آتش در کشمیر: هند و پاکستان در لبه پرتگاه
هند و پاکستان، دو قدرت هستهای با سابقهای طولانی از دشمنی، از هفته گذشته در گردابی از تنشهای نظامی و دیپلماتیک گرفتار شدهاند.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - هنگامی که موشکهای هندی در سحرگاه ششم (مه ۲۰۲۵) آسمان کشمیر تحت کنترل پاکستان را درنوردیدند، زنگ خطر بحرانی جدید در جنوب آسیا به صدا درآمد.
این درگیری، که ریشه در زخم کهنه کشمیر دارد، نهتنها منطقه را تهدید میکند، بلکه صلح جهانی را در معرض آزمونی سخت قرار داده است.
ریشههای بحران: کشمیر، قلب تپنده مناقشه
کشمیر، سرزمینی که با کوههای سربهفلککشیده و درههای سرسبز خود میتوانست بهشتی زمینی باشد، دهههاست که به میدان نبرد هند و پاکستان تبدیل شده است.
این منطقه استراتژیک که پس از استقلال دو کشور در سال ۱۹۴۷ میان آنها تقسیم شد، محور اصلی اختلافات دو ملت است.
هند، کشمیر را بخشی جداییناپذیر از خاک خود میداند، در حالی که پاکستان خود را مدافع حقوق مردم کشمیر معرفی میکند.
این اختلاف که با تفاوتهای مذهبی، سیاسی و ژئوپلیتیکی همراه شده، بارها دو کشور را تا آستانه جنگ برده است.
تنشهای اخیر در پی حملههای تروریستی در هفته گذشته در کشمیر تحت کنترل پاکستان شعلهور شد.
در این حمله، ۲۶ گردشگر هندی کشته شدند و هند، گروههای شبهنظامی مستقر در پاکستان را مسئول دانست.
در پاسخ، هند نهتنها صدور ویزا برای پاکستانیها را لغو کرد، بلکه با قطع جریان آب رود سند که ۸۰ درصد نیازهای کشاورزی پاکستان را تأمین میکند، فشار اقتصادی بیسابقهای بر اسلامآباد وارد آورد.
این اقدامات که از سوی پاکستان «جنگ آبی» توصیف شد، زمینهساز عملیات نظامی هند با نام «سندور» شد که به گفته دهلینو، علیه «زیرساختهای تروریستی» انجام گرفت، اما پاکستان آن را حملهای به غیرنظامیان خواند.
سوابق تقابل: از استقلال تا امروز
برای درک عمق بحران کنونی، نگاهی به تاریخچه درگیریهای هند و پاکستان ضروری است.
این دو کشور که زمانی بخشی از هند تحت استعمار بریتانیا بودند، پس از استقلال در سال ۱۹۴۷ به دلیل اختلافات مذهبی و سرزمینی از هم جدا شدند.
کشمیر با اکثریت جمعیت مسلمان و حاکمی هندو، به سرعت به کانون مناقشه تبدیل شد.
این منطقه که بین هند، پاکستان و تا حدی چین تقسیم شده، از آن زمان تاکنون آرامش پایدار را به خود ندیده است.
جنگ اول کشمیر (۱۹۴۷-۱۹۴۸): تنها چند ماه پس از استقلال، پاکستان با حمایت از شبهنظامیان قبیلهای، تلاش کرد کشمیر را به کنترل خود درآورد.
هند با اعزام نیرو به منطقه پاسخ داد و جنگی تمامعیار آغاز شد.
این درگیری با میانجیگری سازمان ملل و برقراری خط کنترل (LoC) در سال ۱۹۴۸ پایان یافت، اما کشمیر را به دو بخش تحت کنترل هند و پاکستان تقسیم کرد.
این خط که قرار بود موقت باشد، به نمادی از جدایی دائمی تبدیل شد.
