خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 20 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سه رمان با لباس جدید به نمایشگاه کتاب آمد

مشرق | یادداشت | شنبه، 20 اردیبهشت 1404 - 10:18
سه رمان «پرتگاه پشت پاشنه»، «رخت‌شو» و «دختران قبیله جنگ» در انتشارات خط مقدم با لباس جدید به سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران آمدند.
جنگ،پرتگاه،انتهاي،رمان،زندگي،پاشنه،جعفري،بنش،حبيبه،مخاطب،عشق ...

به گزارش مشرق، سه رمان «پرتگاه پشت پاشنه» به قلم مجید اسطیری، «رخت‌شو» اثر محمد حنیف و «دختران قبیله جنگ» نوشته جواد افهمی در انتشارات خط مقدم با لباس جدید به نمایشگاه سی و ششم کتاب تهران آمدند.
«پرتگاه پشت پاشنه» عنوان رمانی است که بر اساس زندگی شهید عبدالبصیر جعفری نوشته شده است.
عبدالبصیر جعفری شهیدی است از شهدای فاطمیون که در رمان «پرتگاه پشت پاشنه» روایت عجیب و باورنکردنی زندگی‌اش، به تصویر کشیده شده است.
عبدالبصیر جعفری یا به قول رزمنده‌های تیپ فاطمیون «علی بلوچ» یک عمر بر لبه پرتگاه نوسان کرد و در زندگی‌اش تا انتهای همه چیز رفت، تا انتهای عشق، تا انتهای رفاقت، تا انتهای گناه، تا انتهای اعتیاد و لبه‌ی پرتگاه؛ اما او ایستاد و نیفتاد.
نویسنده در کتاب «پرتگاه پشت پاشنه» دوره‌های مختلف زندگی شهید عبدالبصیر جعفری را با فرمی خوشخوان، همزمان با هم پیش برده و برای مخاطب به تصویر کشیده است: دوره‌ی غربتِ مدرسه و روزهای کودکی را، روزهای کارگری را، روزهای عشق و عاشق شدن و ازدواج را و روزهای سخت لغزش و بعدش را و روزهای جنگ را… گویی که در تمام سال‌های زندگی عبدالبصیر به نوعی جنگ دیده می‌شود و جنگ خلاصه‌ای از زندگی او شده است.
رمان «رخت‌شو» اثر محمد حنیف با سرک کشیدن در زندگی حبیبه و پسرانش جهانی متفاوت را در مقابل نگاه مخاطب می‌گسترد؛ حبیبه و پسرانش عدنان و عباس، از دل کاظمین به قلب جبهه‌های جنگ ایران آمده‌اند.
هرچند که این خانواده کوچک خالصانه تلاش می‌کنند تا باری از دوش جنگ بردارند و همپای ایرانی‌ها بجنگند، اما به خاطر ریشه‌ی عراقی‌شان مدام در معرض بدگمانی دیگران هستند.
شیوا دختر زیبای رئیس خط آهن جنوب در میانه‌ی جنگ عاشق شده است، عاشقِ عباس، پسرِ حبیبه‌ی رخت‌شو.
شیوا می‌ایستد مقابل حبیبه و پسرش را ازش خواستگاری می‌کند.
مخاطب کتاب رخت‌شو با شخصیت‌ها، موقعیت‌ها و کنش‌هایی متفاوت در این رمان روبه‌رو خواهد شد.
داستان رخت‌شو مملو است از عشق، از تردید، از بدگمانی‌ها و حسدها، از دوستی‌ها و دشمنی‌ها، از وفاداری‌ها و خیانتها و ترکیب تمامی این احساسات انسانی در یک داستان تصویری واقعی از برهه‌ای پرالتهاب از تاریخ را به نمایش می‌گذارد.
رمان «دختران قبیله جنگ» به قلم جواد افهمی، داستان زنی سوری است که سال ۲۰۱۲ از شهرک بنش به همراه رحمان، پسرش به سمت ترکیه می‌رود.
سوسن همسر عدنان یکی از اعضای یگان زرهی ارتش سوریه است.
زن که سوار اتوبوسی قدیمی در حال حرکت به سمت تفتاز است در میانه راه اسیر مسلحین (مخالفان حکومت بشار اسد) می‌شود و پسر ده ساله‌اش رحمان را می‌کشند.
از آن طرف معلمی به نام حورا هم یکسر این ماجراست که در مدرسه‌ای در شهر بنش به بچه‌ها درس می‌دهد.
او زنی شیعه اهل فوعه است.
یکروز که در حال درس دادن است، متوجه حالت غیرعادی مدرسه می‌شود.
عبدالرئوف نامزدش به یکباره سراغش می‌آید و به او هشدار می‌دهد که اهل بنش درصدند که مردان شیعه فوعه را سربه نیست کنند و حورا وحشت‌زده و گیج درصدد رهایی از این کابوس است.
انتشارات خط مقدم در انتهای راهرو ۱۷ حضور دارد.