کنارهگیری آمریکا از جنگ با یمن؛ تصمیمی از روی اجبار
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده تهران نوشت:
با اعلام ناگهانی ترامپ مبنی بر پایان حملات به یمن در راستای تفاهم صورت گرفته با انصارالله (با وساطت عمان) که موجب بُهت بسیاری از ناظران گردید، گمانههای مختلفی درباره چرایی این تصمیم ناگهانی دولت آمریکا به وجود آمده است.
درباره علل تصمیم آمریکا میتوان به این عوامل اشاره کرد:
هزینههای هنگفت مادی و حیثیتی
دور جدید حملات آمریکا با راهبری ناو هواپیمابر «هری ترومن» و همچنین به کارگیری بمبافکنهای بی-۱ و بی-۵۲ از مبدأ پایگاه «دیگوگارسیا» که از حیث شدت و حجم بسیار متفاوت از قبل بود و ۵۲ روز به طول انجامید هزینههای هنگفتی برای ارتش آمریکا در پی داشت.
طبق گزارش CNN فقط در پایان هفته سوم هزینه عملیات از مرز یک میلیارد دلار عبور کرد.
تلفات و خسارات آمریکا نیز در این دور از حملات چشمگیر و برای آمریکاییها بسیار ناامیدکننده بود که سقوط دو جنگنده F18 هورنت به دریا و سرنگونی ۱۵ پهپاد MQ9 تنها بخشی از آن بود.
اعترافهای روزهای پایانی ارتش آمریکا به اثربخشی حملات یمنیها، ضربات حیثیتی جدی بر وجهه ارتش آمریکا و مشخصاً نیروی دریایی آن بود.
فشار افکار عمومی و نخبگانی داخلی آمریکا
استمرار این وضعیت در کنار عدم تحقق وعدههای اولیه ترامپ مبنی بر قطع حملات یمن در دریای سرخ و شلیکها به عمق اراضی اشغالی، به تدریج زمزمههایی در داخل محافل نخبگانی آمریکا ایجاد کرد که این حملات را بیثمر و ادامه آن را غیر معقول میدانستند. شاید یکی از جدیترین انتقادها را بتوان در گزارش مجله فارنپالیسی یافت که مدعی است با وجود صرف میلیاردها دلار، نه تنها کشتیرانی در دریای سرخ احیا نشده بلکه منابع اقتصادی و تسلیحاتی آمریکا مستهلک شده و ممکن است در آینده حمایت عمومی از سرمایهگذاری در نیروی دریایی کاهش یابد.
گزارشهای متعدد دیگری از محافل رسانهای و امنیتی در آمریکا راهبرد ترامپ در قبال انصارالله را راهبردی به بنبست رسیده قلمداد کردند.
ارزیابی مقامات نظامی و سیاسی از بی نتیجه بودن ادامه حملات
در پایان هفته هفتم حملات به یمن، به اتمام رسیدن بانک اهداف نظامی و حتی مدنی در یمن در کنار وارد آمدن ضربات جدی به ارتش آمریکا و استمرار حملات (بعضاً روزانه) یمنیها که عملاً حملات آمریکا را غیر موثر نشان میداد، مقامات آمریکایی را به این جمع بندی رساند که ادامه این کارزار از حیث راهبردی فاقد دستاوردی ملموس برای آمریکا خواهد بود.
مقامات آمریکایی به خوبی میدانستند امکان ورود متغیر جدیدی به جنگ یمن که ظرفیت تغییر معادله را داشته باشد، ندارند و بنابراین آنها چارهای جز انتخاب گزینه پایان درگیری نداشتند.
عدم فرسایش انصارالله و رونمایی از شگفتانههای جدید
رئیسجمهور آمریکا که در روز ۱۵مارس با یک توئیت تجاوز به یمن را آغاز کرد، تصور نمیکرد این نبرد این اندازه به طول انجامد.
با گذشت ۷ هفته از تجاوز نه تنها انصارالله به زانو در نیامد که در هفته هفتم با رونمایی از یک شگفتانه (یک موشک جدید و ناشناس) دو هدف حیاتی شامل بندر حیفا و فرودگاه بن گوریون را علیرغم فعال بودن دستکم چهار لایه پدافندی مورد اصابت قرار داد.
ایستادگی و مقاومت یمنیها در کنار نبرد حساب شده آنها که برای هر مرحله دارای برنامهای متناسب بود، در نهایت سران آمریکایی را از ادامه تجاوز منصرف نمود.
سفر ترامپ به منطقه
با توجه به برنامهریزی سفر مهم و دورهای ترامپ به منطقه (با محوریت عربستان سعودی) و با عنایت با تهدید آشکار انصارالله علیه او، انجام این سفر در شرایط ادامه درگیریهای آمریکا و یمن برای ترامپ ممکن نبود، در همین راستا محافل امنیتی، آرامسازی اوضاع در منطقه پیش از این سفر را برای آمریکاییها ضروری دانستند.
تأثیرات مذاکرات ایران و آمریکا
تعاملات اخیر ایران و آمریکا نیز احتمالاً بر روی پرونده یمن تأثیراتی داشته است.
در این راستا روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی مدعی شد ایران از نفوذ خود بر یمن به عنوان بخشی از تلاش عمان برای میانجیگری و مجاب کردن انصارالله به آتشبس با آمریکا استفاده کرده است.
سخن نهایی
به نظر می رسد نیاز آمریکا و ایران به توافق هر یک از طرفین را به نحوی به سمت پایان درگیری میان آمریکا و یمن سوق داده است.
اما نکته جالب ماجرا که خود نشانهای از استیصال طرف آمریکایی است، لحاظ نکردن اسرائیل در این توافق است که موجب حیرت و اعتراض صهیونیستها نیز شده است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.