.
ایران فرصتهای زیادی برای پیوستن به کریدور ترانس افغان و مشارکت با ازبکستان برای تنوعبخشی به مسیرهای ژئواکونومیکی آسیای مرکزی به آبهای آزاد دارد.
در عین حال تسریع فرایند اتصال ریلی به چابهار و ارائه تسهیلات بیشتر به ازبکستان برای حضور لجستیکی در این بندر، تعاملات دوجانبه بیش از پیش تقویت خواهد شد.
از سوی دیگر ازبکستان بهواسطه ابتکار جدید برای توسعه ارتباط ریلی با چین از مسیر قزاقستان قابلیتهای زیادی برای ارائه یک دسترسی زمینی و ریلی به چین ایجاد خواهد کرد.
در حوزههای دیگر همچون فناوری، سرمایهگذاری مشترک در حوزههای زیرساختی، انتقال تکنولوژی و مواردی از این دست نیز فرصتهای زیادی برای تقویت این وابستگی متقابل ژئواکونومیکی وجود دارد.
*پژوهشگر موسسه مطالعات آسیای مرکزی