خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 18 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

به خاطر گریه‌های خواهرم، شوهرش را زدم

باشگاه خبرنگاران | اجتماعی و حوادث | چهارشنبه، 17 اردیبهشت 1404 - 07:52
پسر جوان که مدعی است برای حمایت از خواهرش، شوهر او را به قتل رسانده در حالی پای میز محاکمه ایستاد که خانواده مقتول خواهان قصاص وی شدند.
خانه،مقتول،خواهرم،مأموران،رفتم،سراغ،جواني،پسر،متهم،دادگاه،شيوا

باشگاه خبرنگاران جوان- اسفند ۱۴۰۲ مأموران پلیس از قتل مرد جوانی در خانه‌اش با خبر شدند.
در اولین گام از تحقیقات، مأموران به سراغ همسایه‌های مقتول رفتند.
یکی از آنها گفت: «من صدای درگیری شنیدم وقتی از خانه خارج شدم پسر جوانی را دیدم که با لباس‌های خونی از خانه مقتول خارج شد.
مأموران بلافاصله به سراغ شیوا همسر مقتول رفتند که وی گفت: «با همسرم اختلاف داشتم و مدام دعوا می‌کردیم، چون متوجه شده بودم که به من خیانت می‌کند.
روز قبل از این حادثه با حالت قهر خانه را ترک کردم و به خانه پدرم رفتم.»
در ادامه بررسی‌ها مشخص شد پسر جوانی که با لباس‌های خونی از خانه مقتول فرار کرده برادرزن او بوده است؛ بنابراین پلیس وی را بازداشت کرد و متهم در بازجویی‌ها به درگیری و قتل شوهر خواهرش اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای این جلسه پدر مقتول از طرف خودش و همسر و دو نوه صغیرش درخواست قصاص کرد و گفت: «پسر من هر مشکلی داشت باید به من می‌گفتند و موضوع را با صحبت حل و فصل می‌کردیم نه اینکه با چاقو جانش را بگیرند.
ما به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستیم و متهم باید قصاص شود.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: «خواهرم بار‌ها با چشم گریان به خانه پدرم آمد و از همسرش شکایت داشت؛ نمی‌خواست دیگر با او زندگی کند.
خواهرم می‌گفت او با زن دیگری ارتباط برقرار کرده است.
البته هربار با وساطت بزرگتر‌ها آنها آشتی می‌کردند تا اینکه شب قبل از حادثه شیوا دوباره به خانه مان آمد و گفت از دست کار‌های شوهرش خسته شده است.
از دیدن خواهرم در آن حالت و گریه‌هایش خیلی ناراحت شدم، چون مشروب خورده بودم حال طبیعی نداشتم به سراغ شوهر خواهرم رفتم تا با او صحبت کنم.
اما وقتی به آنجا رسیدم جر و بحث مان شد به آشپزخانه رفتم تا آب بخورم که به یکباره چشمم به چاقویی لبه پنجره افتاد، آن را برداشتم و نمی‌دانم چه شد که او را زدم، اما حالا اعتراف می‌کنم که اشتباه کردم و پشیمان هستم و از اولیای دم می‌خواهم من را ببخشند.»
با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.