چپهای نانجیب به روایت بهزاد نبوی/ تمجید قالیباف از یک مدیر گمنام جهادی
پیشرفت مردم و تعالی یک حکمرانی هرگز ممکن و میسور نیست مگر اینکه آن مردم و آن حکومت به سمت نخبگان عزیمت کنند و آنان را پاس بدارند.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است.
ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم.
هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
"چپهای نانجیب" به روایت بهزاد نبوی
بهزاد نبوی، رئیس سابق جبهه اصلاحات و از چهرههای ستادی این جریان سیاسی در بخشی از یک مصاحبه که خبرآنلاین آنرا منتشر کرد در اشاره به ارتباط رئیسجمهور با رهبری گفته است: از ارتباط رهبری و رییسجمهور مطلع نیستم اما مانند بعضی از دوستان که ابراز نارضایتی میکنند، ناراضی نیستم.
او میافزاید: پزشکیان میگوید هرچه رهبری بگوید من گوش میکنم.
همه -روسای جمهور- هم همینطور بودند.
از آقای هاشمی گرفته تا به امروز، همه روسای جمهور علیرغم کمی بحث و گفتوگو نظر رهبری را پذیرا بودند.
پزشکیان هم نمیگوید -با رهبری- بحث و گفتوگو ندارم، ولی نهایتا نظر رهبری را میپذیرد.
نبوی اظهار میکند: بعضی دوستان اما میگویند –پزشکیان- نباید این موضوع را بر زبان بیاورد.
روابط -رییسجمهور و رهبری- علیالقاعده نباید بد باشد، چون سیاستهای هماهنگ که به نظام حاکمیت مربوط است انجام میشود و این همان گزارهای است که آقای پزشکیان وعده داده بود.[۱]
*روایت بهزاد نبوی از "دوستانی که میگویند پزشکیان نباید اطاعتش از رهبری را بیان کند؛ همان روایتی است که پرده از رخ "چپهای نانجیب" برمیدارد.
نیروهایی برنشسته در ستاد جریان اصلاحات که دلی در گرو اسلام و انقلاب و پزشکیان ندارند و منتهای آمالشان هم کشاندن مردم به خیابان علیه نظام اسلامی است.
ما پیش از این در گزارشهای متعددی به پزشکیان هشدار داده بودیم که چپهای نانجیب دولت او را تهدید میکنند و رئیسجمهور حتما باید از همکاری با اینان بر حذر باشد.[۲]
قبل از بهزاد نبوی؛ علی شکوریراد، یکی از فعالان جریان چپ نیز طی اظهاراتی از این گفته بود که اصلاح طلبان آرمانگرا نسبت به رویکردهای پزشکیان دید انتقادی پیدا کردهاند.[۳]
اینکه بهزاد نبوی به جماعت فوقالذکر لقب "دوستان" میدهد نیز از تأملات روزگار سیاست ماست.
گفتنیست، محمدرضا تاجیک از چپهای ستادی چندی قبل به گزاره مورد تأکید مشرق درباره تقسیمبندی اصلاحطلبان به "چپهای نجیب و چپهای نانجیب" انتقاد کرده بود.
***
"دموکراسیهای لاغر" و تنش غیر تصعیدی هند و پاکستان
هند و پاکستان پس از چند روز تنش مرزی وارد آتش بس شدند.
تنشی که البته در روزهای وقوع نیز اعلام شده بود یک تنش غیر تصعیدی (نافراگیر) است و دو طرف صراحتا تأکید داشتند که هیچ قصدی برای گسترش این درگیریهای محدود ندارند.
اصل ماجرا این بود که هندوستان پس از واقعه پهلگام اعلام کرد قصد دارد گروههایی را که عامل این عملیات تروریستی میداند هدف قرار دهد و پاکستان هم از این میگفت که پاسخ کنشهای نظامی را خواهد داد.
جالب آنکه مقامات نظامی دو کشور تا قبل از آتشبس اعلامی که گفته میشود آمریکا میانجی آن بوده است نیز با یکدیگر در ارتباط بودند.
