خانه رویایی و جیب های خالی در شروع فصل جابجایی مستاجران
همه ما تصویری از یک خانه رویایی در ذهن خود داریم . ابعاد ، موقعیت ، دکوراسیون و مشخصاتی از این دست برای هر فرد متفاوت است و معمولا اوج شادی های خود را در این خانه تصور می کنیم .

به گزارش خبرنگار مهر با گسترش شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام و فیس بوک و همچنین توسعه پیام رسانها، افراد مختلف برشهایی از زندگی خود را با دیگران به اشتراک میگذارند و سعی دارند خود را مرفه نشان دهند حال یا این موضوع واقعیت دارد و یا خیر ولی هر چه باشد اثرات اجتماعی و اقتصادی خود را روی جامعه میگذارد.
اگر جز آن دسته از افرادی هستید که نگاهی دقیق به محیط پیرامون خود میکنید، حتماً متوجه میزان اشتغال ذهنی افراد در اوقات سفر با مترو و یا سایر وسایل نقلیه درون و بیرون شهری شدهاید.
یکی از مشکلات ایجاد شده در زمان حضور در فضای مجازی مقایسه وضعیت فعلی افراد و وضعیت ایده آلی است که در این رسانهها به نمایش در میآید.
معمولاً این تصاویر برشهایی از واقعیت مجازی هستند اما افراد آن را به عنوان یک کل در نظر میگیرند.
وقتی در صفحات اینستا گرام میچرخیم با خانههای لوکس مواجه میشویم که با ذهن مخاطب بازی میکند و این توقع را ایجاد میکند که من هم میتوانم در چنین خانههایی ساکن شوم اما داشتن این خانهها با عرف درآمدهایی که هم اکنون در جامعه وجود دارد با واقعیت اقتصاد هم خوانی ندارد.
لوکس نشینی فقط در اینستاگرام
به عنوان مثال مهدی یک آرایشگر ۳۲ ساله و مجرد است که دنبال هم خانه شدن با فردی دیگر در یک سوئیت ۲۰ متری است و توانایی پرداخت ماهیانه ۳ میلیون تومان اجاره را دارد و قید کرده مشکلی با نگهداری حیوان خانگی در محل زندگی مشترک با فرد مقابل را ندارد.
او میگوید توانایی گرفتن خانه مستقل در تهران را ندارد به همین دلیل به دنبال هم خانه شدن با فرد دیگری است.
او میگوید هم اکنون برای گرفتن خانه مستقل در این منطقه باید حداقل ۵۰۰ میلیون تومان پول رهن داشته باشید که با وضعیت مخارج زندگی در تهران چنین پولی به سختی پس انداز میشود.
مهدی محل کارش در یکی از مناطق شرق تهران است و میگوید قصد دارد برای افزایش درامد در محل زندگیش نیز کار آرایشگری را نیز انجام دهد.
در ادامه جستجو در همین پلتفورم ها با آگهی دیگری مواجه میشویم که آگهی دهنده اعلام کرده است یک اتاق ۱۵ متری را در منطقه ۷ تهران در خیابان قدوسی با ودیعه ۱۵۰ میلیون تومان و اجاره ۵ میلیون اجاره میدهد و برایش فرقی نمیکند که آنکس که این اتاق را اجاره میکند مجرد باشد یا متأهل و همراه با خانواده.
مالک دیگری یک سوئیت ۱۰ متری مبله در خیابان خواجه نصیر طوسی را با مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان پیش و مبلغ ۴.۵ میلیون تومان اجاره ماهیانه آگهی کرده است.
آگهیهایی از این دست در بازار اجاره مسکن کم نیستند و هر کس با توجه به نیاز خود مشخصاتی را برای اجاره واحد خود و یا پیدا کردن فایل مسکن مورد نظر خود اعلام میکند.
این وضعیت نشان میدهد برای خانههای بزرگ و مستقل باید مبلغ بالاتری پرداخت کرد و یا محل زندگی را تغییر داد.
۵۱ درصد تهرانیها مستاجرند
بر اساس اعلام مدیرکل دفتر اقتصاد مسکن وزارت راه به طور میانگین حدود ۳۱ درصد از مردم ایران مستأجر و بقیه مالکاند و ۸ درصد هم در خانههای سازمانی زندگی میکنند.
او میگوید در شهر تهران ۵۱ درصد شهروندان مستأجران هستند.
بنابراین هرگونه سیاست گذاری در این حوزه تعداد زیادی از شهروندان را تحت تأثیر قرار خواهد داد و باید به عنوان یک موضوع ملی به آن پرداخته شود.
سیاستهای گوناگونی در دولتهای مختلف برای کمک به حل این بحران تدوین و اجرا شده است که هرکدام دارای فراز و فرودهای زیادی بودهاند.
