جنایت؛ پایانی بر رابطههای شیطانی زنان خیانتکار
خیانت و روابط پنهانی و خارج از عرف یکی از انگیزههای رایجی است که باعث میشود زنان دست به قتل شوهر خود بزنند یا برای کشتن او فردی دیگر را اجیر کنند. این جنایتها در حالی به وقوع میپیوندد که ریشهیابی اختلافات خانوادگی در همان ابتدای امر و کمک گرفتن از مشاوران خانواده و در صورت نبود راه چاره، طلاق و جدایی میتواند از خیانت و جنایت پیشگیری کند.

خیانت و روابط پنهانی و خارج از عرف یکی از انگیزههای رایجی است که باعث میشود زنان دست به قتل شوهر خود بزنند یا برای کشتن او فردی دیگر را اجیر کنند.
این جنایتها در حالی به وقوع میپیوندد که ریشهیابی اختلافات خانوادگی در همان ابتدای امر و کمک گرفتن از مشاوران خانواده و در صورت نبود راه چاره، طلاق و جدایی میتواند از خیانت و جنایت پیشگیری کند.
کد خبر: 712314 | ۱۴۰۴/۰۲/۱۹ ۱۱:۳۰:۰۶
خیانت و روابط پنهانی و خارج از عرف یکی از انگیزههای رایجی است که باعث میشود زنان دست به قتل شوهر خود بزنند یا برای کشتن او فردی دیگر را اجیر کنند.
این جنایتها در حالی به وقوع میپیوندد که ریشهیابی اختلافات خانوادگی در همان ابتدای امر و کمک گرفتن از مشاوران خانواده و در صورت نبود راه چاره، طلاق و جدایی میتواند از خیانت و جنایت پیشگیری کند.
به گزارش سایت جنایی، بسیاری از زنانی که با چنین انگیزهای دست به جنایت میزنند یا نقشه آن را طرحریزی میکنند در ابتدا قصد خیانت ندارند و نادانسته وارد رابطهای میشوند که فرجامی جز تباهی و نابودی ندارد.
خلأهای عاطفی و نداشتن مهارت زندگی از علل اصلی سوق داده شدن فرد به سمت چنین روابطی است.
سیما زنی است که به جرم قتل شوهرش به مرگ محکوم شده و حکم او به تایید دیوان عالی کشور نیز رسیده است.
او میگوید: من و مهرداد ۱۵ سال قبل با هم ازدواج کردیم.
از همان ابتدا هم ارتباط ما خوب نبود.
مدتی بعد دخترمان ساناز به دنیا آمد.
ساناز معلولیت جسمی و ذهنی دارد.
مراقبت از او کار بسیار سختی بود و مهرداد به خاطر اینکه بچه ما معلول بود، بیشتر از من فاصله گرفت.
هیچ ارتباطی بین ما در این ۱۵ سال نبود.
یکی دو سال بعد از به دنیا آمدن ساناز حتی ارتباط عاطفی ما قطع شد.
بعد از مدتی متوجه شدم شوهرم با زنی رابطه دارد و اصلاً با آن زن زندگی میکرد و خیلی روزها به خانه نمیآمد.
ما در روز شاید پنج جمله با هم صحبت نمیکردیم.
روزهای سختی را پشت سر میگذاشتم تا اینکه یک سال قبل با سامان آشنا شدم.
ما در فضای مجازی با هم آشنا شدیم.
سامان خیلی با من مهربان رفتار میکرد.
رابطه ما قوی و خیلی حالم بهتر شد.
سامان به من پیشنهاد ازدواج داد و گفت اگر با او زندگی کنم خوشبخت خواهم شد.
من که مدتها بود دیگر هیچ نوع رابطهای با همسرم نداشتم به سامان دل بستم.
او حتی قبول کرد از دخترم ساناز مراقبت کند.
شوهرم مانع ازدواج ما بود.
ضمن اینکه او سالهای زیادی بود که به من خیانت میکرد.
سامان پیشنهاد داد مهرداد را بکشیم.
اسلحه گران بود.
پولی نداشتم که بدهم.
النگوهایم را فروختم و به سامان دادم.
او هم سیانور خرید و به من داد.
یک روز که شوهرم به خانه آمد سیانور را قاطی غذا کردم و به او دادم.
مهرداد حالش بد و فوت شد.
