خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 22 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

پشت پرده تحول راهبردهای آمریکا در قبال ایران

مهر | بین‌الملل | یکشنبه، 21 اردیبهشت 1404 - 08:24
مذاکرات هسته‌ای جاری میان ایران و ایالات متحده نقطه عطفی تاریخی را رقم زده است که نشان‌دهنده درک دیرهنگام واشنگتن از قدرت رو به رشد ایران است.
ايران،مذاكرات،آمريكا،غربي،استراتژيك،ملي،برنامه،رژيم،اشغالگر، ...

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: «نجاح محمد علی» تحلیلگر و فعال سیاسی عراقی، یادداشتی اختصاصی با عنوان «پشت پرده تحول راهبردهای آمریکا در قبال ایران» برای گروه بین‌الملل خبرگزاری مهر ارسال کرده که متن کامل آن در ادامه می‌آید:
مذاکرات هسته‌ای جاری میان ایران و ایالات متحده نقطه عطفی تاریخی را رقم زده است که نشان‌دهنده درک دیرهنگام واشنگتن از قدرت رو به رشد ایران است؛ قدرتی که در پیشرفت بی‌سابقه برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز و ثبات استراتژیک ایران در برابر فشارهای بین‌المللی تجلی یافته است.
این تغییر در رویکرد آمریکا، از تهدید و تحریم به مذاکره و انعطاف، صرفاً یک مانور دیپلماتیک نیست، بلکه نتیجه مستقیم استقامت ایران و توانایی آن در تحمیل واقعیتی جدید است که حقوق حاکمیتی و نقش محوری این کشور در منطقه را به رسمیت می‌شناسد.
ستون قدرت ایران
پس از خروج یک‌جانبه آمریکا از توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۸، ایران تصمیم استراتژیکی برای تسریع توسعه برنامه هسته‌ای خود اتخاذ کرد و دستاوردهای کیفی چشمگیری در غنی‌سازی اورانیوم، طراحی رآکتورهای پیشرفته و تولید مواد هسته‌ای به دست آورد.
این دستاوردها صرفاً گام‌های فنی نبودند، بلکه پیامی سیاسی قاطع بودند مبنی بر اینکه ایران اجازه تضعیف حقوق مشروع خود به‌عنوان عضو معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) را نخواهد داد.
امروز، ایران با برخورداری از قابلیت‌های هسته‌ای پیشرفته، در جایگاه قدرت قرار دارد و ایالات متحده را وادار کرده است تا خواسته‌های غیرواقع‌بینانه خود، مانند برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران، را مورد بازنگری قرار دهد.
این واقعیت جدید، مذاکرات را از تلاش آمریکا برای تحمیل شرایط به گفت‌وگویی تبدیل کرده است که حق ایران در بهره‌مندی از فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز را به رسمیت می‌شناسد.
این پیشرفت از خلأ به وجود نیامده، بلکه نتیجه سرمایه‌گذاری بلندمدت در تحقیقات علمی و توسعه فناوری، علی‌رغم تحریم‌های اقتصادی سختگیرانه، بوده است.
ایران، که با چالش‌های عظیمی مواجه بود، ثابت کرد که قادر است فشارها و تهدیدها را به فرصت‌هایی برای پیشرفت تبدیل کند و این توانایی را مدیون شایستگی‌های ملی و اراده سیاسی خود است.
این قابلیت‌ها، نادیده گرفتن ایران یا تحمیل راه‌حل‌هایی که حاکمیت آن را محترم نمی‌شمارند را غیرممکن ساخته و واشنگتن را به سوی اتخاذ رویکردی واقع‌بینانه‌تر در مذاکرات سوق داده است.
میان دو الگو
تجربه لیبی درسی تاریخی و تلخ باقی مانده است که از خطرات کنار گذاشتن توانمندی‌های دفاعی تحت فشار وعده‌های غربی هشدار می‌دهد.
پس از آنکه لیبی در سال ۲۰۰۳ برنامه هسته‌ای خود را کنار گذاشت، با مداخله نظامی مواجه شد که رژیم آن را سرنگون کرد.
این تجربه، باور ایران به ضرورت حفظ ابزارهای بازدارندگی استراتژیک را تقویت کرده و سنگ بنای استراتژی این کشور را تشکیل می‌دهد؛ استراتژی‌ای که هرگونه رویکردی با هدف تضعیف توانمندی‌های دفاعی یا خدشه به حاکمیت ملی را رد می‌کند.