برخی تحلیلگران از ابتدای آغاز تنش از سوی هند؛ معتقد بودند که این تنش هرگز به یک جنگ بزرگ یا فراگیر منتج نخواهد شد.
اما این تحلیل چگونه ارائه شد و چرا یک رهیافت درست پیرامون این تنش بود؟
*هند و پاکستان دموکراسیهایی لاغر هستند.
این تعبیر از آنرو به کار میرود که این کشورها علیرغم برخورداری از حکومت مرکزی، ساز و کارهای سیاسی، داشتن تمامیت ارضی و غیره اما همچنان از یک بافتار قوی سیاسی برای پیشرفت، حل مشکلات ملی، عبور از بحران و مقولاتی از این دست برخوردار نیستند.
کما اینکه از باب ذکر مثال میدانیم کشور پاکستان چگونه با یک سیل یا زلزله دچار بحرانهای اساسی میشود و یا هندوستان چگونه با اینکه یک کشوری بزرگ و با جمعیت زیاد است اما سالها از سوی یک جمعیت معدود انگلیسی در کمپانی هند شرقی استثمار شد، هیچ جایی در معادلات اکنون جهانی ندارد و مبتلای بحرانهای لاینحلی از قبیل آلودگی آب آشامیدنی، سلامت ملی و...
است.
مسئله بارز دیگر ناتوانی دو کشور در حل بحرانهای مرزی با یکدیگر (اشاره به ماجرای کشمیر) و یا حل معضل تروریستهاست.
یک کشور (پاکستان) به زاغه مهمات و کندوی تروریستها در منطقه مشهور شده و کشور دیگر هم بصورت دائمی مورد آسیب تروریستهاست (اشاره به حمله اخیر تروریستها به توریستهای هندی و ماجراهایی از قبیل ربایش پرواز شماره ۸۱۴ ایندین ایرلاین در سال ۱۹۹۹ از سوی یک گروه معارض که در خاک پاکستان میزیست و دست آخر منجر به پذیرش درخواستهای ربایندگان از سوی دولت هند شد)
طبعا چنین کشورها و حاکمیتهایی هرگز توان و جانی فراتر از یک تنش کوتاه مدت مرزی ندارند و مسئله "جنگ" برای آنها بلاموضوع است.
کما اینکه دیدیم دو طرف در تمام مدت تنش اخیر نیز بر غیر تصعیدی بودن درگیریها و لزوم مذاکره تأکید داشتند.
در خصوص زیست دموکراسیهای لاغر البته باید متوجه ژستهای تنومندی برخی از آنها نیز بود.
توضیح این مقوله را باید با ذکر یک مثال آغاز کرد.
مثلا کشور بلاروس در همسایگی روسیه نیز یک دموکراسی لاغر است.
(اگرچه باید پذیرفت که اطلاق حتی کلمه دموکراسی به برخی از این کشورها بسیار روادارانه و متسامحانه است)
لکن میبینیم که بلاروس در معادلات خود درست عمل میکند و با اتصال به هژمونی همسایه یعنی کشور روسیه؛ خود را در چارچوب معادلات هژمون تعریف میکند و بدین سان نه تنها از ساحت تنش دور میشود بلکه موجب تقویت هژمون همسایه نیز میشود.
اما در قبال کشورهایی مثل هند و پاکستان نه تنها کمتر شاهد چنین تدابیری هستیم بلکه حتی نوعی علاقه به تنشزایی محدود و یا قضایای مربوط به بمبهای هستهای دو کشور را نیز شاهد هستیم.
مثلا در قبال پاکستان میبینیم که این کشور در قبال هژمونی همسایه یعنی ایران اسلامی؛ آنچنان که باید عملکرد مطلوبی ندارد و ما در ماجرایی مثل "اشرار مرزی" نه تنها شاهد همکاری ۱۰۰ درصدی پاکستان نیستیم بلکه حتی در مقطعی شاهد پاسخ نقطهای پاکستان به عملیات برونمرزی جمهوری اسلامی ایران علیه تروریستهای پاکستانی هم بودیم.