پرونده زن جوانی که متهم است زمستان سال گذشته با همدستی مرد مورد علاقهاش، همسر و پسرش را به قتل رسانده، همچنان در جریان است.
این زن که سحر نام دارد، در اعترافات خود گفته است: چند سالی بود با شوهرم اختلاف داشتم و به او پیشنهاد داده بودم به من پول بدهد و از هم جدا شویم، اما او قبول نمیکرد.
سه سال قبل با کمال آشنا شدم و با او درد دل کردم.
ما به هم علاقه پیدا کردیم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم.
کمال پیشنهاد داد دو نفر را برای قتل شوهرم اجیر کنیم، من هم قبول کردم و قرار بود دستمزد قاتلان را پس از قتل از دارایی شوهرم پرداخت کنم.
مشکل دیگری که داشتم یکی از پسرانم بود که با پدرش ارتباط خوبی داشت و متوجه ارتباط پنهانی من شده بود، اما خبر نداشت که با کمال ارتباط دارم.
من تصمیم گرفتم پسرم را هم از میان بردارم.
کمال هم گفت قاتلان اجارهای هر دو قتل را قبول کردهاند.
روز حادثه، کمال به من گفت قاتلان اجارهای کار را تمام کردهاند، اما وقتی فهمیدم او خودش پسرم و شوهرم را به قتل رسانده و جسدهای آنها را سوزانده است، عذاب وجدان گرفتم و با خوردن قرص اقدام به خودکشی کردم، اما خانوادهام متوجه شدند و مرا نجات دادند.
این در حالی است که کمال در بازجوییها گفته است: سحر دستور قتل شوهر و پسرش را داده بود، اما گفت پسرم را زجرکش نکن.
من به دروغ گفتم دو مرد را برای قتل اجیر کردهام و میخواستم پس از قتل دستمزد به خودم برسد.
روز حادثه، پدر و پسر را به بهانهای به خانهام کشاندم.
ابتدا پدر را به پشتبام بردم و از پشت به او ضربهای زدم و وقتی زمین خورد دست و پایش را بستم و آمپولی پر از جوهر نمک به او تزریق کردم و بعد هم با کاتر او را به قتل رساندم.
سپس پسرش را به پشتبام آوردم و او را هم به قتل رساندم.
وقتی بازداشت شدم، به دروغ گفتم که او میخواسته مرا هیپنوتیزم کند.
در بسیاری از این جنایتها، عامل قتل مردی است که وارد رابطه پنهانی شده و زن خیانتکار نقش طراح و تسهیلگر قتل را ایفا میکند.
پسری ۲۵ سال و افغان که بعد از برقراری رابطه با زنی متاهل شوهر او را به قتل رسانده است، میگوید: من در یک آجیلفروشی کارگری میکردم.
شش ماه قبل زن جوان به مغازه آمد و رابطهای با میل خودش میان ما شکل گرفت.
ابتدا نمیدانستم که او شوهر و بچه دارد.
بعد که این موضوع را فهمیدم، زن جوان مدام میگفت که شوهرش در خانه بداخلاق است و قصد دارد تا به همینخاطر او را به قتل برساند.
در نهایت، قرار شد زن جوان به همسرش قرص خوابآور بدهد تا او به خوابی عمیق فرو برود و بعد من نقشه را اجرا کنم.
طبق نقشه، ساعت ۸ شب خودم را به جلوی در خانه رساندم و تا ساعت ۱۱ شب منتظر ماندم که زن جوان در را باز کرد.
وقتی وارد خانه شدم، مقتول در سالن پذیرایی در خواب عمیقی بود اما ناگهان بیدار شد و به محض اینکه متوجه ماجرا شد، به من حمله کرد.
در جریان این درگیری، با چاقویی که همراه داشتم، ضربات مهلکی به او وارد کردم و سپس خانه را ترک کردم.
اما چند دقیقه بعد، زن جوان تماس گرفت و ادعا کرد که او هنوز زنده است و از من خواست برگردم و کار را تمام کنم.
با این حال، این کار را نکردم و فرار کردم.
بعد نزد پسرعمویم در مولوی رفتم، اما خیلی زود توسط پلیس دستگیر شدم.
ازدواج آگاهانه و همراه با شناخت و بهره بردن از خدمات مشاوره خانواده، از جمله راهکارهایی است که باعث میشود اینگونه جنایتها کاهش یابد.