در مقابل، ایران با اشاره به الگوی کره شمالی به‌عنوان گزینه‌ای استراتژیک در صورت تداوم فشارهای غربی و نقض تعهدات بین‌المللی علیه خود، موضعی تهاجمی‌تر اتخاذ کرده است.
این اشاره نشان‌دهنده آمادگی ایران برای خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) و تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای نظامی در صورت اجبار به این اقدام برای حفاظت از حاکمیت و امنیت ملی خود است.
ایران، که بر حق مشروع خود در بهره‌مندی از فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز طبق معاهده NPT تأکید دارد، در الگوی کره شمالی – که با دستیابی به سلاح هسته‌ای استقلال خود را حفظ کرد – گزینه‌ای جایگزین برای تضمین بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی، چه از سوی ایالات متحده و چه از سوی رژیم اشغالگر صهیونیستی، می‌بیند.
این موضع تهدیدی توخالی نیست، بلکه استراتژی‌ای روشن است که هدف آن وادار کردن طرف‌های غربی به احترام به حقوق ایران و مذاکره بر مبنای برابری، همراه با ارائه تضمین‌های امنیتی ملموس برای حفاظت از ایران در برابر هرگونه تجاوز یا نقض توافقات است.
ایران بدین ترتیب تأکید می‌کند که هیچ مسیری که حاکمیت آن را تهدید کند نمی‌پذیرد و آماده است تا تمامی گزینه‌ها را برای حفاظت از منافع ملی خود به کار گیرد.
در این چارچوب، ایران تأکید دارد که هر توافق هسته‌ای باید تداوم برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز آن را تضمین کند و با ارائه تضمین‌های امنیتی ملموس، این کشور را از تهدیدات خارجی، چه از سوی ایالات متحده و چه از سوی رژیم اشغالگر صهیونیستی، محافظت نماید.
این موضع صرفاً احتیاط دیپلماتیک نیست، بلکه استراتژی‌ای روشن است که توانمندی‌های هسته‌ای را ابزاری برای حفظ استقلال ملی در برابر طمع‌های منطقه‌ای و بین‌المللی می‌بیند.
عقب‌نشینی در برابر استقامت
تحرکات اخیر آمریکا، مانند اعزام بمب‌افکن‌های B-۲ یا اجرای حملات محدود علیه متحدان ایران در منطقه که نهایتاً به توافقی با انصارالله منجر شد، تلاشی برای حفظ ظاهر قدرت در حالی است که عقب‌نشینی استراتژیک آشکاری رخ داده است.
اما واقعیت نشان می‌دهد که این تحرکات صرفاً اقداماتی نمادین برای آرام کردن متحدان منطقه‌ای، به‌ویژه رژیم اشغالگر صهیونیستی، هستند و تأثیری بر عزم ایران ندارند.
مهم‌تر از آن، تغییر قابل‌توجه در گفتمان آمریکایی است که در آن خواسته‌های پیشین مبنی بر پایان کامل برنامه هسته‌ای ایران از پیش‌نویس‌های مذاکرات در مسقط حذف شده است.
این تحول، شکست سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ را آشکار می‌کند؛ سیاستی که بر اجبار ایران به تسلیم از طریق تحریم‌ها و تهدیدات نظامی شرط‌بندی کرده بود.
این عقب‌نشینی آمریکا نتیجه مستقیم استقامت ایران است که تحریم‌های اقتصادی بی‌سابقه را بدون چشم‌پوشی از اصول خود تحمل کرد.
ایران، با هوشمندی دیپلماتیک خود، توانست این فشارها را به فرصتی برای تقویت جایگاه خود به‌عنوان قدرتی منطقه‌ای غیرقابل چشم‌پوشی تبدیل کند.
این استقامت، که با پیشرفت علمی و وحدت ملی پشتیبانی شده، واشنگتن را وادار کرد تا بپذیرد ایران کشوری نیست که بتوان با زور آن را به تسلیم واداشت، بلکه شریکی است که باید بر اساس احترام متقابل با آن مذاکره کرد.
فرصت‌های استراتژیک
مذاکرات کنونی فرصتی طلایی برای ایران فراهم می‌کند تا نقش خود را به‌عنوان قدرتی منطقه‌ای پیشرو تثبیت کند، در حالی که فشارهای اقتصادی که هرگز نتوانست اراده ملت ایران را در هم بشکند، کاهش می‌یابد.
