جاهطلبیهای سلطان در سیاست خارجی ترکیه
سیاست منطقهای ترکیه در سال ۲۰۲۵ ورای لفاظیهای رسمی، با تناقضات عملی، پنهانکاری و پیامدهای چالشبرانگیزی، چون وضعیت در سوریه همراه است.

شمال آفریقا در سالهای اخیر به یکی از صحنههای اصلی نمایش جاهطلبیهای سیاست خارجی ترکیه بدل شده است.
آنکارا با درک اهمیت ژئواستراتژیک این منطقه در مدیترانه و اقیانوس اطلس، همچنین پتانسیلهای اقتصادی و انرژی آن، حضوری فعال و چندوجهی در کشورهای این حوزه، از لیبی و تونس گرفته تا الجزایر و مراکش، پیگیری کرده است.
این حضور در سال ۲۰۲۵ نیز با اهداف مشخصی در حوزههای امنیت، اقتصاد، انرژی و گسترش نفوذ نرم دنبال میشود؛ اهدافی که البته با چالشها و رقابتهای قابل توجهی روبهرو است و گاهی با رویکردهای متناقض آنکارا در دیگر نقاط همسایگی مقایسه میشود.
اهداف و اقدامات ترکیه در شمال آفریقا
هدف اصلی ترکیه در شمال آفریقا را میتوان تثبیت جایگاه خود به عنوان یک بازیگر منطقهای کلیدی دانست.
در لیبی، حمایت نظامی و سیاسی آنکارا از دولت مستقر در طرابلس، جای پایی محکم برای ترکیه ایجاد کرده است.
این حضور، فراتر از ابعاد سیاسی و امنیتی، به دنبال تضمین منافع ترکیه در شرق مدیترانه، به ویژه در حوزه اکتشافات انرژی، و همچنین گشودن بازارهای جدید برای شرکتهای ترکیهای است.
روابط با الجزایر نیز عمدتاً بر پایههای اقتصادی و انرژی استوار است، در حالی که با کشورهایی مانند تونس و مراکش، ترکیه بیشتر بر روابط تجاری و فرهنگی تمرکز دارد، هرچند پتانسیلهایی برای گسترش همکاریهای امنیتی نیز دیده میشود.
اقدامات ترکیه شامل امضای توافقنامههای همکاری دفاعی و اقتصادی، سرمایهگذاری در زیرساختها، و ترویج فرهنگ ترکی از طریق سریالها و مؤسسات فرهنگی است.
چالشها و فرصتها
مهمترین چالش ترکیه در شمال آفریقا، رقابت با دیگر قدرتهای خارجی است.
فرانسه با نفوذ تاریخی و فرهنگی عمیق خود، امارات متحده عربی و مصر با منافع و اتحادهای منطقهای متفاوت، و حتی روسیه در برخی حوزهها (مانند لیبی)، حضور ترکیه را به چالش میکشند.
بیثباتی سیاسی در برخی کشورهای شمال آفریقا نیز ریسک سرمایهگذاری و حضور بلندمدت را افزایش میدهد.
با این حال، فرصتها نیز قابل توجهند: بازارهای بزرگ مصرفی، نیاز به سرمایهگذاری در زیرساختها و انرژی، و تمایل برخی نوهالیها در این کشورها به تنوعبخشی در روابط خارجی خود فراتر از قدرتهای سنتی اروپایی.
واقعگرایی پنهان با اسرائیل؛ ورای لفاظیهای رسمی
همانطور که آنکارا در شمال آفریقا به دنبال منافع استراتژیک خود است، در صحنهی پیچیدهتر روابط با اسرائیل نیز رویکردی دوگانه را حفظ کرده است.
در حالی که لفاظیهای رسمی مقامات ترکیه، به ویژه در پی تحولات غزه، بسیار تند و انتقادی نسبت به اسرائیل بوده و همبستگی آشکاری با آرمان فلسطین به نمایش گذاشته میشود، واقعیت در پشت پرده متفاوت است.
