خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 20 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

آتش‌بس دریای سرخ و بن‌بست تل‌آویو بین محاسبات صنعا و اولویت‌های ترامپ

مشرق | بین‌الملل | شنبه، 20 اردیبهشت 1404 - 17:40
آتش‌بس بین واشنگتن و صنعا به معنای پایان رویارویی نیست، بلکه بازآرایی اولویت‌هاست. صنعا، استراتژی خود را مبتنی بر حمایت از فلسطین ادامه می‌دهد.
صنعا،رژيم،آمريكا،اشغالگر،تشديد،حملات،يمن،نظامي،حمايت،واشنگتن ...

به گزارش مشرق، «نجاح محمد علی» تحلیلگر و فعال سیاسی عراقی، طی یادداشتی با عنوان «آتش‌بس دریای سرخ و بن‌بست تل‌آویو بین محاسبات صنعا و اولویت‌های ترامپ» نوشت:
در تاریخ ۷ مه ۲۰۲۵، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، اعلام کرد که با میانجی‌گری سلطنت عمان، توافقی برای آتش‌بس با دولت صنعا به دست آمده است که هدف آن تأمین امنیت ناوبری در دریای سرخ است.
اگرچه این توافق به توقف حملات آمریکا علیه اهداف در یمن در ازای عدم هدف‌گیری کشتی‌های آمریکایی منجر شده، صنعا به‌صراحت اعلام کرد و ترامپ نیز تأیید نمود که این توافق شامل رژیم اشغالگر نمی‌شود، به این معنا که عملیات علیه کشتی‌های مرتبط با این رژیم ادامه خواهد یافت.
این تحول، ویژگی‌های صحنه‌ای منطقه‌ای جدید را آشکار می‌کند که در آن اولویت‌های آمریکا تحت رهبری دونالد ترامپ بازنویسی می‌شود و تأیید می‌کند که امروز کنترل تنگه باب‌المندب نه در دست واشنگتن و نه متحدانش، بلکه در اختیار مقاومتی است که از موضع قدرت شرایط خود را تحمیل می‌کند.
توافق بین صنعا و واشنگتن نشان‌دهنده عقب‌نشینی آمریکا از حمایت از رژیم اشغالگر نیست، بلکه بیانگر تمایل دولت ترامپ برای کاهش درگیری نظامی خود در یمن و دستیابی به ثبات نسبی در یک گذرگاه دریایی حیاتی است که از زمان آغاز عملیات «طوفان الاقصی» شاهد اختلالات مکرر بوده است.
تصمیم به توقف رویارویی مستقیم با صنعا نشان‌دهنده رویکردی عمل‌گرایانه است که در درجه اول تحت تأثیر منافع آمریکا قرار دارد، فارغ از تعهدات مطلق به متحدانش در منطقه، حتی اگر این متحد رژیم اشغالگر باشد.
دریای سرخ؛ نظامی‌سازی یک گذرگاه حیاتی و نتایج معکوس
عملیات «نگهبان رفاه» اواخر سال ۲۰۲۳ به رهبری واشنگتن با ادعای حفاظت از کشتی‌ها در برابر حملات صنعا راه‌اندازی شد.
اما مداخله نظامی غرب تنش‌ها را تشدید کرد و به نتایج معکوس منجر شد، به‌طوری‌که بیش از ۱۸ شرکت کشتیرانی مجبور شدند مسیر خود را به سمت دماغه امید نیک تغییر دهند، که هزینه تجارت جهانی را افزایش داد و زنجیره‌های تأمین را مختل کرد.
در مقابل، آتش‌بس اخیر به کاهش قابل‌توجه حملات علیه کشتی‌های غیرمرتبط با رژیم اشغالگر منجر شده و امکان بازگشت محدود تردد دریایی را فراهم کرده است، هرچند با احتیاط، به دلیل ادامه عملیات علیه کشتی‌های رژیم صهیونیستی یا آن‌هایی که با آن همکاری می‌کنند.
تشدید نمادین
از اواخر سال ۲۰۲۳، صنعا حملات خود را با پهپادها و موشک‌های بالستیک به شهرهای واقع در عمق سرزمین‌های اشغالی، از جمله یافا، ایلات و حتی هدف‌گیری چندین‌باره فرودگاه بن‌گurion ادامه داده است.
اگرچه تعداد این حملات به «هزار» نمی‌رسد، همان‌طور که برخی ادعا می‌کنند، تأثیر روانی آن بر شهرک‌نشینان رژیم اشغالگر عمیق بوده و میلیون‌ها نفر را مجبور به پناه‌گرفتن در پناهگاه‌ها کرده و نظام اقتصادی و امنیتی را مختل کرده است، که نشان‌دهنده ناتوانی استراتژیک در بازدارندگی محور مقاومت است.
هدف‌گیری اطراف فرودگاه بن‌گurion بدون آسیب به خود فرودگاه نشان داد که پیام نه‌تنها در تعداد یا دقت موشک‌ها، بلکه در انتخاب دقیق اهداف نهفته است.