ایران، که انعطاف دیپلماتیک استثنایی‌ای را بدون چشم‌پوشی از حقوق خود نشان داده، به دنبال توافقی است که اهداف روشنی را محقق کند: احترام به حاکمیت ملی، تضمین تداوم برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز، رفع تدریجی تحریم‌ها و ارائه تضمین‌های بین‌المللی علیه هرگونه نقض احتمالی آمریکا در آینده.
این توافق باید از زبان تهدید و شرایط غیرممکن فاصله بگیرد و در عوض بر اصل احترام متقابل و چندجانبه‌گرایی استوار باشد.
در این چارچوب، ایران نقشی محوری در بازسازی نظام منطقه‌ای ایفا می‌کند و از طریق گفت‌وگو و همکاری با کشورهای همسایه به دنبال تقویت ثبات است.
این دیدگاه به شدت با سیاست‌های توسعه‌طلبانه و تجاوزکارانه رژیم اشغالگر صهیونیستی، که هدف آن بی‌ثبات کردن منطقه است، در تضاد است.
ایران، برخلاف آن، الگویی از توسعه مستقل و مقاومت صلح‌آمیز ارائه می‌دهد که آن را به نیرویی جذاب برای کشورهایی تبدیل کرده که به دنبال رهایی از سلطه غربی هستند.
حمایت واقع‌گرایی غربی
تحلیل‌های منتشرشده از سوی مراکز فکری معتبر غربی، مانند بنیاد کارنگی و نشریه «نشنال اینترست»، صحت رویکرد ایران در مذاکرات را تأیید می‌کنند.
این تحلیل‌ها، که تلاش دارند دیدگاهی واقع‌گرایانه اتخاذ کنند، خواستار رویکردی تدریجی مبتنی بر اعتمادسازی به جای تقابل بی‌حاصل هستند و نشان‌دهنده درک فزاینده‌ای از این واقعیت‌اند که ایران نه‌تنها یک طرف در مذاکرات، بلکه قدرتی استراتژیک با توانایی شکل‌دهی به صحنه منطقه‌ای و بین‌المللی است.
این تحلیل‌ها، هرچند از مؤسسات غربی منتشر می‌شوند، به‌صورت غیرمستقیم و بر اساس اصل «مکره اخاک» از موضع ایران حمایت می‌کنند؛ موضعی که تسلیم در برابر فشارها را رد کرده و خواستار مذاکره بر اساس برابری است.
ایران از این رویکرد بهره می‌برد تا مشروعیت خواسته‌های خود را تقویت کند و تأکید نماید که تنها راه‌حل پایدار، توافقی است که حقوق این کشور را محترم شمارد و منافع استراتژیک آن را تضمین کند.
این حمایت، هرچند اعلام‌نشده، نشان‌دهنده تغییری در نگاه غربی به ایران است؛ از تصور آن به‌عنوان تهدید به سوی به رسمیت شناختن آن به‌عنوان شریکی ضروری برای تحقق ثبات منطقه‌ای.
چالش‌های مذاکرات
با وجود فرصت‌های بزرگی که مذاکرات فراهم می‌کند، این فرایند خالی از چالش نیست.
مهم‌ترین چالش، فقدان اعتماد میان ایران و ایالات متحده است که نتیجه دهه‌ها خصومت و سابقه پر از نقض توافقات از سوی آمریکا است.
به همین دلیل، ایران، که با تحریم‌های ناعادلانه و تهدیدات مکرر مواجه بوده، تأکید دارد که هر توافقی باید شامل مکانیزم‌های نظارت و بازرسی عادلانه باشد و با تضمین‌های بین‌المللی از هرگونه عقب‌نشینی احتمالی آمریکا در آینده محافظت کند.
علاوه بر این، مذاکرات با چالش‌های منطقه‌ای مواجه است، جایی که رژیم اشغالگر صهیونیستی تلاش می‌کند هرگونه نزدیکی میان ایران و غرب را از ترس تقویت جایگاه ایران، مختل کند.
این تلاش‌ که شامل کارزارهای رسانه‌ای و تحرکات نظامی تحریک‌آمیز است، با هدف کشاندن منطقه به سوی درگیری‌ ویرانگر انجام می‌شود.