بررسی این سیاستها در چهارچوب این گزارش قرار ندارد و خود نیازمند تدوین یک گزارش مبسوط در این حوزه است.
در این میان برخی از شهروندان به دلایلی همچون: مشکلات پیدا کردن خانه جدید، هزینههای اسباب کش، ارتباطات و دوستیهای ایجاد شده در محل زندگی و مدرسه فرزندان و مواردی از این دست تمایل به تمدید قرار داد اجاره خود را دارند و کمتر به دنبال جابه جایی محل مسکونی خود هستند اما با این حال اگر هزینهها با درامدها جور در نیاید مجبور هستند تا به محلههای دیگر نقل مکان کنند.
در سالهای گذشته نیز قوانین خاصی برای حمایت از مستاجرین برای بهبود وضعیت معیشت آنها تدوین و اجرا شد.
از جمله این سیاستها میتوان به تعیین سقف میزان افزایش اجاره سالیانه بین ۲۵ تا ۳۰ درصد و یا اعطای وام ودیعه مسکن به مستاجرین که متأسفانه اعمال این سیاستها نتوانست شرایط زندگی مستأجران را بهبود بخشد.
در ادامه روند افزایش قیمت مسکن در یک دهه گذشته، مسکن از اسفند ماه سال قبل نیز با افزایش قیمت روبه رو شده است و تداوم این روند تا به امروز موجب دلسرد شدن بسیاری از مستأجران شد و با رشد مجدد قیمت مسکن در ابتدای امسال همراه با نزدیک شدن به فصل جا به جایی آنها موجب تشدید کابوس کرایه نشینها شده است.
زیرا با تداوم افزایش قیمت مسکن نرخهای پیشنهادی اجاره بها با میزان قدرت پرداختی مردم، فاصله زیادی گرفته است.
کوچ اجباری ساکنان به مناطق دیگر تهران به دلیل مسائل مالی و اقتصادی، آسیبهای جدی به هویت و اصالت محلهها وارد میکند.
ساکنان که سالها در یک منطقه زندگی کرده و به آن خو گرفتهاند، ناچار میشوند به دلیل مشکلات مالی به مناطق دیگری از تهران کوچ کنند.
این کوچ میتواند باعث از بین رفتن اصالت و فرهنگ محله و آسیبهای اجتماعی و روانی برای ساکنان شود.
در تهران، کوچ اجباری به مناطق دیگر معمولاً به دلایل اقتصادی و اجتماعی رخ میدهد.
افزایش هزینههای مسکن، تورم و کمبود فرصتهای شغلی باعث میشود که ساکنان مجبور به انتقال به مناطق ارزانتر یا با هزینههای زندگی کمتر شوند.
این کوچ همچنین میتواند به دلیل پروژههای ساختمانی و تخریب خانهها در مناطق قدیمی تهران نیز رخ دهد.
برای مقابله با این مشکل، باید راهکارهای مناسبی برای حمایت از ساکنان مناطق قدیمی و افزایش فرصتهای اقتصادی و اجتماعی در نظر گرفته شود.
همچنین، لازم است پروژههای ساختمانی با توجه به حفظ هویت و اصالت محلهها انجام شوند و ساکنان در فرآیند تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند.
بهنام قزلباش از مشاورین املاک با تجربه منطقه ۲ و ۵ میگوید: از آذر ماه ۱۳۸۳ وارد این حرفه به طور تمام وقت شده ام.
اولین باری که با موضوع کوچ اجباری از مناطق بالای شهر به مناطق پایین شهر برخورد کردم تابستان سال ۱۳۸۴ بود.
به دنبال چاپ یک آگهی برای اجاره یک آپارتمان ۱۰۰ متری دو خوابه در خیابان پیامبر، آقایی با من تماس گرفت و از کم و کیف این آگهی سوال کرد.
ایشان گفتند تعداد خانواده ما پنج نفر است و سپس به همراه همسرشان برای بازدید ملک آمدند.
خانم ایشان در کل مسیر سرخود را گرفته بود و پس از رسیدن نگاهی گذرا به ملک انداخت.
او در جواب همسرش که سوال کرد چکار کنیم؟
یک پاسخ کوتاه داد (تمام اش کن دیگر).
فردای آن روز قرار نشست اجاره را تنظیم کردیم.
مستأجر کمی زودتر آمد و همین باعث شد در فرصت اندکی که تا آمدن موجر داشتیم هم صحبت شویم.
او گفت: ما مدتها در منطقه نیاوران زندگی میکردیم و چند سالی است که به اجبار از نیاوران همینطور منطقه به منطقه آمده ایم پایین و الان به این واحد و این منطقه رسیده ایم.
