تحلیل رسانه عربی از درگیری جدید هند و پاکستان
یک رسانه عربی به تحلیل درگیری اخیر هند و پاکستان پرداخت و به انگیزه ها، پیشینه و دورنمای آن پرداخت.

یک رسانه عربی به تحلیل درگیری اخیر هند و پاکستان پرداخت و به انگیزه ها، پیشینه و دورنمای آن پرداخت.
کد خبر: 712238 | ۱۴۰۴/۰۲/۱۹ ۱۰:۲۵:۱۴
یک رسانه عربی به تحلیل درگیری اخیر هند و پاکستان پرداخت و به انگیزه ها، پیشینه و دورنمای آن پرداخت.
به گزارش اعتمادآنلاین، از نبیل الملحم، نویسنده این تحلیل که در پایگاه اطلاعرسانی مانیتور خاورمیانه منتشر شد، معتقد است جنگ بین هند و پاکستان هرگز تحت تاثیر حافظه کوتاهمدت ملل قرار نمیگیرد و درگیری جاری نیز نشان میدهد که هر آنچه را که تصور میشد به گذشته تعلق میگیرد زنده و تازه کرده است، در ادامه این یادداشت آمده: در صحنهای که گویی تاریخ را بازآفرینی میکند، بار دیگر جرقه تنش میان هند و پاکستان شعلهور شده و خاطره درگیریهای خونینی را زنده کرده که برخی گمان میکردند به گذشته تعلق دارند.
در حالی که دو پایتخت بیانیههای تند و گلولههای مرزی رد و بدل میکنند، پرسش اصلی همچنان پابرجاست:
-انگیزههای این جنگ چیست و به کجا میرود؟
گرچه این درگیری در ظاهر ناگهانی به نظر میرسد، اما ریشههای آن سالهاست که در حال شکلگیری است.
تنش فزاینده در منطقه کشمیر، زخمی بازمانده از زمان تقسیم شبهقاره در سال ۱۹۴۷، همواره آماده شعلهور شدن بوده و از ملیگراییهای متخاصم، جاهطلبیهای استراتژیک و خاطرات مذهبی ملتهب تغذیه میکند.
هند با دموکراسی عظیم خود و پاکستان با گرایش عمیق اسلامیاش، نه تنها به عنوان دو کشور، بلکه به مثابه دو الگوی متضاد از دولت پسااستعماری در برابر یکدیگر ایستادهاند.
محرک مستقیم این درگیری ممکن است یک رویارویی مرزی، عملیات نظامی منسوب به گروهی «تروریستی» در کشمیر یا حتی یک رزمایش نظامی باشد که اشتباه تفسیر شده است.
اما آنچه در زیر سطح جریان دارد، بسیار عمیقتر است و آن اینکه، مسابقه تسلیحاتی هستهای که نوید خوشی نمیدهد، اقتصادهای فرسودهای که در جستوجوی دشمن خارجی برای متحد کردن جامعه بحرانزده داخلی هستند و رهبران سیاسیای که از یک «جنگ کوتاه» برای کسب محبوبیت سریع استقبال میکنند.
شگفتآور است که جهان چندان به این موضوع اهمیت نمیدهد.
شاید به این دلیل که این جنگ در «جهان جنوب» رخ میدهد یا شاید به این خاطر که سناریوهای «بازدارندگی هستهای» فرض میکنند هر دو طرف به اندازه کافی عقلانی هستند تا از فاجعه جلوگیری کنند.
اما تاریخ به ما میآموزد که جنگها همیشه با تصمیمهای عقلانی آغاز نمیشوند، گاهی یک هیجان ملیگرایانه یا یک حمله هوایی کوچک، زمینهساز آتشی بزرگ میشود.
سرنوشت این جنگ به توانایی جامعه جهانی در مهار دو طرف و به آگاهی نسل جدید در هر دو کشور ارتباط دارد که درکی از این واقعیت داشته باشند که این درگیری سرنوشت محتوم نیست، بلکه انتخابی است.
هند که رویای تسلط منطقهای را در سر دارد و پاکستان که با بحرانهای داخلی خود دستوپنجه نرم میکند، هیچکدام توان تحمل یک جنگ طولانی را ندارند.
شاید آتشبس پس از چند روز برقرار شود، اما خونریزی ادامه خواهد یافت.
این تنش در کشمیر و در خاطرات سربازانی که کسی از آنها نپرسید آیا خواستار جنگیدن هستند یا نه، ادامه پیدا میکند.
آنچه امروز میان هند و پاکستان جریان دارد، از تحولات بزرگ در نظام بینالملل جدا نیست.
خیزش ملیگرایی در هند، همراه با افول چندجانبهگرایی سیاسی، چهره این کشور را از میراث گاندی و نهرو دور کرده و به روایتهای سلطه هندوئیسم نزدیکتر ساخته است.
در مقابل، پاکستان با فروپاشی داخلی مواجه است؛ جایی که دولت پنهان تحت سلطه نهاد نظامی و مردمی سرگشته میان مدرنیته، وفاداریهای قبیلهای و مذهبی گرفتار شدهاند.
این رویارویی، تنها بر سر خاک و مشکلات مرزی نیست، بلکه بر سر معنای دولت در جنوب آسیاست.
این نزاع میان دو پروژه هویت ملی متضاد است که هر یک از ترسی وجودی نسبت به دیگری رنج میبرد.
با این حال، نه جنگ توان به نتیجه رساندن دارد و نه صلح توان ریشه دواندن میتواند راهگشا باشد.
در زمانه تحولات بزرگ ژئوپلیتیک، جنگ میان هند و پاکستان آینهای است منعکسکننده ناتوانی جهان در خلق صلحی فراتر از منطق توازنهای خشن است.
شاید وقتی تاریخ این لحظه نوشته شود، از رهبران پرسیده نشود:
ـ چرا جنگ کردید؟
اما از آنها سوال خواهد شد که:
ـ چرا نتوانستید آیندهای بدون جنگ تصور کنید؟