جنگ دوم (۱۹۶۵): در دهه ۱۹۶۰، پاکستان بار دیگر با عملیات «جبلالطارق» تلاش کرد با نفوذ به کشمیر، شورشی را علیه هند برانگیزد.
این اقدام به جنگی گسترده منجر شد که هزاران کشته بر جای گذاشت.
توافق تاشکند در سال ۱۹۶۶، با میانجیگری شوروی، آتشبس برقرار کرد، اما هیچیک از طرفین به اهداف خود نرسیدند.
جنگ سوم (۱۹۷۱): این جنگ که عمدتاً بر سر استقلال بنگلادش (پاکستان شرقی سابق) بود، بار دیگر هند و پاکستان را در برابر هم قرار داد.
پیروزی قاطع هند منجر به جدایی بنگلادش شد و پاکستان را در موضع ضعف قرار داد.
اگرچه این جنگ مستقیماً به کشمیر مربوط نبود، اما زخمهای عمیقی در روابط دو کشور بر جای گذاشت.
جنگ کارگیل (۱۹۹۹): در سال ۱۹۹۹، نفوذ نیروهای پاکستانی و شبهنظامیان به منطقه کارگیل در کشمیر تحت کنترل هند، درگیری محدودی را رقم زد که به دلیل وقوع در دورهای که هر دو کشور سلاح هستهای داشتند، جهانیان را به وحشت انداخت.
فشارهای دیپلماتیک، بهویژه از سوی آمریکا، پاکستان را وادار به عقبنشینی کرد، اما این بحران نشان داد که سایه جنگ هستهای بر منطقه سنگینی میکند.
تنشهای پس از ۲۰۰۰: در دو دهه اخیر، درگیریهای مرزی، حملات تروریستی و تنشهای دیپلماتیک بارها روابط دو کشور را متشنج کرده است.
حمله به پارلمان هند در سال ۲۰۰۱، بمبگذاریهای بمبئی در ۲۰۰۸، و حمله انتحاری پولواما در ۲۰۱۹ که به حملات هوایی متقابل منجر شد، نمونههایی از این تقابلها هستند.
هر یک از این رویدادها، اعتماد میان دو کشور را بیش از پیش فرسوده است.
این تاریخچه نشان میدهد که کشمیر نهتنها یک مسئله سرزمینی، بلکه نمادی از هویت، غرور ملی و رقابتهای ژئوپلیتیکی است.
هر درگیری، زخمهای قدیمی را تازه کرده و راه را برای بحرانی مانند آنچه امروز شاهد ان هستیم، هموار ساخته است.
عملیات سندور: گام در مسیری خطرناک
عملیات «سندور» در ششم مه ۲۰۲۵ که هند آن را پاسخی به تهدیدات تروریستی خواند، نقطه اوج تنشهای اخیر بود.
این عملیات که به گفته هند علیه پایگاههای شبهنظامی در خاک پاکستان و کشمیر تحت کنترل این کشور انجام شد، از سوی اسلامآباد بهعنوان تجاوزی آشکار به خاکش محکوم شد.
ارتش پاکستان گزارش داد که حملات به سه منطقه، از جمله مناطق غیرنظامی، منجر به کشته شدن هشت نفر و زخمی شدن ۳۵ نفر شده است.
هند نیز ادعا کرد که پاکستان در پاسخ، به کشمیر تحت کنترل هند شلیک کرده و سه غیرنظامی را کشته است.
این ادعاها هنوز بهصورت مستقل تأیید نشدهاند، اما تبادل آتش و آمادهباش نظامی، نشان از بحرانی عمیق دارد.
اقدام بیسابقه هند در قطع جریان آب رود سند، که میتواند به بحران انسانی در ایالتهای پنجاب و سند پاکستان منجر شود، این درگیری را به سطح جدیدی از پیچیدگی رسانده است.