روابط اقتصادی و تجاری میان دو کشور همچنان در سطوح قابل توجهی ادامه دارد و حتی در برخی حوزههای حساس مانند انرژی و امنیت، کانالهای ارتباطی و همکاریها کاملاً قطع نشدهاند.
این واقعگرایی پنهان نشان میدهد که سیاست خارجی ترکیه، ورای مواضع اعلامی، با اولویتدهی به منافع استراتژیک و اقتصادی عمل میکند.
آنکارا در عمل، به طور کامل پلهای پشت سر خود با تلآویو را خراب نکرده است، سیاستی که در تحلیل نهایی، متأثر از ملاحظات پیچیده منطقهای و بینالمللی و همچنین نیازهای اقتصادی ترکیه است.
نقد جدی سیاست ترکیه در قبال سوریه
در مقابل رویکرد فعال و البته پرچالش ترکیه در شمال آفریقا، سیاست آنکارا در قبال سوریه به شدت مورد نقد قرار دارد و نمونهای از یک استراتژی ناموفق با پیامدهای ویرانگر تلقی میشود.
از ابتدای بحران سوریه، سیاستهای متغیر و گاه متناقض ترکیه در حمایت از برخی گروهها، مداخله نظامی در خاک سوریه، و رویکرد در قبال مسئله پناهندگان، نه تنها به پایان بحران در سوریه کمک نکرده، بلکه مشکلات عدیدهای برای خود ترکیه و منطقه ایجاد کرده است.
حضور نظامی ترکیه در شمال سوریه بدون چشمانداز روشن برای پایان، تبدیل شدن این مناطق به محلی برای درگیریهای نیابتی، و عدم موفقیت در حل ریشهای مسئله حضور گروههای تروریستی، از جمله ناکامیهای مشهود است.
پیامد دیگر این سیاست، بار سنگین اقتصادی، اجتماعی و امنیتی حضور میلیونها پناهنده سوری در ترکیه است که به یک بحران داخلی تبدیل شده و به تنشهای اجتماعی دامن زده است.
علاوه بر این، سیاست سوریه به روابط ترکیه با همسایگان (مانند عراق و سوریه) و قدرتهای بزرگ (مانند روسیه و آمریکا) آسیب رسانده است.
به نظر میرسد آنکارا در باتلاق سوریه گرفتار شده است؛ باتلاقی که بر خلاف تحرکات پرانرژی در شمال آفریقا، نمادی از عدم موفقیت و پیامدهای ناگوار تصمیمات استراتژیک در همسایگی نزدیک خود است.
این تناقض آشکار میان جاهطلبیهای فعال در یک حوزه (شمال آفریقا) و پیامدهای منفی یک سیاست ناکارآمد در حوزهای دیگر (سوریه)، سوالات جدی را درباره انسجام و اثربخشی کلی سیاست خارجی ترکیه در مناطق همجوار مطرح میکند.
در سال ۲۰۲۵، سیاست خارجی ترکیه در شمال آفریقا همچنان با جاهطلبیهای منطقهای و رقابتهای بینالمللی گره خورده است.
آنکارا به دنبال افزایش نفوذ اقتصادی، امنیتی و سیاسی خود در این منطقه است، اما این مسیر پر از چالش است.
همزمان، ترکیه در روابط خود با اسرائیل، واقعگرایی پنهانی را ورای لفاظیهای سیاسی حفظ کرده است.
این دوگانگی در عمل، بخشی از رویکرد پراگماتیک آنکارا در قبال منافع استراتژیک است.
با این حال، این تصویر با ناکامیهای آشکار سیاست ترکیه در قبال سوریه در تضاد است؛ سیاستی که نه تنها به اهداف خود نرسیده، بلکه بحرانهای جدی داخلی و منطقهای برای ترکیه ایجاد کرده است.
تحلیل سیاست خارجی ترکیه در همسایگی، نیازمند درک این لایههای پیچیده، تناقضات ظاهری و پنهان، و پیامدهای گاه متفاوت رویکردهای آنکارا در مناطق مختلف است.