درخواست طلاق از زنی که با بلاگرهای مرد به کافه و رستوران میرود
مردی که میگوید از رفتارهای همسرش بوی خیانت میآید، خواستار جدایی از او شد.

کد خبر: 712484 | ۱۴۰۴/۰۲/۲۰ ۰۸:۵۵:۱۶
قدم زدن در یک صبح بارانزده بهاری و شنیدن صدای آواز گنجشکها روی شاخههای سبز و تازه درختان، حس آرامش عجیبی درونم ایجاد کرده بود، اما این آرامش صبحگاهی خیلی زود با ورود به حیاط دادگاه خانواده و شنیدن صدای گریه و دعوای زوجهای جوان که برای طلاق به دادگاه آمده بودند، جایش را به ناراحتی یا حس همدردی عمیقی داد.
به گزارش روزنامه ایران، کنار راهپلهها زن جوان و زیبایی با لباس آبی ایستاده و همسرش چند قدم دورتر نگاه سراسر افسوس و درماندگیاش را به چهره او دوخته بود.
دقایقی بعد منشی دادگاه آنها را به داخل شعبه فراخواند.
نیلوفر و مهرداد با فاصله چند صندلی از هم نشستند.
قاضی در حال مطالعه پرونده بود و با اشاره سر خواهان سکوت در جلسه شد.
پس از مطالعه پرونده، قاضی گفت:«یکی ماجرا را با جزئیات برایم توضیح دهد تا بدانم چرا دادخواست طلاق دادید!»
مهرداد از جای خود بلند شد و گفت:«همه ماجرا از یک کنسرت شروع شد.
همان جا بود که با نیلوفر آشنا شدم و پیشنهاد دوستی دادم و بعد از یک ماه هم گفت برایش خواستگار آمده و اگر میخواهمش باید با او ازدواج کنم.
من که عاشق او شده بودم به خواستگاریاش رفتم و در کمتر از 6 ماه ازدواج کردیم، اما هنوز یک سال نگذشته، احساس پشیمانی دارم.
فکر میکنم فریب خوردهام.
حرفها و رفتارهایش با آنچه اوایل دوستی میگفت کاملاً متفاوت است.
آقای قاضی!
نیلوفر بشدت به فضای مجازی اعتیاد دارد و من این را نمیدانستم.
او مدام زندگی ما را با زندگی دروغین بلاگرها مقایسه میکند و هر چه آنها نشان میدهند و میگویند، میخواهد در زندگی ما پیاده کند.
وقتی میگویم من یک کارگر ساده هستم و درآمد زیادی ندارم مرا تحقیر و خانوادهام را مسخره میکند.
پدر من یک کارمند است اما پدر خودش کارگاه تولیدی دارد.
از همه بدتر اینکه به تازگی متوجه شدهام با بعضی از این بلاگرها که اغلب مرد هستند، کافه و رستوران میرود.
من از این زندگی بوی خیانت حس میکنم و بهتر است تا کارمان به جاهای خطرناک نرسیده جدا شویم.»
در همین موقع دختر جوان گفت:«من دلم یک زندگی پرهیجان میخواهد.
فکر میکردم ازدواج کنم با شوهرم به رویاهایم میرسم اما الان زندگیام از آنچه قبلاً در خانه پدرم داشتم کسالتبارتر شده است و بدتر از آن اینکه باید مدام غرغرهای شوهرم را هم تحمل کنم که باید غذایش بموقع آماده و لباسهایش همیشه تمیز و اتو کشیده باشد، با کلی مسئولیت دیگر که زندگی مشترک بر دوش آدم میگذارد.
من فکر میکردم حداقل یکی، دو سال اول زندگی مدام در سفر و میهمانی و رستوران و کنسرت و تتاتر و سینما میگذرد اما بعد از ازدواج هیچجا نرفتیم چون ایشان میگوید پول ندارد و باید پسانداز کنیم و هزینه عروسی، او را مقروض کرده و...
آقای قاضی!
پس چرا در فضای مجازی مردم اینقدر خوب زندگی میکنند، میزهای صبحانه و ناهار و شام خوب دارند و دائم در باشگاههای ورزشی و کلاسهای موسیقی و مسافرت هستند.
فکر میکنم انتخاب اشتباهی داشتهام چون ایشان نه اهل زندگی لاکچری است، نه پولش را دارد، پس طلاق بگیریم بهتر است.»
با حرفهای نیلوفر، همسرش با عصبانیت گفت:«میبینید جناب قاضی!
ایشان در عالم توهمات زندگی میکند.
تمام زندگی را در فضای مجازی میبیند.
او را طلاق میدهم تا راحت به زندگی مجازی خودش بپردازد.
او یک دختر بیاحساس است که فقط تفکرات پوچ خودش مهم است و نه زندگی مشترک.»
نگاه کارشناس
امیرحسین صفدری- کارشناس حقوقی/ این روزها برخی از زوجهای جوان بیش از حد معمول به فضای مجازی وابسته شدهاند و واقعیت دنیای خود را در این فضا جستوجو میکنند که بسیار اشتباه است و تاوان سنگینی برای آنها خواهد داشت.
نیلوفر بدون توجه به معیارهای درست یک زندگی مشترک سالم که صداقت، ازخودگذشتگی، تعهد، دوست داشتن، اخلاق، مسئولیتپذیری، ادب و...
است، فقط به دنبال الگوبرداری از فضای مجازی است و مدام باطن زندگی مشترک خودش را با ظاهر زندگی دیگران آن هم در فضای مجازی که غیرواقعی است مقایسه میکند.
بیتردید مقایسه کردن سم کشنده زندگی مشترک است و این مسأله قطعاً باعث ایجاد طلاق عاطفی و چالشهای زیادی برای زوجهای جوان میشود.زوجهای جوان اگر بدون شناخت کافی و فقط بر اساس هیجانهای عاطفی ازدواج کنند و زندگی مشترک خود را بر پایه اعتماد، گفتوگوی محترمانه، صداقت، وفاداری و به دور از مقایسههای اشتباه با دیگران بنا نکنند با شکست مواجه خواهند شد.