صنعا قصد داشت توانایی فنی و اطلاعاتی خود را برای ضربه‌زدن به تأسیسات حساس در عمق رژیم نشان دهد، ضمن اجتناب از تلفات شهرک نشینان، تا پیامی سنجیده ارسال کند: رآکتور دیمونا، فرودگاه‌ها و تمام زیرساخت‌های حیاتی در سرزمین‌های اشغالی در تیررس آتش یمن قرار دارند، هرگاه تصمیم به پاسخ قاطع گرفته شود.
این نوع بازدارندگی هوشمند تحولی استراتژیک در قواعد درگیری منطقه‌ای ایجاد می‌کند.
تعهد مشروط
با وجود ادامه حمایت نظامی آمریکا از رژیم اشغالگر، واشنگتن پس از آتش‌بس به حملات یمن پاسخ نداده÷ است، که برخی را به صحبت درباره «تخلی» ضمنی آمریکا واداشته است.
واقعیت این است که دولت ترامپ بین حمایت از متحد خود و تمایل به اجتناب از گرفتارشدن در باتلاق جدید یمن تعادل برقرار می‌کند.
حملات مداوم از صنعا در را برای تشدید باز نگه می‌دارد، اما هر پاسخ گسترده آمریکایی تابع محاسبات دقیقی خواهد بود که به اقتصاد و سیاست داخلی در سال انتخاباتی حساس مربوط می‌شود.
مسیر تشدید
با وجود بمباران‌های آمریکا و بریتانیا علیه مواضع نظامی، صنعا همچنان توانایی‌های موشکی پیشرفته‌ای، از جمله موشک‌های بالستیک و موشک‌های مافوق صوت مانند «فلسطین -۲» که اواخر سال گذشته برای هدف‌گیری فرودگاه بن گوریون استفاده شد، حفظ کرده است.
آنچه انصارالله را از دیگر جنبش‌های مقاومت متمایز می‌کند، توانایی آن‌ها در تاب‌آوری در داخل یک دولت فروپاشیده با مرکزیت رسمی عدن و موفقیت در تحمیل معادلات بازدارندگی با وجود محاصره و مداخلات خارجی است.
با وجود هشدارها درباره ضربه «زلزله‌مانند» آتی علیه رژیم اشغالگر، این پیش‌بینی‌ها در چارچوب تشدید نمادین باقی می‌مانند، بدون نشانه‌هایی از ضربه استراتژیک قاطع در آینده نزدیک.
صنعت یمنی تحت محاصره
یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های توانایی‌های نظامی صنعا، منشأ کاملاً داخلی آن‌ها علی‌رغم محاصره زمینی، هوایی و دریایی بیش از نه سال است.
با وجود ادعاهای مکرر مبنی بر تأمین تسلیحات انصارالله توسط ایران، واقعیت نشان می‌دهد که صنعا هیچ حمایت نظامی خارجی دریافت نکرده است، نه به این دلیل که تهران تمایلی ندارد، بلکه به دلیل ماهیت محاصره که مانع آن می‌شود.
رهبری یمن زرادخانه پیشرفته‌ای از موشک‌ها و پهپادها را با استفاده از منابع داخلی و تخصص بومی توسعه داده است، که نشان‌دهنده انباشت فناوری سریع، توانایی بالا در سازگاری و توسعه مداوم است.
گفتمان رسانه‌ای و دوقطبی‌سازی عربی
در دنیای رسانه‌های اجتماعی، اصطلاح «صهیونیست‌های عرب» برای توصیف کسانی که از رژیم اشغالگر حمایت می‌کنند یا به صنعا حمله می‌کنند، رایج است.
این توصیف‌ها، اگرچه بازتاب حال‌وهوای مردمی مخالف عادی‌سازی است، پیچیدگی صحنه منطقه‌ای را پنهان می‌کند، جایی که برخی رژیم‌های عربی علیه محور مقاومت صف‌آرایی می‌کنند، درحالی‌که دیگران تلاش می‌کنند خود را کنار بکشند.
متعادل‌سازی گفتمان در این مرحله برای درک ماهیت ائتلاف‌ها، به‌دور از تهییج احساسی و تعمیم، ضروری است.
آرامش شکننده و معادلات جدید
آتش‌بس بین واشنگتن و صنعا به معنای پایان رویارویی نیست، بلکه بازآرایی اولویت‌هاست.
ترامپ با سیاست «آمریکا اول»، کاهش تشدید در دریای سرخ را برای حفاظت از منافع تجاری انتخاب کرد، بدون اینکه تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد رژیم اشغالگر بگذارد.
صنعا، اما، استراتژی خود را مبتنی بر حمایت از فلسطین ادامه می‌دهد؛ با آگاهی از حجم چالش‌ها.
صحنه برای احتمالات تشدید باز است، به‌ویژه اگر رژیم اشغالگر تصمیم به پاسخ مستقیم بگیرد یا آمریکا به دنبال اصلاح شرایط آتش‌بس باشد.
اکنون پرسش این است: آیا این توافق آغاز مرحله‌ای از عقب‌نشینی گسترده‌تر آمریکا از منطقه است؟
یا تنها توقفی تاکتیکی پیش از ورود به دور تازه‌ای از رویارویی‌ها؟
پاسخ، در گرو تحولات روزهای آینده خواهد بود.