این «جنگ آبی» که نقض معاهده آبی ۱۹۶۰ محسوب میشود، نهتنها اقتصاد پاکستان را تهدید میکند، بلکه خشم عمومی در این کشور را برانگیخته و احتمال پاسخ نظامی را افزایش داده است.
سایه جنگ هستهای: جهان در انتظار
هند و پاکستان که از سال ۱۹۹۸ بهطور رسمی به کلوپ هستهای پیوستهاند، توانایی نابودی متقابل را در اختیار دارند.
بحرانهای پیشین مانند کارگیل یا پولواما، نشان داد که این دو کشور تا لبه پرتگاه هستهاای پیش رفتهاند.
در سال ۲۰۱۹، مایک پومپئو فاش کرد که هند و پاکستان در آستانه درگیری هستهای بودند.
اکنون، با تشدید تنشها در سال ۲۰۲۵، این نگرانی بار دیگر جهانیان را به وحشت انداخته است.
اظهارات تند مقامات دو کشور، از وعده «پاسخ قاطع» پاکستان تا تأکید هند بر «حق دفاع»، نشاندهنده فقدان تمایل به عقبنشینی است.
دولت ناسیونالیست نارندرا مودی در هند تحت فشار افکار عمومی برای نشان دادن قدرت است، در حالی که ارتش و دولت پاکستان با چالش حفظ اعتبار ملی مواجهاند.
این وضعیت، همراه با قطع کانالهای دیپلماتیک، خطر یک سوءمحاسبه را افزایش داده است که میتواند به فاجعهای جهانی منجر شود.
دیپلماسی زیر فشار: امیدی شکننده
در حالی که تنشها در کشمیر بالا میگیرد، جامعه جهانی برای مهار بحران به تکاپو افتاده است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با توصیف این درگیری بهعنوان «تأسفبار»، خواستار خویشتنداری شده، اما اظهارات کلی او تأثیر چندانی نداشته است.
پیشنهاد میانجیگری ایران که با سفر عباس عراقچی به دهلینو و اسلامآباد همراه بود، روزنهای برای امید ایجاد کرده است.
ایران، با روابط تاریخی با هر دو کشور، میتواند نقشی کلیدی در کاهش تنشها ایفا کند.
با این حال، موانع دیپلماتیک متعدد هستند.
هند مسئله کشمیر را داخلی میداند و هرگونه دخالت خارجی را رد میکند، در حالی که پاکستان خواستار بینالمللی شدن موضوع است.
چین و آمریکا، بهعنوان بازیگران کلیدی در منطقه، نیز منافع متضادی دارند که دیپلماسی را پیچیدهتر میکند.
سازمان ملل با درخواست جلسه اضطراری شورای امنیت، تلاش دارد فضایی برای گفتوگو ایجاد کند، اما موفقیت این تلاشها به اراده سیاسی طرفین بستگی دارد.
مسیر آینده در هالهای از ابهام
این درگیری نهتنها یک بحران نظامی، بلکه یک فاجعه انسانی بالقوه است.
قطع آب رود سند میتواند میلیونها نفر را در پاکستان با کمبود آب و غذا مواجه کند و به ناآرامیهای داخلی منجر شود.
در کشمیر، تعطیلی مدارس و تخلیه روستاها، زندگی ساکنان را مختل کرده است.
اگر این بحران به جنگی تمامعیار تبدیل شود، اقتصاد جهانی نیز از طریق اختلال در زنجیرههای تأمین و افزایش قیمت انرژی آسیب خواهد دید.
با این حال، تاریخ نشان داده که هند و پاکستان توانایی بازگشت به میز مذاکره را دارند.
توافق آتشبس ۲۰۰۳ یا مذاکرات پس از پولواما، نمونههایی از این ظرفیت هستند.
اما این بار، با توجه به ابعاد جدید بحران، زمان برای دیپلماسی کوتاه است.
جهان در انتظار انتخابی سرنوشتساز بین صلح و فاجعه است.