و یا همینطور هندوستان که میبینیم در قبال ۲ هژمونی پیرامون خود یعنی ایران و چین بهگونهای خود را عصیانگر نشان میدهد، در قضایای برخورد ایران با اسرائیل بدون اینکه هیچ جایی در معادله داشته باشد، علاقه به کار اطلاعاتی نشان میدهد و یا همینطور در جریان تنش اخیر حتی چین را متهم میکند که برخی تجهیزات را در اختیار تروریستها قرار داده است!
بدینقرار است که اساسا گزینه جنگ، تنش هستهای یا امکان رفتارهای کلان در قبال چنین کشورهایی مطرح نیست و سقف تحرک آنها صرفا محدود به برخی تنشزاییها و زد و خوردهای غیر تصعیدی مرزی است.
پروندههایی مثل ماجرای "آب" میان دو کشور نیز در قالب معاهدات حل و فصل خواهد شد.
همچنانکه تاکنون شده است زیرا همانطور که اشاره شد چنین دموکراسیهایی طاقت تنشهای بلندمدت را ندارند.
"خرد حکمرانی" اقتضا میکند که این قبیل کشورها ضمن کاهش هیجانات بینامرزی و پرهیز از رفتارهایی که نمایش تنومندی دموکراتیک باشد؛ رفتار خود را با هژمونیهای پیرامون به نحو معقول و عادلانه تنظیم کنند و بدینمنوال در فرایند بهبود حکمرانی قرار بگیرند.
***
تمجید قالیباف از یک مدیر گمنام جهادی
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی طی سخنانی در دیدار با معاونان مجلس وزارتخانههای دولتی با اشاره به سفر نظارتی سه روزه خود به استان گلستان گفته است: یک روحانی در جریان این سفر گزارشی ارائه کرد مبنی بر این که چند ده روستا را با بهترین بهرهوری هدایت میکند و باعث شده بود کشاورزان منطقه با فناوریهای روز درآمد زیادی داشته باشند.
جالب اینکه نه تنها کسی به این روحانی کمک نمیکرد بلکه چوب هم لای چرخ او میگذاشتند.
به گزارش ایسنا، او همچنین تصریح میکند: کار برای خدا نه دلسردی دارد و نه خستگی و اگر خسته و دلسرد شدیم یعنی برای نفس خود کار کردهایم.[۴]
*امثال روحانی مورد اشاره قالیباف همان اوتاد و حجتهای الهی در زمین هستند که کارآمدی دین برای دنیای مردم را اثبات میکنند.
حجتهای الهی که در ساحت حکمرانی به آنان نخبه میگویند و جالب آنکه نخبه گلستانی مورد نظر یک روحانی نیز هست.
همه باید بدانیم که پیشرفت مردم و تعالی یک حکمرانی هرگز ممکن و میسور نیست مگر اینکه آن مردم و آن حکومت به سمت نخبگان عزیمت کنند و آنان را پاس بدارند.
نخبه هم لزوما یک دانشجوی با معدل بالا و یا یک دکتر نیست بلکه نخبه کسی است که راه حلها را میداند و یا توان اجرای راهحلها را دارد.
در قبال روحانی گلستانی مذکور و امثال او البته یک نکته مهم را هم باید دانست و آن اینکه وظیفه مسئولان و جامعه در قبال این نخبگان عرصه اجرا و حکمرانی فقط "ذکر خیر" نیست و هر یک از این دو قشر (مردم و مسئولان) به اندازه وسع و امکان خود باید از این نخبگان و کارآمدان حمایت گفتمانی، مالی و حکومتی داشته باشند تا همانطور که خیرات اینان به کثرت بیشتری از جامعه تسرّی مییابد؛ جامعه و حکمرانی نیز از خطر بزرگ "انزوای نخبگان" در امان بماند.
***
1_ khabaronline.ir/xnxNz
2_ mshrgh.ir/1621259
3_ mshrgh.ir/1694215
4_ isna.ir/xdTnz2