آخرین باری هم که با موردی دیگر برخورد کردم تابستان گذشته در منطقه پونک بود.
باید خانهای را از مستأجر قبلی تحویل میگرفتیم و به مستأجر جدید تحویل میدادیم.
مستأجر قبلی آقایی با همسر و سه فرزند بود که مجبور به تخلیه خانه شده بود.
وی به دنبال عدم امکان اجاره خانهای جدید مجبور شد خانواده خود را به دو بخش تقسیم کند.
یک بخش از خانواده را به صورت سکونت همسر و یکی از فرزندان در خانه پدر همسر و بخشی دیگر شامل دو فرزند و خودش نیز در خانه پدری سکونت کردند.
پس از رفتن مستأجر اول با حال بدی که از او دیدم رو به مالک کردم و گفتم: ای کاش کمی بیشتر وضعیت این مستأجر را در نظر میگرفتی.
مالک گفت از ۸ سال پیش تا کنون این واحد را با ودیعه ۵۰ میلیون تومان و بخشی اجاره به ایشان اجاره داده ام و در این سالها افزایشی در ودیعه در نظر نگرفته ام، اما چه کنم که فشارهای اقتصادی ایجاد شده روی خانواده خودم نیز دیگر قابل تحمل نیست و باید با اجاره جدید برای خانواده ام کمی آسایش ایجاد کنم.
وی اضافه کرد در شرایط فعلی افراد به دنبال گذران در کوتاه مدت هستند و برنامه بلند مدتی نمیتوانند داشته باشند.
مالکین نیز با مقایسه سرمایه گذاری خود در ملک مربوطه و مقایسه عایدی اجاره از آن رضایت خاطر چندانی ندارند و خود را در مقایسه با سایر بخشها در زیان میبینند.
برخی از مالکین در مقابل کسر تخفیفهای اندک در حد ۱% کل مبلغ اجاره نیز مقاومت میکنند و این موضوع باعث ایجاد احساس ناخوشایندی در موستاجرین میشود.
این دلزدگی ها تمدید قرارداد اجاره در سالهای بعد را با مشکل مواجه میکند.
وی در پایان ضمن اشاره به فرهنگ غنی ایرانی، ابراز امیدواری کرد که مالکین و موستاجرین با درک متقابل از وضعیت جاری و همچنین ایجاد فضای همدلی و درک متقابل باعث افزایش رفاه نسبی برای هموطنان خود شوند به صورتی که هیچ خانوادهای غم سقف بالای سر خود را نداشته باشد.
امروزه حدود ۴۰ شهر اقماری در اطراف تهران داریم؛ بهطوریکه نمیتوانیم مسائل آنان را از تهران تفکیک کنیم.
همین که قدری از تهران فاصله میگیریم، میفهمیم که مسائل زیادی از تهران وجود دارد که برنامهریزیهای انجامشده با ابزارهای کوچکمقیاسی مانند محدودکردن تراکم در پهنههای مختلف، به مذاکره واگذارکردن تراکم و کاربریها در پهنههای مختلف تحت عنوان نظام پهنهبندی و اقدامات کوچکمقیاس شهرداری تحت عنوان مداخله در مسکن و… به مسائل شهر پاسخ نمیدهد.
ویژگی خطرناک تهران حاشیهنشینی است.
وقتی ما شاهد حاشیهنشینی سالانه حدود چهار الی پنج درصدی هستیم؛ یعنی در هر ۲۰ سال یک شهر در حاشیه شهر اضافه میشود.
در حاشیهنشینی بحثهایی مانند سازماندادن و… گم است، یعنی دیگر نمیدانیم چگونه با آن برخورد کنیم.
بحران کوچ اجباری و موضوع مسکن در صورتی که وزارت راه و شهرسازی دولت چهاردهم نسبت به تکمیل واحدهای نهضت ملی متعهد نباشید، باعث تشدید معضل مسکن نسبت به سالهای گذشته در کشور خواهد شد، زیرا در حال حاضر بسیاری از جوانان در آستانه ازدواج به دلیل عدم تأمین منبع مالی خرید و اجاره بها مسکن از انجام چنین مسألهای صرف نظر میکنند؛ البته لازم به ذکر است که دولت چهاردهم باید از قانون جهش تولید مسکن نیز پیروی کند.
در پایان باید خاطر نشان کرد با توجه به شرایط فعلی بازار مسکن، مستأجران باید از سرمایهگذاری در بازارهای دیگر که برای آینده خانواده مهم است، خودداری کنند تا بتوانند سر پناهشان را تهیه کنند؛ البته ناگفته نماند، در وضعیت فعلی دیگر صبحت و برنامهریزی از خرید خانه برای بخش زیادی تبدیل به رؤیا شده است.