شهید مطهری معتقد بود در مسیر عدالت، جامعه باید در دو جبهه مبارزه کند
استاد مطهری تأکید داشتند که در نظام اجتماعی و سیاسی اسلامی، عدالت باید مبنای تأسیس روابط اجتماعی و نظام حکمرانی باشد و این عدالت باید به شکوفایی استعدادهای تمامی افراد کمک کند.

به گزارش خبرنگار مهر، مرتضی یوسفیراد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، امروز شنبه ۲۰ اردیبهشت در نشست علمی «فلسفه سیاسی استاد مطهری و مسئله حکمرانی» بیان داشت: در عصر جدید، فلسفه سیاسی غرب بر زندگی اجتماعی و سیاسی تأثیر عمیقی گذاشته است و غرب بهویژه در عرصه حقوق طبیعی، بهدنبال پایهگذاری سیستمهای سیاسی، قوانین و آزادیها بر اساس حقوق طبیعی است و این رویکرد، در دنیای معاصر تبدیل به یکی از ارکان اصلی فلسفه سیاسی غرب شده است.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: با توجه به تأثیرات گسترده فلسفه غرب، ایران معاصر نیز از این جریان فکری بیتأثیر نبوده و اندیشمندان اسلامی معاصر نیز با این مسائل درگیر بودهاند و این فیلسوفان در فضای موجود، با استفاده از سنت فلسفی اسلامی خود، به تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی پرداختند.
وی ادامه داد: یکی از مسائل اساسی که در فلسفه سیاسی غرب مورد تأکید قرار دارد، حقوق طبیعی است، در حالی که استاد مطهری در فلسفه اسلامی خود، بهجای حقوق طبیعی، به حقوق فطری توجه میکنند و این نکته اهمیت زیادی دارد چرا که استاد مطهری بر این باور بودند که حکمرانی باید بر مبنای حقوق فطری انسانها استوار باشد.
یوسفیراد تصریح کرد: شهید مطهری در فلسفه سیاسی خود، حکمرانی را بر پایه حقوق فطری و عقل عملی قرار میدهند و ایشان معتقد بودند که هر موجود دارای حق است و این حق در راستای کمال و تعالی انسان قرار دارد ضمن اینکه در دستگاه فلسفی استاد مطهری، هر موجود بهویژه انسانها، بهعنوان موجودات ارادی، دارای حقوقی هستند که باید در راستای تحقق کمال خود به فعلیت برسند.
وی ادامه داد: استاد مطهری بهطور خاص بر این نکته تأکید داشتند که حقوق فطری، بهعنوان مبنای حکمرانی اسلامی، باید در جهت رفاه عمومی و تعالی انسانها پیادهسازی شود و وی همچنین از این منظر به مسائل اخلاقی و اجتماعی پرداخته و درک درست از حق را برای تدبیر امور عمومی ضروری میدانستند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اذعان کرد: فلسفه سیاسی شهید مطهری نه تنها در سطح نظری، بلکه در بعد عملی نیز قابل بهرهبرداری است و وی همواره معتقد بود که فلسفه باید به گونهای باشد که در عمل و در حوزه حکمرانی، تأثیرگذار باشد، بنابراین، اندیشههای ایشان بهویژه در زمینه حقوق فطری، میتواند راهگشای ترسیم الگویی مناسب از حکمرانی اسلامی باشد.
یوسفیراد اظهار کرد: در فلسفه استاد مطهری، عدالت یک ضرورت است و این ضرورت به دلیل اجرایی شدن حق در جامعه است.
عدالت هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی و اجتماعی مطرح است و به عبارت دیگر، عدالت باید هم در سطح فردی (عدالت نفسانی) و هم در سطح اجتماعی (عدالت مدنی) تحقق یابد تا حقوق افراد در جامعه بهطور عادلانه تأمین شود.
وی افزود: شهید مطهری بر این باور بودند که حق هم گرفتنی است و هم دادنی، و این یعنی در مسیر تحقق عدالت، جامعه باید از دو جبهه مبارزه کند و این مبارزه برای پیادهسازی عدالت بهعنوان حق افراد در جامعه است، و این حق باید در سطوح مختلف، از عدالت فردی تا عدالت اجتماعی، اجرا شود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بر اهمیت نقش حاکم و رهبری در تحقق عدالت در جامعه تأکید کرد و گفت: در فلسفه استاد مطهری، امامت و نبوت بهعنوان ارکان حکمرانی، بهواسطه عدالت مشروعیت پیدا میکنند و حاکم باید حقوق مردم را اعاده کند و بسترهای لازم را برای شکوفایی استعدادهای افراد فراهم آورد.
این بدین معناست که نظام حکومتی باید بهگونهای باشد که فرصتهای برابر را برای تمامی افراد جامعه و نه فقط برای بخش خاصی از آن فراهم کند.
وی تصریح کرد: شهید مطهری بر این باور بودند که در یک جامعه عادلانه، هر فرد باید بتواند بهطور آزادانه و عادلانه از استعدادهای خود بهرهبرداری کند و در راستای کمال فردی و اجتماعی خود پیشرفت کند ضمن اینکه این امر نیازمند یک مدیریت صحیح و عادلانه است که باید توسط حاکم و رهبران جامعه پیادهسازی شود.
یوسفیراد در ادامه به تبیین مفاهیم کلیدی در فلسفه سیاسی استاد مطهری پرداخت و افزود: استاد مطهری تأکید داشتند که در نظام اجتماعی و سیاسی اسلامی، عدالت باید مبنای تأسیس روابط اجتماعی و نظام حکمرانی باشد و این عدالت باید بهگونهای باشد که به شکوفایی استعدادهای تمامی افراد جامعه کمک کند و از ایجاد تبعیض جلوگیری کند و این نظام باید بهگونهای طراحی شود که افراد بتوانند در آن به آزادی و عدالت دست یابند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: فلسفه سیاسی استاد مطهری با محوریت عدالت، حق و امامت بهعنوان مبنای حکمرانی، الگویی از حکمرانی اسلامی ارائه میدهد که در آن حقوق مردم رعایت میشود و زمینه برای شکوفایی استعدادها و مشارکت فعالانه مردم در توسعه اجتماعی و سیاسی فراهم میشود و این فلسفه میتواند بهعنوان یک مدل حکمرانی مفید، مؤثر و پایدار در جامعه اسلامی مطرح شود.